به یاد سالگردش
بسم الله الرحمن الرحیم
پنجره خانه ما همیشه روبه صبح وطلوع خورشید بازبود ونسیم ملایم خوشبختی نوازشگر صورتمان ؛
هرچند که از دسته خانواده های متوسط این مرزوبوم به شمارمیآمدیم ودنیای کوچک ما خالی از زرق وبرق مادی ؛ اما مهربانی ومحبت پربود درفضای هستی وزندگی
گاه وبیگاه تند بادی می وزید وپرده زندگی ما تکان میخورد ودوباره آرام میشد این قانون عالم است وما نیز مستثنا نبودیم
اما ، دم دمای آخرین روزهای سرد ماه دوم زمستان 8سال پیش وقتی لباس مشکیهای عزای حسینی را درآوردیم , طوفانی شدید وزیدن گرفت و پنجره خانه ما شکست و درب خانه به لرزه افتاد ومرگ بی صدا وارد خانه شد وکار خودش را کرد طبق برنامه منظم همیشگی خودش
من تازه با کنده شدن ستون خانه فهمیدم همه چیز مردنی وفانی است ونیست تا بخندد و بخنداند ، نیست تا ببخشدو خانه را بگرداند، نیست تابشنودو نگاه کند ، نیست تا بخواند وبگرید؛ حتی نیست تا سکوت کند و درناراحتی گره ای به پیشانی بنشاند نیست تا تکیه گاه باشد وخود فارغ ازتکه دادن به کسی روزگار رابگذراند ودیگر نیست …
آخردیگر پدر نیست .
تلخ بود ودردآور! اما چه کسی است که بگوید درد نداشته وتلخی ای را نچشیده ؟
سخت بود وجان کاه ! اما چه کسی است که از سختی سربلند بیرون نیامده وجانی دوباره نیافته ؟
وستون کدام خانه پس از کندن دوباره زده نشده و سرپا نگردیده ؟
ودرنداشته ها وازدست دادن ها چه کسی جایگزینی برایش قرار داده نشده و چیزی جدید بدست نیاورده ؟!
قانون طبیعت این چنین است درس میدهد ودرس پس میگیرد . وبلند میگوید همه چیز فانی است واین سراچه برای ابد مال تونیست و
اصلا این دنیا و امکاناتش ارزشمند نیست وتومستاجری !
پدر چه خوب فهمیده بود این رادرطول زندگی 70ساله اش
آخر؛ مدام برایمان میخواند وطنین صدایش هنوزدرگوشم است : ( نردبان این جهان ماومنی است عاقبت این نردبان افتادنی است احمق است آنکس که بالاتر نشست گردنش هم سخت تر خواهد شکست )
درس میدهد زندگی درس …
وسربلند کسی است که از آن پیروز درآید، با چشم انتظاری از امید و تلاش وکوله باری از توکل و چشم بینایی از دیدن وگوش شنوایی از شنیدن و عقل سالمی برای درک کردن چیزی ؛ که بودن وهستن ومراقبتش ومهربانیش و پابرجاییش همیشگی وماندنی است ، دائمی وابدی است ؛ ولحظه لحظه باتوست که نامش خداست ورسمش عاشقی است و مرامش چشم پوشی از خطاست و خدایی که از هرپدری بهتر است .
واکنون که مینویسم ،
دوباره پنجره خانه ما روبه صبح وطلوع خورشید بازشده ونسیم ملایم خوشبختی نوازشگر صورتمان گردیده .هرچند که درشمار خانواده های معمولی ایم اما دنیای بزرگ ما پراز خداست و لطف همیشگی اش شامل ماست و اوست جایگزین نداشته هایمان و چشم پوش از خطاهای ریزودرشتمان و تکیه گاه محکمی برای امروزو فردایمان .
وچه ارزشمند و شیرین و جان افزاست دنیای کوچک مادی را دادن ودنیای بزرگ معنویت را یافتن .
وامشب به یاد آن که نیست به یاد پدرم که همیشه روحش زندست و میدانم که دعایش همچنان حمایتگر زندگیمان . ا
ز خدای حکیم وعالم وقادروروزی دهنده همیشگی ، میخواهم علودرجات را شامل حال اوکند که سالها برای ما تلاش کرد و با امام مهربان وکریم ومهمانوازم حسن بن علی علیه السلام محشورش نماید که اونیز مهربان وکریم ومهمان نواز بوددرحد خودش .
برای شادی روحش بفرستید صلوات .