baran

اللهم صل علی محمدوآل محمد وعجل فرجهم

مدتی بود داشتم درمورد اوصاف رسول خدا واهل بیت پاکش مطالعه می کردم وهربار متحیرتراز قبل میشدم و لی آنچه مرامجذوب خودکرد صفت      طَبیبً دوّارًبِطبّه بودن حضرات معصوم است  . شاید شمابدانید اما برای خود من تازگی داشت ودلم نیامد که بازگونکنم . البته این مطلب از زبان کسی نقل شده که تربیت شده ودست پرورده پیامبراست واهل مسامحه ومبالغه گویی نیست بلکه تربیت مومنین بدستان مبارک اوصورت میگیرد و وصی وجانشین وبرادررسول خدایعنی امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه الاسلام  است .

{ آنچه درمورد پیامبر نقل شده درمورد همه امامان از امیر المومنین علیه السلام  تا حجة بن الحسن المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف صدق میکند وهمگی دارای آن صفت هستند}

حضرت دروصف رسول الله میفرمایند:…طبیبٌ دوارًبطبّهِ ، قد احکم مراهمه واحمی مواسمه ، یضع من ذلک حیث الحاجة الیه من قلوب عمی وآذان صم والسنة بکم ، متتبع بدوائه مواضع الغفلة وم.اطن الحیرة … ( نهج البلاغه ، خطبه 107)

(پیامبر صلی الله علیه واله ) طبیبی است که دربیماری ها ویابین بیمارها طب خودرامی گرداند درحالی که مرهم های خودرابه خوبی ساخته وداغ هایش راآماده کرده است . آنهاراهرجاکه نیازباشد قرارمیدهد : بردلهای کوروگوشهای ناشنواوزبانهای لال . با داروهای خودمواردغفلت وسرگردانی رامیجوید ومعالجه میکند و…

تعجب اینجاست که درابتدای روایت آمده طبیبی که طب خودرامیگرداند ودومعنا برای دواربطبه میتوان درنظر گرفت :

یکی این که طبیب دلسوز طب خودرابین بیماران میگرداند وخودبه سراغ بیمارمی آید حتی اگربه اومراجعه نکنند ولی طبیب باطبش برای مداوای آنها اقدام میکند . معنای دیگرآنکه طب اونسبت به انواع بیماری ها جریان پیدامیکند وهرنوع بیماری رامداوامیکند .

همچنین طبیب مرهم های خودراآماده کرده برای جایی که مرهم کارسازنیست واحتیاج به ریشه کن کردن دارد از مواسم ((جمع میسم از (و س م ) می باشد ووسم یعنی داغ کردن ،نشانه ومیسم اسم ابزاری است که به وسیله آن بر حیوان داغ میزنند درقدیم برای ریشه کن کردن عفونت ها شی ء داغی راروی زخم میگذاشتند و این عمل دردناک ریشه عفونت رابه کلی ازبین میبرد . ( میسم دراصل موسم بروزن مفعل که واودرآن قلب به یا شده … لسان العرب ج 15، ص214))

بنابراین پیامبر صلی الله علیه واله طبیبی است که همه ابزارطبابت خودراآماده کرده وهرجامرهم کارسازنباشد باداغ ریشه کن میسازد و این طبیب ، هم بیماریهای روحی را مداوامیکند وهم  بیماریهای جسمی را . دلهای کور؛ گوشهای ناشنوا، زبانهای لال راشفاداده وافرادسرگردان وغافل رااز سرگشتگی نجات میدهد . ( خلاصه از کتاب درسهای مهدویت ج 5 ص186)

پس دوای همه دردهای جسمی و روحی به دست ایشان است وآمادگی کامل برای شفای همه دردهارادارد و اگر این معرفت برای کسی حاصل شد میتواند همین مقام رابرای همه امامان درنظربگیرد وبداند که امام عصر عج الله تعالی فرجه الشریف همچون پدران گرامیش طبیب جسم وروح است که باطب خود به سراغ بیماران مختلف میرود وبرزخمهای آنها مرهم میگذارد واز غفلت وسرگردانی نجاتشان میدهد .

بیا ای دوست از اکنون معرفت قلبی بیابیم که مولای عزیزمان طبیب دلسوز جسم وروح ماست که طبش جریان دارد .

                                                    سلام براووخاندان پاک و مهربانش .

اللهم صل علی محمدوآل محمد وعجل فرجهم

شباهت مولایمان باابراهیم نبی علیه السلام

1- دوران حمل وولادت مخفیانه

2- رشدسریع درکودکی

3- کناره گیری وعزلت ازمردم

4- هردو (ابراهیم نبی علیه الاسلام  و امام عصر علیه الاسلام ) دوغیبت داشتن

5- وجودجامه بهشتی برایشان

6- ساختن وبناکردن خانه کعبه ونصب حجرالاسود

7- خروج از آتش به سلامت

8- دعوت مردم به حج توسط حضرت ابراهیم علیه الاسلام و دعوت مردم به سوی خدا توسط مولا صاحب الزمان عج الله تعالی  .

بازگویی هرکدام از موارد امکان پذیر نیست ودوستان رابرای مطاله بیشتربه کتابهای الخرایج باب 13، البرهان جلد1،کمال الدین جلد1، بحارالانوار جلد52، وغیبت نعمانی راهنمایی میکنم

اما با ذکر روایتی ازامام صادق علیه الاسلام که از محمدبن زید کوفی درکتاب مکیال المکارم آمده،  خروج از آتش به سلامتی را بازگو میکنم که برای خودم تازگی داشت .

میدانیم که حضرت ابراهیم به خواست الهی از آتش نجات یافت چنانچه در قرآن نیز خدامی فرمایند:  ( قلنایانارکونی برداوسلاماعلی ابراهیم ) (سوره انبیا، ایه 69) امام صادق علیه الاسلام می فرمایند : هنگامی که قائم علیه الاسلام خروج میکند ؛ شخصی از اصفهان نزد آن حضرت می آید؛ ومعجزه حضرت ابراهیم خلیل علیه الاسلام راتقاضامکند، پس آن جناب دستورمیدهد که آتش عظیمی برافروزند واین آیه رامیخواند : ( فسبحان الذی بیده ملکوت کل شی ء والیه ترجعون ) (یس ،ایه 83) پس منزه است خدایی که مالکیت وزمام همه چیز دردست اوست وبه سوی اوبازگزدانده میشوید. سپس داخل آتش میشود وآن گاه به سلامت ازآن بیرون می آید . آن مرد ملعون این معجزه راانکارمیکند ومیگوید : این سحراست . پس آن حضرت به آتش دستورمیدهد، مردرا میگیرد ومی سوزاند ومی فرماید: این سزای کسی است که صاحب الزمان وحجت الرحمان راانکارکند.   ( مکیال ص 224)

                                                                                         خدایا ماراازمنکران حجتت قرارمده “آمین”

بسم الله الرحمن الرحیم

نمی دانم باورداری یانه ؟ اماشیعه پایه عقیدتی اش برمبنای حضوروحیات امام عصر عجل الله تعالی شریف است . شیعه ازآیات وروایات وقاعده ضرورت استمرار الهی دراین باوربهره برده و میداند این قاعده ای است که موسی نبی علیه السلام درمدت چهل روزملاقات باخدا حجت الهی رابرمردم تعیین کرده و ضروری دانسته .پس نمی تواندخداوند حکیم وآگاه برنفوس آدمیان ؛ دراین دوازده سده مردم را بدون رهبرو پیشوا رها کند ؟ فرهنگ شیعه غنی است وازاین تفکرحق خود دفاع میکند . حتی آنجاکه دیگران بهانه آورده بحث وحی راپیش میکشند؛ شیعه ازمیان جمع زیادی از آیات وسور مهدوی (قدر, دخان ,رعد,اسرا…) وقتی تنها یک آیه رابررسی میکند حقانیت عقیده خود رامیفهمد .

اگردوست داری قدری درنگ کن وپای یک آیه شریف از قرآن مجید زانوی ادب بزن و تدبرکن تاببینی خدای عزیزوحکیم چه زیبا وروشن حضورمولیمان را بیان کرده وهم اکنون که مینویسیم , میخوانیم ومی اندیشیم مولاکنارماوباماوحی وحاضراست . که برای میسرشدن دیدارباآن خلاصه وعصاره همه پیامبران آسمانی راه های سخت لازم نیست بلکه بر گرفتن غبارگناه وپلشتی ازظاهروباطن واطاعت ازاو الزامی است وبه قول عطارنیشابوری :

ای دل اگرعاشقی درپی دلدار باش بردردل روزوشب منتظریار باش دلبرتوجاودان بردردل حاضراست روزن دل برگشاحاضروهشیارباش

درآیه شریف 119سوره توبه <یاایهاالذین آمنوااتقوالله وکونوامع الصادقین > خداوند مخاطب آیه را اهل ایمان دانسته و دودستوربه آنان داده است : الف) تقوای الهی - ب)همراهی باصادقین به راستی احتمال عدم تقوادرچه کسی امکان دارد وجودداشته باشد ؟ معصوم وحجت الهی یا غیرمعصوم وانسان امروزی ؟! ودیگرآنکه همراه شدن باصادقین همراهی باجسم رامدنظردارد یامعنای دیگری ازاین همراهی مورد نظر میباشد؟! کمی که دقت میکنیم میبینیم خداوندحکیم افرادباایمانی راموردخطاب قرارداده که تقوانداشته اندومعصوم نیستند . آخرهمه زبان شناسان میگویند تقوی ازریشه وقی به معنی خودنگهداری است ودومعناداردیکی معنای عام که خودنگهداری است ودیگری معنای خاص که خداترسان میباشندکه بخاطر خدا گناه راترک نموده اندچراکه میدانند خداترسی وخوف ازخالق خشنودی خدارادربردارد .

الغرض ازمقوله تقوی که جای بحث بسیاردارد ودراین متن نمیگنجد دست میکشم فقط همین قدربدان که نترسیدن ازخدا حکایت بی معرفتی است نه چیز دیگر . نتیجه آنکه معصوم متقی بوده ومتقی است ومتقی خواهدبود. همانطورکه اولین آنان امام المتقین امیرالمومنین بود وتاآخرین آنان این صفت رابه طوراکمل واتمم دارامیباشند.پس منظورآیه مردم همه زمانهایی است که متقی نیستندودرکنارایمان باید تقوای الهی داشته باشند.

درثانی همراهی باصادقین به معنای همراهی جسمی نیست چراکه نه ممکن است ونه فایده دارد که هرجا صادقین رفتند مانیزبرویم این همراهی ازدیدگاه الهی تبعیت وپیروی ازصادقین است. اما صادق مطلق چه کسی است؟ صدق درکلام وگفتار؛ صدق دراعتقاد واندیشه ؛ صدق دراخلاقیات و صدق درعمل نشان دهنده صادق واقعی است و چه کسی همه زندگی اش مطابق باحق است وخطادرهیچ شأنی ازشؤن اووارد نشده جزمعصوم! تاریخ گواه آن است که بجز14نفر کسی دیگر,تمام زندگی واعمال واندیشه وعبادات ورفتارواخلاقیاتش مطابق صدق نبوده است . لذاآیه شریفه به مامیگوید علاوه برایمان وتقوی باید دراعمال واعقتاد واخلاق نیز تابع صادقین (معصومین) باشیم .

همچنین ایه نشان میدهد همراهی ازمعصوم باید درتمام زمانهاباشد لذاوجود وحضور معصوم درهمه زمانهاالزامی میشود وگرنه همراهی ازچه کسی ؟! حال ازشمامیپرسم بجزامام عصر مهدی آل محمد که درودخدابراووخاندانش بادچه کسی ادعای عصمت و معصوم بودن دارد؛ اکنون ودراین زمان ؟ چه کسی میتواند بگوید صادق واقعی امروزه من هستم ؟! کتابهاراکه ورق میزنیم گاه جزلبخند به گفته بعضی ازبزرگان کاردیگری نمیتوانیم انجام دهیم .منجمله به فخررازی ؛آن بنده خدابیان کرده صادقین همه امت پیامبر ختمی مرتبتند. کاش میشدازاوسوال کرد پس اهل تقوا چه کسانی هستنداز امت که باید ازهمه امت پیامبرتبعیت کنند؟ یعنی خودمان ازخودمان تبعیت کنیم ؟ نیازبه فکرکردن هم نداردچون اجتماع نقیضین است واجتماع ضدین محال . چراکه طبق گفته فخررازی هم باید جاهل باشیم تاتبعیت کنیم وهم باید عالم باشیم که تابع ماباشنددرآن واحد ؛ونمیشود همه امت هم جلووپیشواباشندوهم عقب وپیرودریک زمان ودریک لحظه ! قضاوت به عهده خودتان که درآن واحدهم باشی وهم نباشی ؟ روشن ترازاین که امام عصر,زنده است ! موجوداست وحاضر؟ فرزند امام حسن عسگری علیه السلام معصوم وصادق اکنون است ومعصوم نمیشودکه پیروی ازغیرمعصوم کندچراکه خودش پیشوااست . ومطابق آیات شریف قرآن پیروی ازصادق ومعصوم واجب .! پس دست وپابیهوده چرامیزنیم وازچه کسی میخواهیم تبعیت کنیم وچگونه درانتظارنشسته ایم ؟