طریق یاحسین(4)
08 آبان 1395 توسط طيبه قيدي
تقریبا به کربلارسیده بودیم . داشتیم کنارهم راه میرفتیم که صدای هق هق یکی از رفقابلندشد.
نگاهش کردم : چی شده ؟
اشاره کردبه دخترچندساله ای که دم موکب ایستاده بود. لیوان آب راگرفته بود دستش وباصدای بچه گانه ای به رفیقمان آب تعارف میکرد : " عمی ...ماء !"
… بیشتر »