baran

میتوان زیر باران گام برداشت و تا خدا پرواز کرد
  • جستجو 
  • بانوی گیسوحنایی نور نیمه شعبان 
  • تماس  
  • ورود 

رمزعاشورایی شدن حرّ

07 آبان 1395 توسط طيبه قيدي

ایمانی انسان را به حقیقت عاشورا نائل می‌کند‌ که همراه با عمل باشد،

در قرآن «آمَنوا» از «عملوا الصالحات»جدایی ندارد.

حر در قلب خویش به امام ایمان داشت؛ همچنان که امام با تلنگری که به او زدند،

او را با این ایمان و محبت نهفته آشنا کردند

اما حر تا زمانی که با عمل خودش از سیاهی سپاه عبیدالهی

به سمت روشنایی سپاه اباعبداللهی حرکت نکرد، کربلایی نشد

این اقدام و حرکت حر بزرگ ترین عمل صالح عمرش بود که ایمانش را کامل کرد.

(قسمتی از سخنان حجة الاسلام علی اصغرعلوی محرم 95)

 نظر دهید »

شکایت از ستمکاران

07 آبان 1395 توسط طيبه قيدي

بارخدایا! اگر مصلحت من درپیش تودراین است که گرفتن حقم راوانتقام گرفتن ازکسی که به من ستم کرده راتافرارسیدن

روزداوری وروزی که دشمنان گردهم می آیند تاخیراندازی پس برمحمدوآل محمد درودورحمت فرست ؛

ومرابانیت راستین وشکیبایی همیشگی ازجانب خودت تاییدکرده ویاریم کن .

ومراازمیل وخواهش بدوزشت وحرص آزمندان پناهم ده ...

(برگرفته از صحیفه سجادیه دعای 14)

 

 نظر دهید »

شیخیه باب اندیشه های بهائیت

07 آبان 1395 توسط طيبه قيدي

شیخیه فرقه اى است كه در قرن دوازدهم هجرى توسط شیخ احمد احسایى به وجود آمد. پیروان این فرقه مجموعاً از مردم بصره، حلّه، كربلا، قطیف، بحرین و بعضى از شهرهاى ایران بودند.[۱]

این فرقه نام هاى مختلفى دارد كه عبارتند از: ۱. شیخیه؛ ۲. احسائیه؛ ۳. احمدیه؛ ۴. ركنیه؛ ۵. كشفیه؛ و…

رئیس فرقه، شخصى به نام شیخ احمد احسایى است كه در ماه رجب سال ۱۱۶۶ در روستاى مطیرفى واقع در منطفه احساء در شرق عربستان به دنیا آمد و در ذیقعده سال ۱۲۴۱ فوت كرد.[۲] وى در منطقه احساء، تحصیل كرده و براى ادامه تحصیلات به نجف و كربلا مى رود و از برخى علما اجازه اجتهاد میگیرد. در مدت تحصیل به مطالعات فلسفى هم روی مى آورد و تعبیرات فلسفى قدیم متأثر از آثار سهروردى را با اخبار اهل بیت (علیهم السلام) درهم مى آمیزد و روش جدیدى را بنا مى نهد. و در فلسفه هم نظراتى خلاف نظر علماء بیان كرده است. مثلا قائل است كه: وجود و ماهیت هر دو اصیل هستند. حكیم الهى حاجى سبزوارى در بحث اصالة الوجود مى فرماید: از معاصران ما برخى قواعد حكمت را قبول ندارند و به «اصالت وجود و ماهیت» قایل شدند و در بعضى از آثار خود آوردند كه وجود منشأ كارهاى خیر و ماهیت، منشأ كارهاى شر است و همه این آثار، اصیلند. پس منشأ صدور آنها به طریقه اولى، اصیل خواهد بود. علامه حسن زاده آملى مى فرمایند: شیخ احمد احسایى كه قائل به اصالت وجود و ماهیت است و قواعد فلسفى را معتبر نمى داند، بدون آنكه متوجه باشد در گرداب ثنویت (و شرك) افتاده است كه قائل به یزدان و اهریمن هستند و سهمى از توحید ندارند.[۳]

مهم ترین موارد اختلاف شیخیه با دیگر مسلمانان عبارت است از:

۱. معاد؛ شیخ در بحث معاد همانند دیگر مسلمانان، قائل به معاد جسمى و روحى نیست بلكه آن را روحانى مى داند و از آن به «هور قلیایى» كه نوعى جسم لطیف است تعبیر مى كند.[۴] شیخ احمد دو جسم براى آدمى قائل است:
الف) كالبد ظاهرى كه از عناصر زمانى و عوارض حیات دنیوى است و در قبر، تجزیه و زوال مى پذیرد و عناصر آن به طبیعت برمى گردد.
ب) جسد هور قلیایى كه فناپذیرى جسد اول را ندارد و در قیامت برانگیخته خواهد شد كه همان سرشت اولیه اى است كه بر آن خلق شده و در قبر باقى مى ماند.[۵]
به تعبیر دیگر؛ بعد از انحلال و متلاشى شدن جسم، عنصرى كه باقى مى ماند جسم لطیفى است كه هورقلیا نام دارد. هورقلیا ظاهراً كلمه اى سریانى است و همان قالب مثالى مى باشد و از اصطلاحات فلسفى شیخ احمد احسایى است. او معتقد است آنچه كه در روز رستاخیز محشور شود همین جسم مثالى و هورقلیایى است كه ثواب و عقاب اخروى به همین جسم بر مى گردد.[۶]

۲. معراج؛ شیخ احسایى، اصل معراج پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) را پذیرفته است و قائل به جسمانى بودن آن نیز مى باشد ولی تفسیرى در جسمانى بودن معراج دارد كه با دیدگاه مسلمانان تطبیق ندارد.
او مى گوید: پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) در هر فلكى از افلاك، جسمى متناسب با جرم و جسم آن فلك بر خود مى گرفت تا خرق و التیامى لازم نیاید و ورود در افلاك مختلف براى بدن ظاهرى و جسمانى او مشكل ایجاد نكند.[۷] بدن پیامبر لطیف تر از آسمان ها بود و جسم لطیف و بدن هورقلیایى او به آسمان رفت، از این رو پاره شدن آسمان ها و خرق التیام لازم نمى آید.[۸]

۳. ركن رابع؛ یكى دیگر از عقاید شیخیه، اعتقاد به ركن رابع است. آنان معتقدند كه اصول دین، منحصر بر چهار اصل: توحید، نبوت، امامت و ركن رابع است.
به نظر شیخیه، ذکر عدالت و معاد در اصول اعتقادات لازم نیست.[۹] و با حذف اصل معاد و اصل عدالت از اصول عقاید، آنان قائل به اصل ركن رابع شدند و مى گویند: چهارمین اصل از اصول دین، قائل شدن به ركن است كه همان شناخت شیعه كامل مى باشد. او، مبلغ و ناطق اول است و واسطه بین شیعیان و امام غایب خواهد بود و احكام را بلاواسطه از امام مى گیرد و به دیگران مى رساند. اصل ركن رابع را حاج محمد كریم خان كه از بزرگان شیخیه است بنا نهاد و پیروان حاج محمد كریم خان را كه در كرمان بودند ركنیه لقب دادند و این اصل، مورد قبول شیخیه آذربایجان نبود.[۱۰]
كریم خان قاجار در مورد این اصل مى گوید: شیعه نیازمند به عالمى است كه احكام شریعت را در عصر غیبت از او اخذ نموده و او همان ركن رابع است كه به سبب ظلم حاكمان، مخفى بود تا اینكه مصلحت الهى بر ظهور ركن رابع، اقتضاء نمود؛ لذا شیخ احمد احسایى و بعد از او، سید كاظم رشتى ركن رابع بودند كه بعد از آنان تا ظهور امام حجت، زمین خالى از ركن رابع نخواهد ماند.[۱۱] همین گونه تفكرات فرقه شیخیه، سبب شد كه بعدها اشخاصى مانند محمد على باب، ادعاى باب المهدى كنند و خود را همان انسان كامل كه رابط بین حضرت مهدى(علیه السلام) و مردم است معرفى نماید.

۴. عقیده شیخیه در مورد امام عصر(علیه السلام)؛
شیخ احمد احسایى، وجود امام عصر(علیه السلام) و ظهور او را از اصول مسلم و حتمى مى دانست ولى مى گفت: امام در یك عالمى غیر از این عالم مادى، سكونت دارد و از آنجا، بر همه عالم حكم فرمایى و حكم رانى دارد و روزى كه خدا به او اجازه دهد در این عالم ظاهر خواد شد و عالم را پر از عدل و داد خواهد كرد.
«كنت دوگوبینو» وزیر مختار اسبق دولت فرانسه در دربار ایران، در كتاب «سه سال در ایران» درباره این تفكر شیخیه مى نویسد: شیخى ها بر سر یك موضوع با شیعه اختلاف دارند و آن، چگونگى امام دوازدهم یعنى مهدى(علیه السلام) است. شیعیان مى گویند: امام دوازدهم زنده است و با قالب جسمانى، روزگار مى گذراند ولى شیخى ها مى گویند: امام دوازدهم با قالب روحانى زنده است.[۱۲] پیروان شیخ، همان عالم هورقلیا و تجرد روح و جسم را در این مسأله هم مطرح كردند و چون طول عمر امام زمان(علیه السلام) را با موازین فلسفه و ذوق فلسفى خود سازگار نمى دیدند قائل شدند كه روح حضرت، در بدن هورقلیایى زندگى مى كند.[۱۳]

۵. غلو شیخیه در مورد ائمه اطهار(علیهم السلام)؛
شیخیه در مقام ائمه معصومین(علیهم السلام)، راه غلو را پیموده و براى آنها ربوبیت قائل شدند؛ لذا آنها را از فرقه هاى غلات به شمار آورده اند.[۱۴]
با بررسى افكار و اندیشه هاى این فرقه، غلو آنان در مورد ائمه(علیهم السلام) روشن است. حتى آنان تمام صفات خداوند را به ائمه نسبت مى دهند و مصداق آن را امامان مى دانند. سید كاظم رشتى كه از شاگردان بارز شیخ احمد احسایى و جزو رئیسان این فرقه است به صراحت این عقیده را بیان كرده است.
«اختص اسم الله بالنبی و اسم الرحمن بالوصی»[۱۵] اسم الله، مختص پیامبر و اسم رحمان هم اختصاص به وصى پیامبر دارد.

آنها مى گویند: تمام ضمیرهایى كه در قرآن كریم ذكر شده است به پیامبر و ائمه اطهار(علیهم السلام) بر مى گردد نه به خدا زیرا خداوند متعال مورد اشاره قرار نمى گیرد. همچنین تمام صفات الهى به معصومین بر مى گردد.[۱۶]

«گلدتسیهر» در كتاب عقیده و شریعت در اسلام، درباره شیخیه مى نویسد:
در آغاز قرن نوزدهم میلادى، فرقه جدیدى ظهور كرد كه از مذهب شیعه اخذ شده است و آن مذهب شیخیه است كه پیروانش به روش «عنوصیه» هستند كه معتقد شد صفات الهى در اشخاص و اجساد حلول مى كند و آنان، قواى خلاقه دارند. و به تعبیر صاحب كتاب روضات الجنات، طایفه شیخیه، به منزله نصارى هستند كه درباره حضرت عیسى غلو كرده و به تثلیت قائل شده اند.[۱۷]

این عقاید و تفكرات دیگر كه از فرقه شیخیه بروز كرد سبب شد كه علماى اسلام در قبال آنان موضع بگیرند و حتى حكم به تكفیر آنان و غالى بودن این فرقه دهند.

[۱]. شریف یحیى لاین، معجم الفرق الاسلامیة، ص ۱۴۹.
[۲]. دكتر یوسف فضایى، شیخى گرى، بابى گرى، بهایى گرى و كسروى گرى، ص ۲۶.
[۳]. علامه حسن زاده آملى، شرح منظومه سبزوارى، ج ۲، ص ۶۵.
[۴]. شیخ احمد حسایى، شرح الزیارة الجامعة الكبیرة، ج ۴، ص ۲۷۷، چاپ دار المفید، بیروت.
[۵]. همان، ج ۴، ص ۲۶.
[۶]. دكتر محمد جواد شكور، فرهنگ فرق اسلامى، ص ۲۷۰، با مقدمه و توضیحات استاد مدیر كاظم شانه چى، چاپ آستان قدس رضوى.
[۷]. همان، ج ۴، ص ۲۶.
[۸]. حاج محمد خان، هدایة المسترشدین، ص ۱۸۲، و شیخى گرى، بابى گرى، بهایى گرى، دكتر یوسف فضایى، ص ۶۰.
[۹]. دكتر یوسف فضایى، شیخى گرى، بابى گرى، بهایى گرى، ص ۵۳-۵۲.
[۱۰]. دكتر محمد جواد شكور، فرهنگ فرق اسلامى، ص ۲۷۰-۲۶۹.
[۱۱]. آقا بزرگ تهرانى، الذریعة الى تصانیف الشیعة، ج ۲۵، ص ۱۶۹، ناشر دار الاضواء، بیروت، ۲۶ جلدى، به نقل از كتاب هدایة الاطفال، كریم خان قاجار.
[۱۲]. على ربانى گلپایگانى، فرهنگ فرق و مذاهب كلامى، ص ۳۳۸ـ۳۳۷، چاپ مركز جهانى علوم اسلامى.
[۱۳]. دكتر یوسف فضایى، شیخى گرى، بابى گرى، بهایى گرى، ص ۵۶.
[۱۴]. على ربانى گلپایگانى، فرهنگ فرق و مذاهب كلامى، ص ۲۳۸.
[۱۵]. سید كاظم الرشتى، شرح الخطبة التطنجیة، ص ۳۵۲.
[۱۶]. دكتر علاء الدین السید امیر محمد الكاظمى القزوینى، عقاید الشیخیة، ص ۵۷، الطبعة الاولى، ۱۴۳۲ (هـ ق)، ۲۰۰۳ میلادى.
[۱۷]. على ربانى گلپایگانى، فرهنگ فرق و مذاهب كلامى، ص ۳۴۱ـ۳۴۰، و روضات الجنات، ص ۲۸۷ـ۲۸۵.

 

 1 نظر

شهید میگوید:

06 آبان 1395 توسط طيبه قيدي

شهيد سيد مرتضي آويني : ياران شتاب کنيد، قافله در راه است. مي گويند گنهکاران را نمي پذيرند. آري! گناهکاران را در اين قافله راهي نيست، اما پشيمانان را مي پذيرند

شهید غلامرضا عسگرى : اى خواهرم: قبل از هر چیز استعمار از سیاهى چادر تو مى‏ترسد تاسرخى خون من

شهید نجف آبادی : مومن اگر قدر خودش را بداند غیر ممکن است که دور گناه بگردد و خود را به خفت اندازد

شهيد علي محمد اصفهاني : خدايا با کوله باري از گناه و خالي از عمل نيک به سويت مي آيم ، بنده عاجزت را بپذير

شهيد علي خداداد مطلق : بار الها تو را به مقربان درگاهت قسمت مي دهم مرگ مرا شهادت قرار بده

شهيد محمد حسين باقري : شهدابه خاطرنمازبه شهادت رسيده اند ، پس نمازرابه پاداريد

شهيد حميد رضا نظام : خواهرم ! حجاب مجوز ورودتوبه بهشت است آياواقعا بهشت رانمي خواهي ؟

شهيد اکبر اسدي : دربرابر مصائب دنيا استقامت داشته باشيد

شهيد محمد آموزگار : بکوشيدکه همواره مثل هميشه استواربمانيدتاهميشه شاهدپيروزيهاي بزرگتري باشيد

شهيد محمد ابراهيم شايسته : استغفار را سر مشق زندگي قرار دهيد که انسان هميشه در زيان است

 1 نظر

لحظه ای با سید الساجدین علیه السلام

06 آبان 1395 توسط طيبه قيدي
لحظه ای با سید الساجدین علیه السلام

امام علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیهم‌السلام، چهارمین امام شیعیان، در سال 38ق. در مدینه به دنیا آمد. مادرش زنی با شرافت از یکی از خاندان‌های مهم ساسانی بود و شاه زنان نام داشت.
مدت عمر شریف وی 57 یا 58 سال ذکر شده، زیرا بعضی از مورخان، سال شهادت وی را سال 94 و بعضی سال 95 می‌دانند در مورد روز شهادت وی هم اختلاف وجود دارد و 12 ، 15 ، 18 و 25 محرم از روز هایی هستند که در کتاب‌های تاریخی ذکر شده اند.
شیخ مفید می نویسد: امام سجاد علیه‌السلام دو سال از عمرش را با امیر المومنین علیه‌السلام، ده سال با امام حسن علیه‌السلام، یازده سال با امام حسین علیه‌السلام و 34 سال هم بعد از پدرش زندگی کرد.

علت شهادت
شهادت امام سجاد علیه‌السلام از موضوعاتی است که در کتاب‌های شیعه و سنی کمتر در مورد آن بحث شده و حتی کسانی مثل شیخ مفید بر این باورند که وی به مرگ طبیعی از دنیا رفته است.
قدیمی ترین منبعی که شهادت امام سجاد علیه‌السلام را بیان کرده، الاعتقادات الامامیه شیخ صدوق است و بقیه کتاب‌ها هم از همین منبع نقل کرده‌اند. ایشان در این کتاب می فرماید اعتقاد ما اینست که ولید بن عبدالملک ایشان را شهید کردخ است.
مرحوم صدوق اضافه می‌کند: «اعتقاد ما شیعیان بر این است که همه اهل بیت، حقیقتاً شهید شده‌اند و در این مطلب، جای هیچ شک و شبهه‌ای نیست؛ پس هر کس که در این مطلب شک کند و بگوید آنها به مرگ طبیعی از دنیا رفته‌اند، از ما نیست و ما از او بیزاری می جوییم».
ضمن اینکه خود صدوق در من لا یحضر و عیون اخبار الرضا و الامالی روایت صحیحی از امام رضا علیه‌السلام می‌آورد که همه ما اهل بیت ]علیهم‌السلام[ شهید هستیم.

اما نکته جالب این که شاگرد شیخ صدوق، یعنی شیخ مفید -در شرحی که بر این کتاب نوشته- آورده است که: آنچه که مرحوم صدوق فرموده مورد قبول نیست بلکه از اهل بیت فقط امیر المومنین علیه‌السلام، امام حسن علیه‌السلام و امام حسین علیه‌السلام یقیناً کشته شده‌اند و امام موسی بن جعفر علیه‌السلام و امام رضا علیه‌السلام هم با سم از دنیا رفته‌اند؛ اما دلیلی بر مسموم شدن یا کشته شدن دیگر امامان علیهم‌السلام نداریم وحدیثی که صدوق از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله نقل کرده غیر یقینی است و نمی‌تواند دلیل باشد.
گرچه شیخ مفید این حدیث را غیر یقینی می‌داند، اما روایاتی که دلالت می‌کنند اهل بیت شهید شده‌اند، زیادند و به ادعای علامه مجلسی در بحار، به حد تواتر می‌رسند. علاوه بر این، ولید بن عبدالملک نسبت به خاندان اهل بیت علیهم‌السلام، ظلم و ستم فراوانی روا می‌داشت.
که برخی از اعمال وی نسبت به خاندان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، عبارتند از:
1. ولید به بهانه توسعه مسجد النبی، دستور داد تمام خانه های همسران پیامبر را خراب کنند و ظاهراً امام هم در همان منطقه زندگی می‌کرد.
2. والی مدینه وقتی توسط ولید برکنار شد، ولید از مردم خواست که اگر کسی تقاصی از او دارد، اعمال کند. او گفت: کسی که بیشتر از همه از او می‌ترسم، امام سجاد علیه‌السلام است. این جمله نشان می‌دهد که امام علیه‌السلام، تحت فشار زیادی بوده است و مورد اذیت شدید واقع می‌شد.
3. حسن بن حسن وقتی به دستور ولید محکوم به پانصد ضربه شلاق شد، امام سجاد علیه‌السلام، دعای رفع غم و گرفتاری را به او آموخت و سرانجام از دست عمال ولید، خلاص شد.
نمونه‌های تاریخی دیگری نیز نقل شده که نشان می‌دهد ولید همواره با امام علیه‌السلام دشمنی می‌کرد و سرانجام، وی را
شهید کرد. بنابراین، از کلام مرحوم صدوق به خوبی می توان در یافت که امام سجاد علیه‌السلام توسط ولید به شهادت رسیده و به مرگ طبیعی از دنیا نرفته است؛ هر چند چگونگی و نحوه دقیق شهادت وی در هیچ کتابی نیامده است.

لحظات آخر عمر امام سجاد علیه‌السلام
مرحوم کلینی از امام باقر علیه‌السلام چنین نقل می کند: در شبی که پدرم از دنیا رفت، مقداری آب برای او بردم و گفتم از این آب بیاشامید. پدرم فرمود: امشب شبی است که جان من در آن گرفته خواهد شد… .
همچنین آورده است که امام در لحظات آخر، بی‌هوش شد؛ سپس به هوش آمد و سوره واقعه و فتح را خواند.

درآخر خوب است درکنار  سخنان آن امام صبور وعابد بنشینیم و لحظه ای بیشتربااوآشناشویم .

امام زين العابدين عليه السلام

ابنَ آدمَ ، إنّكَ لا تَزالُ بخَيرٍ ما كانَ لكَ واعِظٌ مِن نَفْسِكَ ، و ما كانَتِ المُحاسَبَةُ مِن هَمِّكَ

اى فرزند آدم ! تا زمانى كه خود واعظ خويش باشى و به محاسبه [كردار] خويش بپردازى، پيوسته در خوبى به سر خواهى برد

تحف العقول، ص280؛ ميزان الحكمه: ج3، ص79

امام سجّادعليه السلام :

ألا و إنَّ أبغَضَ النّاسِ إلَي اللَّهِ مَن يَقتَدي بِسُنَّةِ إمامٍ و لا يَقتَدِي بِأعمالِهِ

هشدار كه منفورترين مردم نزد خداوند كسي است كه سيره امامي را برگزيند ولي از كارهاي او پيروي نكند

الكافي ، ج ۸ ، ص ۲۳۴ .

امام سجّادعليه السلام :

كَفُّ الأذي ، مِنْ كَمالِ العَقلِ وفيهِ راحَةٌ لِلبَدَنِ عاجِلاً و آجِلاً

خودداري از آزار رساندن ، نشانه كمال خرد و مايه آسايش دو گيتي است

تحف العقول ، ص ۲۸۳ .

امام سجّادعليه السلام :

إنَّها [الصَّدَقَةَ] تَقَعُ فِي يَدِاللَّهِ قَبلَ أن تَقَعَ فِي يَدِ السّائِلِ

صدقه ، قبل از اين‏كه به دست نيازمند برسد ، در دست خداوند قرار مي‏گيرد

عدّة الدّاعي ، ص ۵۹ .

امام سجّادعليه السلام :

إذا صَلَّيتَ فَصَلِّ صَلاةَ مُوَدِّعٍ

هرگاه نماز مي‏گزاري ، [چنان باش كه گويي]نماز آخرين را به جاي مي‏آوري

بحار الأنوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۶۰ .

امام سجّادعليه السلام :

المُؤمِنُ يَصمُتُ لِيَسلَمَ و يَنطِقُ لِيَغنَمَ

مؤمن سكوت مي‏كند تا سالم ماند و سخن مي‏گويد تا سود برد

الكافي ، ج ۲ ، ص ۲۳۱ .

امام سجّادعليه السلام :

خَفِ اللَّهَ لِقُدرَتِهِ عَلَيكَ واستَحي مِنهُ لِقُربِهِ مِنكَ

از قدرت خداوند بر خويش بترس و از نزديكي‏اش به خود شرمگين باش!

بحار الأنوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۶۰ .

امام سجّادعليه السلام :

قَدِّمُوا أمرَ اللَّهِ و طاعَتَهُ و طاعَةَ مَن أوجَبَ اللَّهُ طاعَتَهُ بَينَ يَدَيِ الاُمورِ

فرمان خدا و طاعت او و طاعت كسي را كه طاعتش را واجب كرده است ، بر همه چيز مقدّم بداريد

تحف العقول ، ص ۲۵۴ .

امام سجّادعليه السلام :

المُؤمِنُ مِن دُعائِهِ عَلي ثَلاثٍ : إمّا أن يُدَّخَرَ لَهُ و إمّا أن يُعَجَّلَ لَهُ و إمّا أن يُدفَعَ عَنهُ بَلاءٌ يُريدُ أن يُصيبَهُ

مؤمن از دعاي خود يكي از سه نتيجه را مي‏گيرد : يا برايش ذخيره مي‏شود ، يا در دنيا برآورده مي‏شود و يا بلايي كه مي‏خواست به او برسد از او برگردانده مي‏شود

تحف العقول ، ص ۲۸۰ .

امام سجّادعليه السلام :

إنّي لَاُحِبُّ أن أدومَ عَلَي العَمَلِ و إن قَلَّ

من دوست دارم كه در كار پيوسته باشم ، اگر چه اندك باشد

وسائل الشيعه ، ج ۴ ، ص ۹۲

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 28
  • 29
  • 30
  • ...
  • 31
  • ...
  • 32
  • 33
  • 34
  • ...
  • 35
  • ...
  • 36
  • 37
  • 38
  • ...
  • 63
مرداد 1404
ش ی د س چ پ ج
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • ازهردری نوشتن
  • سلام برشعبان وانوارش
  • دل نوشته ها
  • انتظار یا...
  • درمحضربزرگان
  • طرح ونقد
  • لحظه ای بابهشتیان
  • حیات طیبه
  • معرفت
  • درسایه ساردعا
  • کلام وحی
  • بهلول عاقل
  • خاطرات
  • محرم

Random photo

ای مردم مهمانی نزدیک است !

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • تماس
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس