baran

میتوان زیر باران گام برداشت و تا خدا پرواز کرد
  • جستجو 
  • بانوی گیسوحنایی نور نیمه شعبان 
  • تماس  
  • ورود 

افسراسیر عراقی

05 مهر 1395 توسط طيبه قيدي

نیروهای یک افسر عراقی قوی هیکل رااسیرکرده بودند. همه اورادوره کرده بودندوازاومیخواستندتابلندبگوید :

” مرگ برصدام “ اوهم این جمله رانمیگفت . به همین خاطرچند نفراوراکتک زدند.

درهمین اثنا ، سروکله حاج احمد پیداشد وبافریاداوهمه ساکت شدند. پرسید : ” چی شده ؟”

یکی از بچه هاجلورفت وباعصبانیت گفت : میگیم به صدام فحش بده ، نمی ده ، منم زدم توی گوشش!

هنوز حرف اوتمام نشده بود که حاج احمد سیلی محکمی به اوزد وگفت :

” شما بی خودکردین ، درکجای اسلام داریم که باید اسیر رو بزنین ؟”

وبعد بلندتربه طوری که همه متوجه شوند، گفت : ” یه اسیر وقتی به اسارت نیروهای اسلام درمیاد،

باید به عنوان یک برادردینی بااون برخوردبشه وبه هیچ عنوان نباید اذیت وآزاری درکارباشه .”

سپس به دونفرازنیروها گفت : ” اونوبلندکنین وبفرستینش عقب .”

منبع : کتاب می خواهم باتوباشم ص 50

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: لحظه ای بابهشتیان لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

تیر 1404
ش ی د س چ پ ج
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • ازهردری نوشتن
  • سلام برشعبان وانوارش
  • دل نوشته ها
  • انتظار یا...
  • درمحضربزرگان
  • طرح ونقد
  • لحظه ای بابهشتیان
  • حیات طیبه
  • معرفت
  • درسایه ساردعا
  • کلام وحی
  • بهلول عاقل
  • خاطرات
  • محرم

Random photo

مشروعیت عزاداری دراسلام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • تماس
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس