حیات طیبه 8
حب ها وبغض ها
وَمَنْ أَحَبَّکُمْ فَقَدْ أَحَبَّ اللَّهَ وَمَنْ أَبْغَضَکُمْ فَقَدْ أَبْغَضَ اللَّهَ …
و هرکه شما را دوست داشت، خدا را دوست داشته و هر که شما را دشمن داشت خدا را دشمن داشته است.
بسم الله الرحمن الرحیم
“چرا برای پسرت زن نمیگیری!؟
اتفاقا قصدش رو دارم ولی دختر خوب پیدا نمیکنم!
وا، این چه حرفیه!؟ این همه دختر خوب، خانواده دار و محب اهل بیت هست، اهل نماز و روزه و وجوهات شرعی، خودت که خوب میشناسیشون!!
آره خب واقعا خوبن، ولی، اما، آخه، ….میخوام بر و رو داشته باشه، اینا که گفتی خیلی مهمهها ولی میخوام خیلی خوشگل باشه“
(نه اون معیارهای خیلی براتون مهم نیست، همین معیارهای صد من یه غاز براتون مهمه، که این بلاها رو سر جامعه ما آورده!! فاین تذهبون)
“نوجوون: مامان جان، چرا امروز یه جوری شدی؟ تحویلم نمیگیری، از دستم ناراحتی!؟
مادر: خب خودت خوب فکر کن، امروز چی کار باید میکردی که نکردی!
نوجوون: مامان جان حق دارید ناراحت باشید، نماز صبحم قضا شد، خدا منو ببخشه.
(ای ول به این مادرا، که برای محبت کردن و نکردن به بچه هاشون معیار دارن)
” آخه این چه طرز بیرون اومدنه، یه کم به خودت برس، یه آرایشی کن، یه کم روسریت رو بده عقبتر، آخه چیه اینجوری مثل این ادمهای بی روح میمونی! من دوست دارم، دوستام با کلاس باشن!!”
(نمردیم معنی کلاس رو هم فهمیدیم، مرده شور دوست داشتنت رو ببرم)
” تو انتخابات ریاست جمهوری به کی رای میدی؟
خب معلوم دیگه، به “فلانک فلانکزاده”
میشناسیش؟چه جوری به این انتخاب رسیدی؟
نمیشناسمش، خب همین که جزء حزب ” همهچی دانان و همه چی بلد بودان حرفهای” هست کفایت میکنه برای اینکه عاشقش باشم!)
(همین که تو یکی جزء این حزب هستی، تکلیف همه دانی و همه چی بلد بودن بقیه مثل روز روشنه!! همون فلانک فلانک زادهتون رو بچسب!!)
امیر المومنین علیه السلام فرمودند:
حب الله
نارلایمرعلی شی ء الااحترق
محبت به خداوند آتشی است که به چیزی نفوذنمیکندمگرآنکه سوخته شود.
در حیات طیبه حبها و بغضها معیار دارن، همینجوری روی هوا نمیشه کسی رو دوست داشت و از کسی متنفر شد، رابطه خویشاوندی، رابطه دوستی، ظاهر ادمها و … هیچکدوم دلیل خوبی برای دوست داشتن و دوست نداشتن آدمها نیست، در واقع در حیات طیبه گفتن دوستش دارم چون پدرمه، مادرمه، همسرمه، بچهامه، دوستمه و … وگفتن ازش بدم میاد چون از ظاهرش خوشم نمیاد، یه جوریه انگاری، مال فلان کشوره و … جایی نداره.
در سوره مجادله آیه 22 میفرماید: لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءهُمْ أَوْ أَبْنَاءهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُوْلَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ قومى را نيابى كه به خدا و روز بازپسين ايمان داشته باشند [و] كسانى را كه با خدا و رسولش مخالفت كردهاند هر چند پدرانشان يا پسرانشان يا برادرانشان يا عشيره آنان باشند دوست بدارند در دل اينهاست كه [خدا] ايمان را نوشته و آنها را با روحى از جانب خود تاييد كرده است و آنان را به بهشتهايى كه از زير [درختان] آن جويهايى روان است در مىآورد هميشه در آنجا ماندگارند خدا از ايشان خشنود و آنها از او خشنودند اينانند حزب خدا آرى حزب خداست كه رستگارانند. یعنی مومن برای دوست داشتن و نداشتن بقیه معیار باید داشته باشه، اون هم معیاری که از ایمان نشات میگیره و باعث میشه در حزب خدا وارد بشه و خدا بهش بگه این حزب اللهی واقعیه، من همین حزب اللهیهای خودم رو به رستگاری میرسونم. و اون معیار چیزی نیست جزء خود خدا و به تبع آن رسول خدا، همه چی با معیار خدا سنجیده میشه، بنابراین دل مومن یه جای نیست که هر کسی بتونه راحت واردش بشه، برای خودش در و پیکر داره، لذا دوست داشتنها و دوست نداشتنهایش قانون داره.
امام صادق علیه السلام میفرمایند: “القلب حرم الله فلا تسكن حرم الله غير الله"؛ دل حرم خداست، پس در حرم خدا، غير خدا را ساكن مكن (بحار الانوار، ج 70، ص 25). بنابراین دل مومن جایگاه خداست و هر آنچه خدا به آن امر فرموده است. علامه امینی(ره) می نویسد: آن بشری که محبتش محبت خدا، اطاعتش اطاعت خدا، رضایتش رضایت خدا، مخالفتش مخالفت خدا، سخطش سخط خدا، غضبش غضب خداست؛ لازمهاش این است که باید صاحب مقام شامخ ولایت مطلقه باشد، و در نتیجه هر کس به صاحب ولایت ایمان نیاورد و محبتش را در دل نداشته باشد کافر است.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم میفرمایند: “من أحب شطراتی هذه فقد أحبنی و من أحبنی فقد أحب الله فقیل له و ما شطراتك قال علی و الحسن و الحسین و فاطمة … “؛ هر کس اطرافیان مرا دوست بدارد مرا دوست داشته و هر کس که مرا دوست داشته باشد خدا را دوست داشته است. از حضرت سؤال شد: اطرافیان شما چه کسانی هستند؟ فرمودند: علی و حسن و حسین و فاطمه. همین است که ما در زیارت جامعه کبیره خطاب به اهل بیت علیهم السلام اعلام میکنیم که: وَمَنْ أَحَبَّکُمْ فَقَدْ أَحَبَّ اللَّهَ وَمَنْ أَبْغَضَکُمْ فَقَدْ أَبْغَضَ اللَّهَ؛ و هرکه شما را دوست داشت، خدا را دوست داشته و هر که شما را دشمن داشت خدا را دشمن داشته است.
نکته بسیار مهم در دوست داشتنها و به تعبیری حبها، دوست نداشتنها و به تعبیری بغضهاست، در واقع این دو نقطه مقابل هم هستند که دل مومن را حرم خدا میکنند، در حیات طیبه به همان اندازه که بر حب خدا و رسول خدا تاکید میگردد، بر اعلام برائت از دشمنان خدا و رسول خدا هم تاکید میشود و اصلا مقدمه اعلام آن حب، اعلام آن بغضهاست. در زیارت عاشورا لعن بر ظالمان به حق اهل بیت علیهم السلام مقدم بر سلام و صلوات بر حضرت اباعبدالله علیه السلام، خاندان و دوستانشان بیان شده است. در همین زیارت عاشورا میخوانیم که : ” اللهُمَّ إنِّي أتَقَرَّبُّ إلَيْكَ في هذَا اليَوْمِ ، وَفِي مَوْقِفِي هَذا ، وَأيَّامِ حَيَاتِي بِالبَرَاءَةِ مِنْهُمْ ، وَاللعْنَةِ عَلَيْهِمْ ، وَبِالْمُوالاةِ لِنَبِيِّكَ وَآلِ نَبِيِّكَ عَلَيِه وعَلَيْهِمُ السَّلام". همچنین در زیارت جامعه کبیره اعلام برائت میکنیم از هر آنچه که غیر خداست و متوسل میشویم به موالات و محبت به اهل بیت علیهم السلام و میگوییم: “بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَ مِنَ الْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ الشَّيَاطِينِ وَ حِزْبِهِمُ الظَّالِمِينَ لَكُمْ [وَ] الْجَاحِدِينَ لِحَقِّكُمْ وَ الْمَارِقِينَ مِنْ وِلايَتِكُمْ وَ الْغَاصِبِينَ لِإِرْثِكُمْ [وَ] الشَّاكِّينَ فِيكُمْ [وَ] الْمُنْحَرِفِينَ عَنْكُمْ وَ مِنْ كُلِّ وَلِيجَةٍ دُونَكُمْ وَ كُلِّ مُطَاعٍ سِوَاكُمْ وَ مِنَ الْأَئِمَّةِ الَّذِينَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ فَثَبَّتَنِيَ اللَّهُ أَبَدا مَا حَيِيتُ عَلَى مُوَالاتِكُمْ وَ مَحَبَّتِكُمْ وَ دِينِكُمْ وَ وَفَّقَنِي لِطَاعَتِكُمْ وَ رَزَقَنِي شَفَاعَتَكُمْ"؛ به سوى خدا از دشمنانتان بيزارى مى جويم و و نيز بيزارى نمودم از جبت و طاغوت و شياطين و گروهشان،آن ستم كنندگان به شما،و منكران حقّتان،و خارجشدگان از ولايتتان،و غصب كنندگان ميراثتان، و شككنندگان در حقانيتتان، و منحرفشوندگان از حضرتتان، و از هر آنچه به غير شما وارد در دين شده و از دين نيست، و از هر اطاعت شدهاى جز شما، و از رهبرانى كه مردم را به آتش دوزخ مى خوانند، پس خدا هميشه پابرجايم بدارد، تا كه زنده ام بر موالات و محبّت و دين شما، و به اطاعت از شما موفّقم فرمايد، و شفاعت شما را نصيبم كند.
از سلمان فارسی روایت شده که رسول خدا فرمودند: ای سلمان! هر کس دخترم فاطمه را دوست بدارد با من در بهشت است و کسی که در دل کینه او را داشته باشد در آتش جهنم است… هر کس دخترم فاطمه از او راضی باشد من از او راضیم و هر کس من از او راضی باشم خدا از او راضی خواهد بود.
حالا دوستان خوبم، شما بفرمایید:
چه مصادیقی برای دوست داشتنها و نداشتنهای اشتباه و غلط میشناسید که در زندگیهای روزمره مان جاری شده است؟
ازآیات قرآن، احادیث وروایات در رابطه با این موضوع چه چیزهایی برامون دارید؟
چه راهکارهایی دارید برای جاری شدن حب و بغض واقعی با معیار درست در وهله اول برای خودمان و بعد برای جامعه اسلامیمان؟
و هر چیزی که فکر میکنید در رابطه با این موضوع بایستی بهش پرداخته بشه ….
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم