بانوی گیسوحنایی
سلام بر عمیق ترین واژه دنیا ؛ همان واژه ای که نمیتوان باکلام ونوشتار بیان کرد .
سلام به مهربان موجودهستی پس از خدای مهربان ، بانوی فرخنده ای که راز ایثار وگذشت درنگاه زلال از محبتش معنا میشود
سلام براوکه طراوت دل وبهار جانم است چراکه بانجوای امیدبخشش ، رنگ وبوی زندگی رابرایم زیبا میکند .
سلام براوکه رنجها ی گردش روزگار وایام ؛ صورت چون ماهش را پرخط وچین نموده اما آغوش گرمش رابه رویم هرگز نبسته است
سلام براوکه وقتی سروده میشود دلم شادمیگردد زیرا بارها درس عشق وفداکاری رابه من آموخته است .
سلام بر بانوی گیسوحنایی قلب من ؛ که همیشه سیراست تا من گرسنه نباشم ، همیشه چشم پوشیده اززرق وبرق دنیا ونخواسته زیبایی فریبنده آن راتامن بدست آورم وداشته باشم .
دل مهربانی که بامن قدم برداشته تاراه رفتن رابیاموزم وزمین خوردن رانفهمم
قداکاری که قدش خمیده شده ؛ دستانش پینه بسته ، پاهایش متورم گردیده ؛ چشمانش کم سوگردیده تامن رشدکنم وسلامت باشم وسری درمیان جمع درآورم وکسی گردم
اوکه همیشه خندیده واشکهایش را مخفی وپنهان کرده وسخن ازدردش نگفته تا من درسختی وغم نباشم
آنکه همیشه نگران ودعاگوست وزمزمه های یارب یاربش در فضای خانه پیچیدست وعطر التماسهای برلبش ؛ سجاده همیشه سفیدش رامعطرساخته تا من به دعاها وخواسته هایم برسم
آنکه یاراست درلحظه لحظه زندگی وپنددهنده است درآماج مشکلات زمانه وسنگ صبوراست درنداشته ها.
همان فرشته خستگی ناپذیر خانه که بدون عذروبهانه ؛ میشورد ومی دورد ومیپزد ورَتق وفَتق زندگی رابه عهده دارد بدون هیچ پاداشی وبدون کوچکترین منتی
مرور نام دلربای اهل دل که بعد ازستایش وحمد خدای سبحان ، نیکی کردن به او قرار گرفته واُف گفتن به او جفای جبران ناپذیری رارواداشته تویی مادرم
مادرکه اگر رضای تو ودعای تو همراه وبدرقه راه نباشد ؛ نه آیات پرنور کتاب آسمانی ونه سجده های شبانه درگاه الهی ونه انفاقهای مخفیانه فرزندانت ؛ هیچ سعادت وبندگی ای رابرایشان به ارمغان نمی آورد وعزت دنیا وآخرت رانصیبشان نمی سازد
چه زیباست اندیشیدن به تو زمانی که از مرز 30 سالگی میگذرم ، چه زیباست نوشتن درباره تو وبه پشت خوابیدن دراتاق خالی وبه خاطر آوردن محبتهای تو وزمزمه کردن این جمله که تورادوست دارم چون بوی نان تازه درفضای صبح ، چون لحظه شوق وانتظار تورادوست دارم چون شکفتن گل دربهار وبوی شکوفه در باغ تورادوست دارم چون سفر نخستین با هواپیما برفراز دریا ؛ تورادوست دارم چون غوغای درونم وسکوت لبهایم ولرزش دستانم درگفتن دوستت دارم …
بدان همیشه به دعای خیرت محتاجم تا هدایت شوم وازافتادن درمعصیت نجات یافته ودور گردم تا رضایت خدارابدست آورم
ارادتمند دختر آخرت که اولین سختی هارا همیشه برایت داشته و کمترین جوابهارابرای محبت بی دریغت نشان داده وهمواره شرمنده کلام ونگاه واعمال پرمهرت است .