جن هم ساکته وقتی ...
جن هم میفهمه که موقع شنیدن قرآن باید ساکت بود .
نمیدونم چرا ما نمی فهمیم ورعایت نمی کنیم ؟!
واذصرفنا الیک … قالواانصتوا
“سوره احقاف آیه 29″
جن هم میفهمه که موقع شنیدن قرآن باید ساکت بود .
نمیدونم چرا ما نمی فهمیم ورعایت نمی کنیم ؟!
واذصرفنا الیک … قالواانصتوا
“سوره احقاف آیه 29″
کسی که از گناهان جلوگیری نمی کند مانند مرده ای است که درمیان زندگان است .
در محضر امیرالمومنین علی (ع)
«اذان» به معنای خبر دادن از وقت نماز با لفظهای مخصوصی که در شرع معین شده است. به نقل از کتاب «عبادت احرار» نوشته سید جواد بهشتی، تفسیر حضرت علی(ع) از اذان را بخوانید.
امام حسین (ع) فرمود من و جمعی دیگر در مسجد نشسته بودیم که مؤذن با گفتن «الله اکبر» اذان را آغاز کرد. امیر مؤمنان حضرت علی (ع) با شنیدن اذان به گریه افتاد،وما نیز از گریه ی او گریستیم . وقتی که اذان پایان یافت، پدرم علی، رو به ما کرد و فرمود: « آیا می دانید مؤذن در اذان چه می گوید ؟»
عرض کردیم : « خدا و وصی پیامبرش داناترند.» فرمود : « اگر می دانستید مؤذن چه می گوید کم می خندیدید و بسیار گریه می کردید» .
آنگاه مولای مؤمنان و پیشوای نمازگزاران، علی (ع) به تفسیر اذان پرداخت. خلاصه ای از فرمایشات آن حضرت به این شرح است :
حضرت فرمود :
•« الله اکبر» معانی بسیاری دارد، از جمله ی آنها این است که یعنی خدای متعال موجودی ازلی و ابدی است. مؤذن با گفتن « الله اکبر» خبر می دهد از علم و قدرت و حلم و جود و کرم بزرگی پروردگار، « الله اکبر»؛ یعنی تنها خدای جهان جاودان خواهد ماند و جز خدا، همه ی موجودات جهان محکوم به فنا هستند .« الله اکبر»؛ یعنی خداوند از همه بندگانش بی نیاز است و به اعمال و عبادات هیچ یک از آنان احتیاجی ندارد …
•« اشهد ان لا اله الا الله»؛ یعنی شهادت به یگانگی پروردگار تنها باید با معرفت و شناخت قلبی باشد و گویی مؤذن با گفتن این جمله اعلام می کند که هیچ معبودی شایسته کرنش و پرستش نیست جز خدای عزوجل و هر معبودی باطل است جز ذات مقدس احدیت .« اشهد ان لا اله الا الله»؛ یعنی هیچ هدایت کننده ای نیست جز خدا .
•« اشهد ان محمداً رسول الله » ؛ یعنی محمد (ص) بنده و فرستاده و پیامبر و برگزیده ی خداوند است . او سید و سرور اولین و آخرین انسانهاست .
خداوند او را برای هدایت جهانیان و به حاکمیت رساندن دین اسلام فرمان داده است. هر کس با محمد (ص) به انکار و ستیز برخیزد و به او، و آیین نجات بخش او ایمان نیاورد، خدای عزوجل او را به دوزخ برد و هیچ گاه از آتش آن رها نیابد …
•« حی علی الصلاه »؛ یعنی برخیزید و به سوی بهترین کارهایتان ( که نماز است) بشتابید. دعوت پروردگارتان را اجابت کرده، برای رسیدن به آموزش او شتاب کنید. بپاخیزید و آتشهایی را که ( با گناهانتان) بر پشت خود افروخته اید، (با نماز) خاموش کنید . «حی الصلاه»؛ یعنی برخیزید و به راز و نیاز با خدای بی نیاز بپردازید و حاجتهای خود را از او درخواست کنید. بسیار به یاد داشته باشید و قنوت و رکوع و سجود فراوان بجا آورید .
•« حی علی الفلاح» ؛ یعنی ای بندگان خدا ! به راه نجات رو آورید، راهی که گمراهی و هلاکتی در آن نیست. خود را بالا بیاورید و به رشد و تعالی برسانید و به زندگانی جاودانه ای دست یابید، که هرگز مرگی با آن نخواهد بود . برخیزید و از دیگران سبقت گیرید و به رستگاری بزرگ و نعمتهای جاودان در جوار محمد مصطفی (ص) در جایگاه صدق، نزد خداوند مالک مقتدر دست یابید.
•موذن با گفتن « الله اکبر الله اکبر» در پایان، اعلام می کند که خداوند برتر از آن است که آفریدگان او بدانند که چه کرامتی نزد او است برای بنده ای که دعوت پروردگارش را اجابت کند و مطیع فرمانش باشد و او را بشناسد و پرستش کند و او را دوست بدارد و با او انس بگیرد . « الله اکبر»؛ یعنی خداوند برتر از آن است که کسی بداند کرامات او برای دوستانش، و عقوبت او برای دشمنانش تا چه اندازه ای است .
•« لا اله الا الله»؛ یعنی خداوند را بر مردم دلیل رسا و قاطع است، که آن فرستادن پیامبران و بیان وظایف مردم و دعوت آنان به سوی حق است …
علامه مجلسی از شیخ صدوق نقل کرده است که راوی این حدیث به خاطر تقیه، جمله « حی علی خیر العمل» را ذکر نکرده است و در روایات دیگری آمده است که از امام صادق (ع) معنای « حی علی خیر العمل» سؤال شد. حضرت فرمود: « خیرالعمل؛ یعنی ولایت اهل بیت (ع)» . و در حدیث دیگری می خوانیم: « خیر العمل» نیکی کردن به فاطمه اطهر (ع) و فرزندان بزرگوار آن بانوی بانوان می باشد .
«انتظار» معمولًا به حالت کسى گفته مىشود که: از وضع موجود ناراحت است و براى ایجاد وضع بهترى تلاش مى کند.
فى المثل بیمارى که انتظار بهبودى مى کشد، یا پدرى که در انتظار بازگشت فرزندش از سفر است، از بیمارى و فراق فرزند ناراحتند و براى وضع بهترى مى کوشند. همچنین است، تاجرى که از بازار آشفته ناراحت است و در انتظار فرو نشستن بحران اقتصادى مى باشد.
انتظار در بر گیرنده دو حالت است: «بیگانگى با وضع موجود» و «تلاش براى وضع بهتر». بنابراین، مسأله انتظار حکومت حق و عدالت «مهدى» علیه السلام و قیام مصلح جهانى نیز در واقع مرکب از دو عنصر است: عنصر «نفى» و عنصر «اثبات». عنصر نفى همان «بیگانگى با وضع موجود» و عنصر اثبات «خواهان وضع بهترى بودن» است.
هر چه این دو عنصر در شخص منتظر تقویت شود، مفهوم انتظار در او بهتر تجلّی می کند. بهمین خاطر است که در روایات اسلامی، منتظران واقعى همانند کسانى شمرده شده اند که در خیمه یا زیر پرچم حضرت مهدى علیه السلام بسر می برند، یا کسانى که در راه خدا شمشیر مى زنند، یا به خون خود آغشته شده و شهید گشته اند.
اینها اشاره به مراحل مختلف و درجات مجاهده در راه حق و عدالت است که متناسب با مقدار آمادگى و درجه انتظار افراد است؟ یعنى، همان طور که میزان فداکارى مجاهدان راه خدا و نقش آنها با هم متفاوت است انتظار، نیز درجات کاملًا متفاوتى دارد.
علاوه بر این، با توجه به روایاتِ مهدویّت؛ بهتر می توان مفهوم انتظار را فهمید. در برخی روایات، از انتظار به افضل الاعمال تعبیر شده است. آیا صرف یک حالت درونى، که کار سختى هم نیست، می تواند «افضل الاعمال» باشد؟ و حتّى از جهاد با آن همه مشکلات و سختى ها، که جان انسان در خطر مى افتد، برتر باشد؟ آیا چنین انسانى مانند کسى است که خون خود را در راه خدا اهداء مى کند؟
در پاسخ باید گفت، انتظار چند گونه است:
1- انتظار دروغین که همراه با هیچگونه آمادگى نیست و فقط با حرکت زبان است.
2- انتظار راستین که آمیخته با آمادگى هایى مى باشد که این خود درجاتى دارد. همانند نیروهاى نظامى که وقتى به آنها آماده باش مى دهند گاه در آماده باش 50%، و گاه در آماده باش 70%، و گاه در آماده باش کامل 100%، به سر مى برند.
برخى از منتظرین آمادگى ناقصى دارند، برخى دیگر آمادگى نسبتاً کاملى دارند و گروهى نیز آمادگى 100% و کامل دارند. کدام یک از این منتظرین مشمول افضل الاعمال هستند؟
بدون شک کسانى که آمادگى کامل دارند به این مقام رفیع و بلند نائل مى شوند؛ نه هر کسى که مدّعى انتظار باشد. مگر مى شود ما منتظر میهمانى بس عزیز و عالیقدر باشیم و عمرى را در انتظار مَقدم او به سر بریم، ولى حتّى ابتدایى ترین اسباب و وسایل پذیرایى را فراهم نکرده باشیم؟ اگر چنین شخصى مدّعى انتظار باشد، در حالى که هیچ آمادگى ندارد، مردم در عقل او شک مى کنند!
از سوى دیگر انتظار أشکال گوناگون دارد؛ انتظار شخصى که منتظر یک میهمان است، با انتظار کسى که منتظر صد میهمان مى باشد متفاوت است، انتظار یک شخص عادى با انتظار امامى که برترین انسان روى زمین است و براى برپایى حکومت جهانى و گسترش عدالت و قسط مى آید بسیار متفاوت است. اگر أشکال مختلف انتظار فرج را بررسى کنیم اعتراف خواهیم کرد که این انتظار، بزرگترین، با شکوهترین و پرارزشترین انتظار در طول تاریخ بشریّت است!البته این در صورتی خواهد بود که معنا و مفهوم واقعی انتظار، تحریف و مسخ نشود و عدّه ای نگویند:اگر شرط ظهور آن مصلح بزرگ پر شدن زمین از ظلم و فساد است، پس چرا ما در این عصر و زمان، با فساد مبارزه کنیم و با ظلم و ستم بجنگیم؟ یا چرا با امر به معروف و نهى از منکر، آن انقلاب بزرگ را به تأخیر افکنیم؟ نه تنها نباید در جهت اصلاح گام برداشت بلکه براى تسریع آن ظهور، باید به فساد بیشتر کمک نمود، تا شرط ظهور آن مصلح بزرگ زودتر تحقّق یابد!
در این صورت، انتظار ظهور نه تنها مانع ظلم و فساد نمى شود بلکه مردم را به همکارى با ظالمان و ستمگران تشویق مى کند و این خود موهبت بزرگى براى استعمار و استعمارگران خواهد بود که استعمارشدگان با دست خود زنجیر را به گردن خویش افکنند!.
ولى باید توجّه داشت، این یک نوع سفسطه و مغالطه خطرناکى است که از تحریف مفهوم انتظار سرچشمه مىگیرد؛ زیرا چنانچه ما به ظلم و فساد کمک کنیم، بى شک در صف مخالف قرار خواهیم گرفت؛ مگر نه این است که ظهور مصلح جهانى براى ریشه کن ساختن ظلم و ستم از کره زمین است؟
به تعبیر دیگر معقول نیست ما به تسریع انقلابى کمک کنیم که خود جزو تصفیه شدگان آن خواهیم بود و این مانند آن است که آتشى برافروزیم که پس از شعله ور شدن، دامن خود ما راخواهد گرفت.
بنابراین اگر مى خواهیم صف خود را از هم اکنون مشخّص کنیم و جزو عناصر مصلح باشیم، باید از هم اکنون حساب خود را از فساد جدا سازیم، که به ظلم و ستم کمک کردن، اگر آن انقلاب را تسریع کند مجازات ستمکار را نیز تسریع خواهد کرد.
بنابراین آن چه براى تسریع ظهور مصلح جهانى لازم است، وجود ظلم و فساد در سراسر زمین نیست، بلکه آمادگى و تشنگى لازم است. البتّه نمى توان انکار کرد که افزایش ظلم و فساد یکى از علل آمادگى و تشنگى خواهد بود، چون هنگامى که مردم جهان ثمره تلخ و شوم تبعیض ها و بى عدالتى ها را بچشند، ناراحت مى شوند و در جستجوى طریق اصلاح و یافتن یک مصلح جهانى گام بر مى دارند.
همه از ظلم و ستم خسته شده رهروى راهبرى مى جویند!
خلاصه اینکه:انتظار یعنی آمادگى کامل. (فکری و عملی) و انتظار یعنی «بیگانگى با ظلم» و «تلاش براى عدالت».