baran

میتوان زیر باران گام برداشت و تا خدا پرواز کرد
  • جستجو 
  • بانوی گیسوحنایی نور نیمه شعبان 
  • تماس  
  • ورود 

حیات طیبه 4

26 مرداد 1395 توسط طيبه قيدي

 

قُمِ الَّيْلَ إِلَّا قَلِيلا …. شب را به پاخیز، مگر اندکی
 

کسانی که در مقامات دین به جایی رسیده‌اند، همه از شب‌خیزها بوده‌اند، از غیر آن‌ها دیده نشده است.
بسم الله الرحمن الرحیم

 

خداوند در قرآن کریم شب و روز را به عنوان آیه و نشانه معرفی می‌نماید و می‌فرماید: و شب و روز را دو نشانه قرار داديم. نشانه شب را تيره‏گون و نشانه روز را روشنى‏بخش گردانيديم (اسراء/12) که برای هر کدام از این دو نشانه هدف مشخصی هم ذکر شده است، روز را برای کسب معاش و کسب از فضل خدا “وَ جَعَلْنَا النهََّارَ مَعَاشًا (نباء/11)” و شب را مایه پوشانندگی، آسایش و آرامش ….. “وَ جَعَلْنَا الَّيْلَ لِبَاسًا (نباء/10)"، “وَ مِنْ ءَايَاتِهِ مَنَامُكمُ بِالَّيْلِ (روم/23)” و “وَ جَعَلَ الَّيْلَ سَكَنًا (انعام/96)”

 

نگاه دقیق‌تر به دو واژه شب و روز (لیل و نهار) در قرآن نشان می‌دهد که با وجود این که روز زمان معاش و کسب فیوضات است اما زمانی می‌توان روز را خوب درک کرد و از آن بهره برد، که شب را هم درک کرده باشیم. یعنی این شب است که وضعیت روز ما را هدایت می‌کند، شب مقدمه روز هر کسی می‌شود و اگر فرد از فرصت شب بهره برد، بهره نیکویی از فرصت روز خواهد برد. در دو آیه از قرآن کریم به بحث “نوم” همان خواب در شب اشاره شده است و لیل را به عنوان فرصتی برای خوابیدن معرفی کرده است. در پنج آیه از قرآن کریم هم با عبارات مختلفی، لیل را به عنوان فرصتی برای آرامش یافتن معرفی کرده است، مثلا می‌فرماید: “أَ لَمْ يَرَوْاْ أَنَّا جَعَلْنَا الَّيْلَ لِيَسْكُنُواْ فِيه” ، آیا نمی‌بینید که ما شب را برای سکونت یافتن قرار داده‌ایم، این سکونت یافتن قطعا به دو دلیل به معنای خوابیدن در شب نیست، 1. چه اگر این طور بود همان واژه “نوم” برایش بکار گرفته می‌شد، این در حالی است که معنای بسیار وسیع‌تری در سکونت از ریشه “سکن” گذاشته است که در کتاب لغت می‌نویسد، “سکن” به معنای استقرار در مقابل حرکت است، یعنی قرار و آرامش که هم می‌تواند مادی و هم معنوی باشد، حالتی که در آن اضطراب و تشویش برطرف می‌شود و آرامش و اطمینان جایگزین می‌گردد. 2. در آیات دیگر مکررا به برخاستن در شب، نماز خواندن در شب، تلاوت قرآن در شب، و در کل تسبیح گوی بودن در شب امر شده است.

می فرماید: وَ مِنْ ءَانَاى الَّيْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرَافَ النهََّارِ لَعَلَّكَ تَرْضىَ‏(130) برخی از ساعات شب و حوالی روز را به تسبیح خدا بپرداز امید است که خدا ا ز تو راضی شود؛ وَ مِنَ الَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ أَدْبَارَ السُّجُود (ق/40) و پاره ای از شب و به دنبال سجود خدای را تسبیح کن؛ وَ مِنَ الَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ إِدْبَارَ النُّجُوم (طور/49) و پاره ای از شب و به دنبال فرو شدن ستارگان خدای را تسبیح کن؛ وَ مِنَ الَّيْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَ سَبِّحْهُ لَيْلًا طَوِيلا (انسان/26) و پاره ای از شب را سجده کن و شب های دراز، او را تسبیح گوی. همچنین در سوره مزمل ( آیات 6-2) خطاب به حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید: قُمِ الَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا/ نِّصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِيلاً/ أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْءَانَ تَرْتِيلاً/ إِنَّا سَنُلْقِى عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلاً/ إِنَّ نَاشِئَةَ الَّيْلِ هِىَ أَشَدُّ وَطًْا وَ أَقْوَمُ قِيلاً ….. شبها برخیز مگر اندکی از آن را، نصف آن را، کمی کمتر یا کمی بیشتر از نصف، قرآن را با ترتیل تلاوت کن، ما به زودی قول سنگینی را بر تو القاء می‌کنیم، هر چند بلند شدن در شب رنجش بیشتر است اما قول و گفتار در شب پایدارتر است و در آیه 79 اسراء می فرماید: وَ مِنَ الَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسىَ أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا محَّْمُودًا، و از شب بخشی را زنده بدار که به منزله نافله ای برای تو باشد، امید است که پروردگارت تو را به مقام محمود برساند.

 

بنابراین شب مقدمه کسب فیوضات در روز بعد است، شب فرصتی است برای رها شدن از همه دغدغه‌ها، اشتباه رفتن‌ها، مرور کردن همه آن چیزی که در روز تجربه کرده‌ایم، فرصتی است برای دوباره برگشتن به سوی خدا ، و تفکر کردن و عبادت کردن، فرصتی است برای در وضعیتی بالاتر قرار گرفتن و بالا رفتن، فرصتی است برای گسترش ظرف، تا در روز بتوانیم فیوضات بیشتری را با کار و تلاش کسب کنیم. ماییم که همیشه همان یک ظرف کوچک را برمی داریم و هر روز صبح روانه کسب فیوضات می‌شویم و باز فردا با همان ظرف و همان ظرف و گاهی حتی با ظرفهای کوچک‌تر شده…. تا وقتی شب نداشته باشیم فیوضات بیشتری را کسب نخواهیم کرد ….

 

در حالات مرحوم کاشف الغطاء که از بزرگا علماء در قرن سیزدهم و ساکن نجف اشرف بوده، آمده است:

در یکی از شبها که برای تهجد برخاست، فرزند جوانش را از خواب بیدار کرد و فرمود: “برخیز به حرم مطهر مشرف شده و در آنجا نماز بخوانیم". فرزند جوان که برخاستن از خواب در آن ساعت شب برایش دشوار بود، در مقام اعتذار برآمد و گفت: “من فعلا مهیا نیستم شما منتظر من نشوید، بعد مشرف میشوم”

فرمود: “نه، من اینجا ایستاده‌ام؛ برخیز، مهیا شو که با هم برویم”

آقازاده، به ناچار از جا برخاست و وضو ساخت و با هم به راه افتادند. کنار درب صحن مطهر که رسیدند، آنجا مرد فقیری را دیدند، نشسته و دست سوال از برای گرفتن پول از مردم باز کرده است. آن عالم بزرگوار ایستاده و رو به فرزندش فرمود: “این شخص در این وقت شب برای چه اینجا نشسته است؟” گفت:” برای تکدی از مردم". فرمود: “آیا چه مقدار ممکن است از رهگذران، عاید او گردد؟” گفت: “احتمالا مقداری ناچیز”

فرمود: ” درست فکر کن، ببین این ادم برای یک مبلغ بسیار اندک و کم ارزش دنیا، آن هم محتمل، در این وقت شب از خواب و آسایش خود دست برداشته و آمده در این گوشه نشسته و دست تذلل به سوی مردم باز کرده است! ایا تو به اندازه این شخص، اعتماد به وعده‌های خدا درباره شب‌خیزان و متهجدان نداری که فرموده است:” احدی نمیداند که به پاداش عملشان چه چشم روشنی‌ها برای آنان، ذخیره گردیده است؟ (سجده/17)

از علامه سید محمد حسن طباطبایی صاحب تفسیر المیزان هم خاطره‌ای نقل شده است که می فرمایند: چون به نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم از نقطه نظر قرابت و خویشاوندی، گهگاهی به محضر مرحوم آیت الله حاج میرزا علی آقا قاضی شرفیاب می‌شدم، تا این که یک روز جلوی در مدرسه‌ای ایستاده بودم که مرحوم قاضی از آنجا عبور می‌کردند، چون به من رسیدند دست خود را روی شانه من گذاردند و گفتند: “ای فرزند، دنیا می‌خواهی نماز شب بخوان، آخرت می‌خواهی نماز شب بخوان.”

عارف ربانی مرحوم ملا حسینقلی همدانی رحمت الله علیه می‌فرمود: ” کسانی که در مقامات دین به جایی رسیده‌اند، همه از شب خیزها بوده‌اند، از غیر آن‌ها دیده نشده است.

حالا خوب است کمی به خودمان و به زندگی‌هایمان بیندیشیم، همه “قم لیل” شده اند به لطف تکنولوژی و اتفاقا جز اندکی نمی‌خوابند و اگر صبح‌ها هم مجبور نباشند سر کلاس و یا سر کار بروند تلافی این اندک خوابیدن را تا لنگه‌ی ظهر درمی‌آورند. اصلا این روزها با وجود لاین، وایبر و واتس‌آپ و چت و این همه بازی کامپیوتری و …. چه فرصتی برای استقرار یافتن!؟، چه فرصتی برای سکونت پیدا کردن!؟، چه فرصتی برای در خود بودن و خود را مرور کردن!؟ ……. کلا همه چیزمان عوض شده است، باز صد رحمت به آن هایی که همه چیز را آب ببرد، آن ها را خواب می‌برد، ما همان خواب شب را هم از خود دریغ کرده ایم ….

 

منتظر نظرات شما هستیم،

1. شما در رابطه با “شب زنده داری” چه نکاتی از زندگی علماء و اهل بیت دارید؟

2. شما چه تجربه هایی از این نوع زندگی در خودتون یا اطرافیانتون دارید؟

3. شما چه نقدهایی به سبک زندگی شیعیان به ویژه جوانان در این حوزه دارید؟

4. چه راهکارهایی دارید برای ترویج بهره گیری از شب در حوزه کلان، دانشگاه، خانواده و …. ؟

5. و هر چی که دلتون میخواد پیرامون این مطلب بگید…


اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

 نظر دهید »

حیات طیبه 3

24 مرداد 1395 توسط طيبه قيدي

 أَ فَلا تَعْقِلُون، أَ فَلا تَتَفَكَّرُون، أَ فَلا يَتَدَبَّرُون

 
 

خدایا انقدر که تو گفتی چرا تعقل نمی کنید، چرا تفکر نمی کنید و چرا تدبر نمی کنید!!؟؟ یعنی خیلی دوریم از تعقل، تفکر و تدبر ….
بسم الله الرحمن الرحیم

 

بخوایم یا نخوایم مادامی که عمرمون به این دنیاست، گذر روز و شب رو تجربه میکنیم و مثل همه موجودات دیگه نفس میکشیم، میخوریم و می خوابیم و …. اما فرق اساسی ما ادم ها با سایر موجودات در نیروی عقل و اندیشه ای است که در ما گذاشته شده است البته به شرطی که از اون بهره کافی رو ببریم!!

اگر قرار باشه ادم ها از نیروی عقل و اندیشه شون استفاده نکنن، خب چرا اصلا اسم انسان روشون باشه!؟ وقتی از نیروی تفکر و تعقل بی بهره باشن، دیگه انسان نیستن، انسان نما هستن!! دیگه میشه بهشون گفت بَ بَ ایی!! مودبانه ترش میشه گوسفند، قرآنی ترش و البته جامع ترش میشه انعام، خیلی بی‌عقل‌ترشون هم که میشه کالانعام بل هم اضل (فرقان/44)

اصلا کف کف انسان بودن اینه که ادم ها از نیروی عقل و اندیشه شون استفاده کنن، چه برسه که بخوان حیات طیبه هم داشته باشن، منتهی چه میشه کرد و چه میشه گفت که یه عده از نیروی تفکر و عقلشون فقط برای این که زندگی حیوانی بهتری داشته باشن و رفاه بیشتری رو برای خودشون فراهم کنن استفاده می کنن، یعنی همه تلاششون اینه که زندگی گوسفندی بهتری داشته باشن و راحت تر گوسفندی کنن! (با عرض معذرت از همه بَ بَ ایی های دوست داشتنی که واقعا یه بَ بَ ایی ان و یه عده بَ بَ ‌ایی‌نما موقعیت اون ها رو هم خدشه دار کردن! من معذرت میخوام)

در آیات قرآن مکررا بعد از معرفی بخشی از خلقت و آفرینش، انسان ها به تفکر در آیات خدا دعوت شده‌ان، می فرماید، كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُون (بقره/219)، إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون (رعد/3، نحل/11، نحل/69، روم/21، زمر/42 و جاثیه/13)، كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُون(نور/61)، إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُون (رعد/4، نحل/12، نحل/67، روم/24)… یعنی که این همه نشانه در خلقت بیهوده نیست و برای سرگرمی و … نیست، این‌ها همه قرار بوده که تفکر و تعقل ما رو بکار بندازه که در نهایت به ذکر تبدیل بشه و ما رو به مقصد برسونه.

در قرآن کریم بدترین جنبندگان اون هایی معرفی شده‌ان که از عقلشون استفاده نمی کنن، إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذينَ لا يَعْقِلُون (انفال/22) و همچنین می فرماید رجس و پلیدی برای کسانی قرار داده می شود که اهل تعقل نیستن، يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذينَ لا يَعْقِلُون (یونس/30)، رجس، نقطه مقابل طیب بودن است، پس راه دوری از رجس و بهره‌مندی از حیات طیبه، استفاده از نیروی تعقل و اندیشه است.

در احادیث هم این موضوع مورد توجه قرار داده شده است؛ امام صادق علیه السلام می فرمایند: سه چیز فرد را از دستیابی به مقامات عالی باز می‌دارد، کوتاهی همت، کم تدبیری و ناتوانی در اندیشه، همچنین امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند: برترین عبادت اندیشیدن مداوم درباره خدا و قدرت اوست.

از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فردی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم رفت و عرض کرد: ای رسول خدا! توصیه و سفارشی به من بکن. آن حضرت سه بار از او پرسیدند، اگر سفارشی کنم انجام می دهی؟ آن شخص در هر سه بار پاسخ داد، آری، ای رسول خدا. حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: به تو سفارش می‌کنم که هر گاه خواستی کاری انجام بدهی درباره سرانجام آن تدبیر کن، اگر مایه رشد و هدایت بود انجام بده و اگر مایه گمراهی بود از آن بپرهیز.

بنابراین برای رسیدن به حیات طیبه باید هر لحظه از زندگی مون رو با همین فرمایش حضرت رسول گرامی اسلام پیش ببریم و هر لحظه اندیشه کنیم که آیا این گفتار، این عمل و این اقدام باعث رشد و تعالی ما هست یا نیست!؟ اگر هست آن را انجام بدهیم و اگر نیست از آن پرهیز کنیم.

قرآن کریم افرادی را معرفی می کند که حیاتشان حیات طیبه است چون اهل تفکر در خلقت آسمان و زمین هستند، به بیهوده نبودن آفرینش اقرار می کنند و به خدا پناه می برند، إِنَّ فىِ خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلَافِ الَّيْلِ وَ النهََّارِ لاََيَاتٍ لّأُِوْلىِ الْأَلْبَاب/ الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَمًا وَ قُعُودًا وَ عَلىَ‏ جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فىِ خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَاذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّار (آل عمران/ 192-191)….. خودمان را محک بزنیم ببینیم چقدر مثل آن ها زندگی می‌کنیم و چقدر مثل آن ها می‌اندیشیم!؟ به اندازه فاصله‌ایی که از این افراد داریم، با حیات طیبه فاصله داریم….. خدایا به تو پناه می بریم….

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

منبع: قرآن کریم/ مفاتیح الحیات آیت الله جوادی آملی.
 

 نظر دهید »

حیات طیبه دوم

21 مرداد 1395 توسط طيبه قيدي

همه چیز آخرت است!
 

امیرالمؤمنین می‌فرماید: «الدّنیا رأس کلّ خطیئة»؛ دنیاطلبی ریشه و مرکز اصلی همه خطاهای ماست که در زندگی جمعی ما، در زندگی فردی ما، این خطاها اثر می‌گذارد…
بسم الله الرحمن الرحیم

 

وقتی زندگیمون رنگ و بوی حیات طیبه رو میگیره که بدونیم دقیقا کجا هستیم و قراره چی کار کنیم و کجا بریم!؟ وقتی این چیزها رو ندونیم تبدیل میشیم به یه ادم گیج و منگ که اصلا نمیدونه چی کار میکنه و برای چی این کار رو انجام میده یا نمیده…. حالا در قرآن و روایات بارها و بارها موقعیتی که درش هستیم رو برامون تشریح کردند و بهمون گفتند که اینجا واقعا ماهیتش چی هست و چی نیست. وقتی میتونیم عملکرد و رفتار درستی و یا بهتر بگیم حیاتی طیب داشته باشیم که درک درستی از ماهیت این دنیا داشته باشیم.

در قرآن کریم به شیوه‌های مختلفی به این موضوع اشاره شده است، می فرماید: يا قَوْمِ إِنَّما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا مَتاعٌ وَ إِنَّ الْآخِرَةَ هِيَ دارُ الْقَرار (غافر/39) دنیا یه کالای ناچیزه و این آخرت است که محل استقرار و قرار یافتن است. وَ ما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ (عنکبوت/64) اصلا اون چیزی که زنده است و حیات داره آخرته و دنیا جز بازی و سرگرمی نیست.

خداوند در قرآن هم با مثال هایی ماهیت این دنیا رو برامون آشکارتر کرده است و می فرماید: وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشيماً تَذْرُوهُ الرِّياحُ وَ كانَ اللَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ مُقْتَدِرا (کهف/45) مثل این دنیا مثل آبیه که از اسمون میاد و گیاه رو رشد میده و بعد اون گیاه خشک میشه و توسط باد پراکنده میشه و یا می فرماید: إِنَّما مَثَلُ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ حَتَّى إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّيَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَيْها أَتاها أَمْرُنا لَيْلاً أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصيداً كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون (یونس/24) مثل زندگی دنیا مثل این میمونه که آبی از اسمون بیاد و گیاه رو رشد بده و همه انسان ها و چارپایان ازش بخورن، اصلا یه جوری بشه که این زمین آراسته بشه طوری که هر کسی ببینه کیف میکنه و اهل دنیا فکر میکنن به به چه قدرتی دارن تا این که فرمان خدا بیادو طوری نابود بشن که گویا از اول هم هیچی هیچی نبوده. یعنی بابا حواستون باشه این چیزهایی که از این دنیا به چشمتون میاد، فقط به چشمتون میاد، هیچی هیچیه، خالیه، این هایی که ازش میبینید، نیست!!

از طرف دیگه ادبیات قرآن در برخورد با افرادی که دنبال حیات دنیا هستند انقدر شدیده و لحن توبیخی نسبت بهشون داره که هر انسان مومنی رو به فاصله گرفتن از اون توبیخ ها، یعنی فاصله گرفتن از دنیا ترغیب می‌کنه، می فرماید: مَنْ كانَ يُريدُ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زينَتَها نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمالَهُمْ فيها وَ هُمْ فيها لا يُبْخَسُون (هود/15) هر کسی زندگی دنیا و زینت دنیا رو بخواد تموم و کمال به نتیجه اعمالش میرسه و اصلا براش کم هم نمیذاریم، یعنی این که حالش رو جا میاریم! و یا می فرماید: أُولئِكَ الَّذينَ اشْتَرَوُا الْحَياةَ الدُّنْيا بِالْآخِرَةِ فَلا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ يُنْصَرُون (بقره/86)؛ آنانی که آخرت رو به دنیا می فروشند عذابشون رو تخفیف نمیدیم و یاریشون نمیکنیم.

بنابراین تاکیدات قرآن مکررا بر شناخت ماهیت واقعی دنیاست که ادم ها بدونید دنیا هیچی نیست، قرار و زندگی و حیات واقعی این نیست، پس دلبسته هیچی نشید و البته ضمن معرفی ماهیت واقعی این دنیا می فرماید: وَ ابْتَغِ فيما آتاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنْيا …. (قصص/77) با آنچه خدا به تو داده است آخرت رو جستجو کن و فراموش نکن که چه بهره‌ایی از این دنیا باید ببری،… یعنی همه این دنیا رو باید در خدمت آخرت بکار ببری، همه اش رو در جهت زندگی اخروی شکل بدی.

در احادیث و روایات از اهل بیت علیهم السلام هم ماهیت واقی دنیا بارها مورد تاکید قرار گرفته است، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می‌فرمایند: “اگر دنیا و لذتهای فانی آن به اندازه بال مگسی در نزد خداوند ارزش داشت شربت آبی از آن به کافر نمی نوشانید". بنابراین چون دنیا اهمیت نداره خدا اون رو به کافر هم میده. ایشان در حدیث دیگری می فرمایند: “الدنيا حرام على اهل الاخره و الاخره حرام على اهل الدنيا و الدنیا و الاخره حرام على اهل الله"؛ دنیا بر اهل آخرت، حرام است و آخرت بر اهل دنیا حرام است و دنیا و آخرت، بر اهل خدا حرام‌اند. همچنین ایشان در حدیث دیگری می‌فرمایند: ” الدنیا ملعونه ملعون ما فیها الا ما ابتغی به وجه الله عزوجل"، دنیا و آنچه در آن است، لعنت شده است، مگر آنچه با آن رضای خدای سبحان را جویند. بنابراین حیات طیبه که حیاتی زنده و واقعی است حیاتی است که آخرت محور است، و دنیا در آن ارزش و اعتباری ندارد و دنیا تنها، ظرفی است که رسیدن به آخرت را محقق می‌کند و وسیله ای است که باید از آن برای تحقق هدف بهره برد نه این که در آن ماند و غرق شد. بنابراین در حیات طیبه دنیا اصالتی از خود ندارد و زمانی ارزش می یابد که در راستای تحقق و کسب آخرت بکار گرفته شود و اگر غیر این بود و واقعا دنیا به خودی خود اصالتی برای خودش داشت حتما و حتما خدا آن را از کافران به خودش دریغ میکرد ولی خدا از دنیا به آن ها هم داد و آن ها، شیفته همین دنیای فانی شدند.


امیرالمومنین، حضرت علی علیه السلام در حدیثی می فرمایند: ” اما بهترین خوردنیهای دنیا عسل است که آن استفراغ دهان زنبور عسل است و لذیذترین نوشیدنیهای دنیا آب است که از قعر خاک و دل زمین بدست می آید و بهترین بوئیدنیهای دنیا مشک است که خون ناف آهوست و بهترین پوشیدنیهای دنیا ابریشم است که لعاب دهان کرم ابریشم است و ……. و عالی‌ترین وسایل سواری در میان چهارپایان اسب است که آنهم کشنده صاحب خود است و بهترین شنیدنی‌های دنیا هم موسیقی است که آنهم از بزرگترین معاصی خداوند است.پس ای جابر دنیائی که دارای چنین مشخصاتی است شخص عاقل نباید برای آن آه بکشد:، جابر گوید پس از شنیدن این سخنان از زبان مولا (ع) دیگر دنیا برایم ارزشی نداشت.

.

و این خیلی خیلی بده که ما صبح تا شبمون برای دنیا میدویم بدون این که ببینیم واقعا در پی این همه دویدن چه نتیجه اخروی عاید ما خواهد شد، اون هایی هم که آخرت طلبند میخورند و میپوشند و اهل معاشرتند اما فرقشون با بقیه اینه که اون ها همه این کارها رو در راستای آخرتشون جهت دادن و برده این چیزها نیستن، اما دنیا طلب ها، برده همین چیزهای بی ارزش شده اند. و افسوس و صد افسوس که به بیان قرآن، اکثر مردم، دنیا را بر آخرت ترجیح میدهند:

بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَوةَ الدُّنْيَا/ وَ الاَْخِرَةُ خَيرٌْ وَ أَبْقَى(اعلی/17-16)، با این وجود شماها تحت تاثیر دنیا قرار میگیرد در حالی که اخرت بهتر و باقی‌تر است.

خواستم مصادیقی رو بنویسم، و یا احادیث بیشتری رو قید کنم ولی به این نتیجه رسیدم که بهتره کلا ما طرح موضوع کنیم و توی یک هفته ای که فرصت هست تا گذاشتن مطلب جدید، شما احادیث و روایات بیشتری رو مطرح کنید، مصادیقش رو در روزمره های زندگی‌هامون عنوان کنید و بحث رو بسط بدید و از همه مهمتر پیشنهادهاتون رو بگید که چه جوری میشه آخرت محور بود نه دنیاگرا و…

می تونید از کتاب ها و یا سخنرانی‌هایی که در این موضوع از علماء و بزرگان شنیده اید و یا اون چیزی که ناشی از تفکر و اندیشه خودتون پیرامون این موضوع هست استفاده کنید. منتظر نظرات ارزشمندتون هستیم. یا علی.

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
 

منابع:

قرآن کریم/ نهج الفصاحه ترجمه علی اکبر مظاهری/ بحارالانوار جلد 17/

 

 

 نظر دهید »

حیات طیبه اول

21 مرداد 1395 توسط طيبه قيدي

برای منِ خدا فرق نمی کنه، میخواهی مرد باشی یا زن، اهل عمل صالح و شایسته که باشی و مومن که باشی، من تو را به “حیاتی طیبه” زنده خواهم کرد

بسم الله الرحمن الرحیم

 

خودتون خوب میدونید که در دنیای وانفسای امروزی تا بحث انسان و حقوق انسان و انسانیت مطرح میشه هر کسی خودش رو مدعی میدونه که بله من مسلط هستم به این حقوق و خودش رو در حدی میدونه که بیاد و برای دیگران نسخه بپیچه که این حق شماست، این متعلق به شماست و باید چارچنگولی مواظبش باشید که یکدفعه از دستتون در نره. اصلا در طول تاریخ بشر، همه باصطلاح دانشمندان و حقوقدانان و سیاستمداران عالم سعی کرده‎اند من و شمای نوعی رو یه جوری به حق و حقوق‌مون برسونن که مثلا ما حق آزادی داریم، حق داریم برای خودمان کسی باشیم، حق داریم هر جور دلمان میخواهد زندگی کنیم، هر چه دلمان میخواهد ببینیم، هر چه دلمان میخواهد بشنویم، هر چه دلمان میخواهد بگویم، هر چه دلمان می‌خواهد بخوریم، هر جور دلمان میخواهد در انظار عمومی ظاهر بشویم،حق داریم با دیگران اینجور باشیم یا اونجور نباشیم، حق داریم همه عالم را به تسخیر خودمان در بیاوریم، حق داریم حتی همدیگر رو بخوریم (این پیشنهاد حقوقدان آدمخوارها بوده مثلا!!)، حق داریم بر سر حقوق یک ملت چه‌ها بیاوریم و چه‌ها نیاوریم، حق داریم یک درصد باشیم اما از حقوق 99 درصد بهره‌مند باشیم، حق داریم از همه موجودات و عوالم آفرینش هر جور که خواستیم استفاده کنیم، حق داریم دریاها، بیابان‌ها، کوه‌ها، دشت ها و … همه همه را به هر صورتی که خواستیم به تسخیر خودمان در بیاوریم و اصلا حق داریم خود را خدای عالم تصور کنیم و ….

و بعد که میرویم و دقیق‌تر می‌شویم در وجیزه‌های این باصطلاح دانشمندان و حقوقدانان می بینیم الحق و الانصاف که حواسشان به همه چیز ما بوده است، و برای همه چیز ما هم برنامه داشته‌اند و دارند، و ما را به عنوان انسان به ابعاد مختلفی تقسیم کرده‌اند به بعد جسمی، روانی، اجتماعی، تازه‌گی ها حتی بعد معنوی هم برایمان در نظر گرفته‌اند و کم کم به خودت میگویی به به چقدر این ها خوبن، چقدر با حالن، همه ابعاد وجودی ما رو کشف کرده‌اند، برنامه هم که دارند برایمان، رسانه و ابزار تبلیغی هم که الا ماشاء الله آماده است و فقط من این وسط کم بودم که بپرم در این استخر آماده و شنا کنم و خودم را برسانم به آن بیکران زندگی ادمی و حالش را ببرم و کیف کنم و برخودم به ببالم که خود و زندگیم را تباه نکرده ام و یه جوری زندگی کردم که همه دانشمندان و حقوقدانان عالم هم پیش من باید بروند و صدای انکرالاصوات از خودشان در بیاورند!!!

اما بعد که مثل یک شناگر ماهر آماده میشوی و بعدش هم بالاخره میپری در این استخر آماده با مخ میای روی آسفالتی که تازه اگر با اون شوق و ذوقی که داشتی و هیجانی که حین پریدن از خودت نشون دادی جون سالم بدر ببری، خواهی فهمید که از اول هم این یک سرابی بیش نبوده و اصلا نه آبی هست و نه حقوقی هست و نه کسی هست که پاسخگوی اون همه نازم و چشمم کردن های قبلی باشه…. و این تو هستی با یک عمر زندگی که هدر رفته و تازه می فهمی سرت به آسفالت نخورده و اون سنگ لحد بوده و این ضربه یعنی فرصت تموم شده بوده و تو هستی و یک وجب جایی که نداری!

همه این ها که گفتم داستان ما ادم‌هاست، داستان نیرنگ و فریب‌هاست، داستان انسان جدا شده از خداست، داستان انسان برای انسان است، داستان انسان جدا شده از هویت واقعی خویش است، داستان انسان در بند شده است، داستان انسان َّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِين (تین/5) شده است. این در حالی است که خدا ما را در احسن تقویم آفرید؛ لَقَدْ خَلَقْنَا الْانسَانَ فىِ أَحْسَنِ تَقْوِيم (تین/4) و این ماییم که داریم خودمان را به اسفل سافلین می‌اندازیم، این ماییم که اجازه دادیم فلان فرد و بهمان فرد برایمان نسخه بپیچد که چگونه بخوریم، چگونه بخوابیم، چگونه ازدواج کنیم، چگونه بچه دار بشویم، چگونه بچه هایمان را تربیت کنیم، چگونه تفریح کنیم، با چه چیزی خوش باشیم، با چه چیزی غمگین بشویم و… و این ما بودیم و هستیم که فراموش کردیم فقط کسی می‌تواند ما را در احسن تقویم نگه دارد، که خودش ما را در آن وضعیت خلق کرده باشد، اوست که می‌تواند برای ما برنامه ماندن در احسن تقویم را تدارک ببیند و او تنها کسی است که اصلا حق دارد نسخه ای برای من و شمای نوعی بپیچد که چه جوری باشیم و چه جوری نباشیم. و اوست که فرمود: مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُون(نحل/ 97). یعنی فرمود برای منِ خدا فرق نمی کنه، میخواهی مرد باشی یا زن، اهل عمل صالح و شایسته که باشی و مومن که باشی، من تو را به “حیاتی طیبه” زنده خواهم کرد.

بنابراین قطعا خدایی که ما را در بهترین وضعیت خلق کرد، برای ماندن ما در بهترین وضعیت هم برنامه ایی در نظر گرفت و توسط انبیاء و اولیای خویش آن را در اختیار ما قرار داد، آیین اسلام را برایمان برگزید و همه جنبه های مادی و معنوی زندگی انسان را در آن لحاظ کرد و روح آدمی را محور و اصل قرار داد به گونه‌ای که همه شئونات زندگی انسان را در بر بگیرد.

حیات طیبه قرار است ما را با این برنامه ها و دستورالعمل‌ها آشنا نماید، حضرت آیت الله جوادی آملی در کتاب مفاتیح الحیات این حیات را به چند بخش تقسیم نموده‌اند، تعامل انسان با خود، تعامل انسان با همنوعان، تعامل مردم با نظام اسلامی، تعامل انسان با حیوان و تعامل انسان با خلقت زیست محیطی. و امید که ما فرصت پرداختن و عمل کردن به همه دستورات اسلام را پیرامون حیات و زندگی بشری داشته باشیم.

پی نوشت:

1. در پرداختن به موضوعات و برنامه های اسلام پیرامون حیات طیبه سعی ما بر این است که هر مطلب مستقل از مطلب قبلی نوشته شود به گونه ای که مطلب هر بخش برای هر فرد بدون مراجعه به مطالب قبلی قابل استفاده باشد.

2. به تقسیم بندی حضرت آیت الله جوادی آملی اشاره کردیم که گستردگی بحث مورد توجه قرار بگیرد ولی سعی‌مان بر این است که مطالب را از موضوعاتی که بیشتر مبتلا به جوانان است آغاز کنیم و ادامه بدهیم.

3. اگر دوستانی هستند که تمایل دارند در این بحث مشارکت نمایند و ایده‌هایی دارند و اهل یا علی گفتن هستند ما به شدت استقبال می‌کنیم،

 نظر دهید »

مقدمه بحث

21 مرداد 1395 توسط طيبه قيدي

 

حیات طیبه یعنی همه ابعاد زندگی‌‌ را با اهل بیت علیم السلام منطبق کردن و در یه کلام در مسیر قرب به خدا حرکت کردن
بسم الله الرحمن الرحیم

 

همه اون‌هایی که میاین این مطلب را میخوانند یه جورایی میخوان با بقیه یه فرق مهم داشته باشن، میخوان بگن ما میخوایم دنباله رو اهل بیت علیها السلام باشیم، میخوان نشون بدن که عاشق اهل بیت علیهم السلام هستند، میخوان شیوه زندگی‌شون رو در مسیری قرار بدن که رضایت اهل بیت علیهم السلام رو به همراه داشته باشه، میخوان یه جوری زندگی کنن که اهل بیت علیهم السلام بگن، به به! ببینید ای اهل عالم، این‌ها محبان ما هستند، این‌ها زینت ما هستند …..

بنابراین یه کربلایی عاشق، یه شیوه‌ای رو برای زندگیش انتخاب می‌کنه که همه چیز در اون درست و درمون باشه، شیوه‌ای که جسم و روحش رو در حالت وقایه (حریم نگه‌داری نسبت به خدا) قرار بده، شیوه‌ای که در اون گفتن و نگفتن، شنیدن و نشنیدن، دیدن و ندیدن، رفتن و نرفتن، خوردن و نخوردن، خوابیدن و نخوابیدن، محبت کردن و متنفر شدن، وصل شدن و رها شدن، انجام دادن و انجام ندادن،…. اصلا بودن و نبودن برایش با محوریت حکم خدا رقم بخوره، ما اسم این شیوه از زندگی رو میذاریم حیات طیبه یعنی سلامتی، امنیت و آرامش داشتن، یعنی قدم به قدم با حضرت اباعبدالله علیه السلام همراه شدن، عقب نماندن و جلوتر نیفتادن، یعنی حسینی زیستن و حسینی جان دادن، حیات طیبه یعنی همه ابعاد زندگی‌‌ را با اهل بیت علیم السلام منطبق کردن و در یه کلام در مسیر قرب به خدا حرکت کردن.

حیات طیبه  که به قلم دوست خوبم خانم  دکتر روددهقان است ، قراره از این به بعد ؛ هر بار با معرفی یکی از جنبه‌های این نوع زندگی و با بیان مثال‌هایی از سبک‌های زندگی‌ اهل بیت علیهم السلام، پیامبران و علماء و …. پیام‌آور سلامت در همه ابعاد زندگی برای همه آنانی باشد که عشق به اهل بیت علیهم السلام را در سینه دارند و می‌خواهند در این مسیر زینت باشند برایشان.

 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
تیر 1404
ش ی د س چ پ ج
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • ازهردری نوشتن
  • سلام برشعبان وانوارش
  • دل نوشته ها
  • انتظار یا...
  • درمحضربزرگان
  • طرح ونقد
  • لحظه ای بابهشتیان
  • حیات طیبه
  • معرفت
  • درسایه ساردعا
  • کلام وحی
  • بهلول عاقل
  • خاطرات
  • محرم

Random photo

اهمیت انتظاردرروایات

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • تماس
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس