baran

میتوان زیر باران گام برداشت و تا خدا پرواز کرد
  • جستجو 
  • بانوی گیسوحنایی نور نیمه شعبان 
  • تماس  
  • ورود 

خورشید نهم

12 شهریور 1395 توسط طيبه قيدي
خورشید نهم

…کاظمین نیمه دیگر جنه الرضاست ،

اذن دخولش رااز باب الجواد می توان خواند…

وباب الجواد تورابه یاد غربت رضای آل محمد می اندازد .اوکه سالها طعنه ئ ، طعنه زندگان را میشنید که می گفتند :

مگر میشود امام بود وفرزندی نداشت ؟! … وحسد ورزی تنگ نظران را ، که گستاخانه ادعا کردند؛ جواد پسر علی بن موسی نیست ؟! …

وپدربارها فرمود: این مولودی است که دراسلام مانند او، وبرای شیعیان ما، بابرکت ترازاوزاده نشده است … وماخاندانی هستیم که کوچک تران ما ، موبه مو ازبزرگان مان ارث میبرند… ( مجلسی ، یحارالانوار؛ ج 50)

 ابوجعفر ؛ خردسال ؛ با علم گسترده اش ، وباپاکی ذاتی اش ، وشجاعت وعبادت همیشگی اش وبخشش و جود بی مانندش ، وادب وکمال عقلی اش ؛ با حقه مامون به ازدواج توطئه آمیزی مواجه شد که نه مصلحت امام که مصلحت دشمن امام بود و صبورانه فرمود:

نان جوین ونمک خشن درحرم رسول خدا صلوات الله نزد من از آنچه مرادرآن می بینی  محبوب تراست … (مجلسی ؛ بحارالانوار؛ ج50)

وشد آنچه نباید میشد ، منظورپلید دشمن ؛ غریب تراز غربت پدرش ، شهید کرد آن زمان که تنها بیست وپنج بهارواندی از عمرمبارکش نگذشته بود .

(شهادت خورشید نهم بر فرزند عزیزش وشیعیان ورهروان راهش تسلیت باد .)

 

 نظر دهید »

دهه کرامت

21 مرداد 1395 توسط طيبه قيدي

ای عاشقان و دلسوختگان ولایت

حضرت معصومه(س) به آقا علی ابن موسی الرضا(ع), برکت زمانه اش وصل شد و
عمر کوتاهش برکت یافت ؛ آنقدربرکت ،که امتداد تولدش با تولد امامش ، دهه
کرامت نام گرفت !


کسی که به برکت حقیقی این عالم { مهدی فاطمه(عج) } وصل بشه ؛همه زندگیش,
عمرش, کلامش, قلمش,….و همه وجودش با برکت میشه.

ما نیز با درک حضور برکت زمانه خودمان و اتصال به اون قطب عالم امکان
میتونیم حضوری با برکت در این عالم داشته ، به عهد خود وفا کرده و زمینه
ساز ظهور ایشان باشیم ان شاءالله

 نظر دهید »

قدر؛ قدرراندانستم !

24 تیر 1395 توسط طيبه قيدي

 سلام پس از یک وقفه طولانی از نبودوننوشتن مطلب ؛ که داستان زیاد دارد ومن این روزها اصلا حوصله داستان گویی ندارم؛ چون هنوز درگیرم با خودم که رمضان را چه کردم و چه ها که نکردم وحسرت وحسرت وحسرت . اما بد نیست آن چیزی که مراتکان داد را برایت بگویم شاید تونیز تکان خوردی وبه حالمان دعاکردی که اززبانت دعایت براورده گردد که راه ارتباط مابا امام عصر هموارگردد ان شاالله .

همیشه فکر میکردم شب قدر یعنی شب نزول قرآن . ارزش شب قدر را به نزول قران میدانستم اما یک شب قدر حرفهایی را از یک استاد یاد گرفتم که همه چیز را در ذهنم به هم ریخت .
سوره قدر را تفسیر میکرد میگفت :
آیا نزول قرآن شب قدر را شب قدر کرده ؟ یا اینکه شب قدر شب قدر بوده و قرآن در آن نازل شده است ؟ مثل کسی که ازدواج خود را که یک کار مهمی است در یک وقت با برکتی قرار میدهد برکت ان وقت به ازدواج نیست . نزول قران یک کار مهم و بزرگی است اما در شب قدر اتفاق افتاده….
انا انزلناه فی لیلة القدر .
یعنی اول شب شب قدر بوده و بعد قرآن در آن نازل شده . دلیل بهتر آیات بعدی است که شروع میکند به توضیح چیستی شب قدر .
لیلة القدر خیر من الف شهر
تنزل الملائکة و الروح فیها باذن ربهم
من کل امر
سلام هی حتی مطلع الفجر .
«انزلناه» فعل ماضی است یعنی نازل کردیم و تمام شد . اما در معرفی شب قدر میگوید «تنزل» فعل مضارع است یعنی هنوز نازل میکنیم یک عملی در این شب هر سال تکرار میشود و در توضیح عظمت این شب این عمل را بیان میکنند .
یادم است این حرفها بدجوری مرا گیج کرده بود این استاد چه میخواست بگوید جلسه سکوت محض بود و من یقین داشتم همه میخواستند بیشتر بشنوند . اما استاد آرام ولی محکم ادامه میداد :
«الملائکه» یعنی «کل ملائکه» این الف و لام در زبان عربی معنای «کل »میدهد . «الروح» همان رئیس ملائکه است در ان شب همه اینها متوجه زمین اند و فرود میآیند .چه واقعه ای رخ میدهد ؟ چه شده که همه دارودسته خدا در صحنه عالم متوجه زمین اند ؟
هر سال ؟ همه ؟ از تمام آسمانها؟ به سوی زمین ؟
یعنی هر خبری هست اینجاست و در عوالم بالا خبری نیست !
سوال اینجاست که اینها کجا نازل میشوند؟ منزل علیه کیست؟ به کجا میایند ؟
برای پاسخ خوب است اول بپرسیم اینها برای چه میآیند ؟
«من کل امر .»
یعنی چه ؟
یعنی برای تصمیم گیری برای همه چیز . این امر امر تکوینی است یعنی هر موجودی .
از این جا باید فهمید کجا میآیند .
حرفها علمی بود اما برای من مثل یک رمان شیرین و دلکش بود که دوست داشتم زودتر اخرش را بفهمم . با این تفاوت که این بار قضیه فرق میکرد قرار بود تکلیف مهمترین شبهای زندگیم را تعیین کنم باید میفهمیدم کجا باید بروم و چه باید بکنم ؟ منتظر بودم و باز استاد آرام آرام پیش میرفت و در صحنه خالی و بی هویت دلم سوال میکاشت و انگار میخواست همه را در یک لحظه به ثمر بنشاند با ارامش معنی داری پیش میرفت :
«من کل امر .»
«امر» چیست ؟
این امر دو جای دیگر در قرآن آمده: یکی «انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون» و دیگری «ائمة یهدون بامرنا .»
علامه طباطبایی از اولی این را استفاده میکند که معنای این «امر» هر شیئی است که وجود داشته باشد امر تکوینی . و از آن استفاده میکند که آیه «ائمة یهدون بامرنا» فصل امامت را بیان میکند یعنی وجه تمایز ائمه را نشان میدهد که آنها هدایت تکوینی میکنند همه موجودات عالم را .
و در شب قدر تکلیف کل امر است که مشخص میشود . ….
کم کم رنگ صورت استاد عوض میشد انگار موقع نتیجه گیری بود نتیجه ای که قبل از اینکه از زبان استاد بیان شود معلوم بود که دارد قلب خود او را میسوزاند . مگر ممکن است حرف قلب را بسوزاند نمیدانم . اما داشتم چیزهایی را نه فقط فهم بلکه احساس میکردم . استاد ادامه داد:
عزیزان ! آن رئیس حقیقی و ذاتی عالم آن خدای لا یزال همه را به سراغ فرمانده زمینی و خلیفه خود میفرستد همه متوجه ولی عصر هستند اوست که قرار است همه تصمیمات منجز و معلق عالم یعنی قضا و قدر به دستش برسد و از مجرای او جاری شود . شب شب اوست .یعنی چی ؟
یعنی رفیق من! اگر تا به صبح مناجات کنی و قران سر بگیری اما از او غافل باشی بیراهه میروی .
هیچ عملی بی رنگ فریاد درونی «یا صاحب الزمان» فایده ای ندارد بقیه همه بیراهه رفتن است .
مردم !بدانید باید به چه چیز بچسبید . کدام ریسمان را چنگ بزنید .
بعد با بیانی طعنه آمیز گفت : همه میایند پایین تو میخواهی تنها بروی بالا؟!
این ایام همه عطش دارند اما نمی دانند کدام حلقه را باید بگیرند . آن حلقه گم شده تو امام است چه بفهمی چه نفهمی .
یک عده خوابند و اصلا در حرکت نیستند یک عده اما در حرکتند ولی جهت را نمی دانند . راه اینجاست و بقیه راهها مسدود است .
شاید حسابی در کار بوده که شهادت مرد ولایت و امامت علی مظهر خلافت خدا در این شب ها رخ میدهد .
جالب بود دیگر کسی خیره خیره به استاد نگاه نمیکرد. کم کم سرها را پایین می انداختند وقت فکر کردن بود .
استاد میگفت :
حقیقت دین معرفت امام است معرفت امام و حجت خدا . شب قدر شب تجلی خلافت خلیفة الله است . خلافت او در این شب تجلی میکند . تمام گردانندگان عالم هستی «من کل امر » بر او نازل میشوند . بله حالا آن گردانندگان تحفه قران را پیش پیامبر آوردند جبرئیل دست خالی نیامد آن تحفه را هم آورد و البته این اهمیت و ارزش قران را می رساند .
اشک از چشمهای استاد جاری شد خود استاد بیش از همه متحول بود اما همه در حال اندیشه بودند و سکوت سنگین آن جلسه گواه این موضوع بود :
نکند همه عالم از دیو و دد تا فرشته و جبرئیل متوجه او باشند و من و تو متوجه جای دیگر !
معقول نیست خلف است محال است سلام کنی و او جواب ندهد .
در تاریخ سراغ نداری سائلی دست پیش امام دراز کند و دست خالی برگردد زبان حال و قال شما این باشد :
….. یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعة مزجاة فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین…..
آن حرفها هنوز مرا سرگردان و آشفته کرده .
من کجا او را پیدا کنم ؟
او کجاست ؟
میزبان و مهماندار این مهمانی خدایی کجاست ؟
فقط این حرف استاد دائم در گوشم طنین انداز است که :
نکند همه عالم متوجه او باشند و تو متوجه جای دیگر؟!

 نظر دهید »

آزادشد وقتی امام راضی بود؟

03 خرداد 1395 توسط طيبه قيدي

دیروزتابحال  که میلاد دردانه فاطمة الزهرا سلام الله بود ؛حتمی خیلی ازمولاشنیدی وگفتی وشادبودی اصلا ناخودآگاه کیف کردی . خوش بحالت ؛ نوش جانت این شادی وسرور امامن یکی دمق بودم حسابی واین دمقی بخاطر این موضوع است که تازه شنیدم و دانستم  شاید درست نباشه بگم اما بدنیست یکم تکون بخوری مثل خودم …

رضایت امام شرط آمرزش گناهان

اگرخدابخواهد گناهان راببخشد امام باید راضی باشد ! دلیل : زیارت جامعه کبیره ، …ان بینی وبین الله عزوجل ذنوبا لایاتی علیها الا رضاکم فبحق من ائتمنکم علی سره و…

توبه من وتوچاره ساز نیست ؛ امام باید ازابرویش خرج کند وتازه من وتوهم نمیتونیم بگوییم ؛ هرچند تورانمیدانم ولی من  نمیتونم بخواهم که باید راضی بشی،  آخه درطول سال دلبری نکردم  براآقا جان  !  تاوقتی رفت وگرفت پنجره ضریح جدش را طلب آمرزش کند . ولی شنیدم اقاجان انقدرمهربانه که خودش میگه ” ایناخدابه دل گرمی من خطامیکنند ، بگذر ازشون ،. ازکجا میگم !جد غریبش خودش رفت براآمرزش ! وقتی که درمنطقه ای ازکربلا، رسید به عبدالله بن حرّجوفی که هی این طرف وآن طرف رفت  ( طرفداری ازامام علی و بعد معاویه ) ودزد بود وحسابی پرونده اش سیاه  واسبش راپیش کش کرد به امام و… که ازنقل آن میگذرم … امام خودش رفت به سراغ این فرد ویک جمله فرمود: آقای حرّ ! خیلی گناه کارهستی ؟… حرّ ،بله آقا میدانم .  امام فرمودند : میخواهی توبه کنی که بواسطه آن گناهانت پاک شود ؟ حرّ ، بله آقا میخوام . امام فرمودند: بیابامن باش وقتی من راضی باشم ازتو؛  خداراضی وازسرتقصیراتت میگذرد …. منم به این دلیل منتظرم که آقا خودش برامن طلب بخشش کند وگرنه که حسابم خرابه و توبه من کارساز نیست ؟ !

خوش بحال آن  شیعه ای که چنین معرفتی داره وامامش را اینطورمیشناسه که رضایت امامش  موجب پاک  شدن گناهش است . من یکی تاالان که اینطور نشناخته بودم  واگرم توفیق توبه دست داد مغرورانه گفتم خداکریمه و …هزارتادلیل  که میبخشه ولی ندانستم که آیا امام راضی است تاخداببخشه  ؟ ! امام راتابحال راضی ازخودم کردم ؟! وای …     اما آقا جان  من قداره کش نیستم اما  قبول دارم خطاکارم ، اقاجان امروز درکشورماکه سوم خرداد است ارزشمنداست و شمابهترمیدانی که سالهاپیش چه شد ! همان روزاکه من کودکی 4 ساله بودم  ودستم درگچ بود(به گفته بزرگانم )و لباس سیاه فوت پدربزرگ به تنم؛  همان روز اکه وقتی خبر آزادسازی قسمتی از وطنم راشنیدم لبخندبه لب های اعضای خانوادم نشست وتلخی ایام ازیاد رفت ویاد وخاطره شهیدان رازنده کرد ؟ 

 همان روزاکه فرمانده قوای کشورم ، هموکه شما ولایتش  را برایمان خواسته بودی ،  معمار انقلاب ،پیام داد که خرمشهرراخدا آزاد کرد .  بله اقاجان آزادسازی خرمشهر رامیگویم ، پیامی که هنوز تاامروز باقی مانده ،  پیامی که رنگ الهی به خود گرفته  و من که  امروز  دارم بازگومیکنم به خاطر این  که بگویم ،

آقاجان بیا بخاطر آزادی این خطه خونین وپیام رهبرفقیه وفقید کشورم ، مراکه فرزند همین کشورم ونظر لطف شماهمیشه براین کشوربوده ، این بارمراآزاد کن ؛ آزاد کن از خودم و نفسم که  اسیر ودرچنگال قرارگرفته گناهانم  است  بیا تادیرنشده اینبار مراآزاد کن همان طور که خرمشهرمان را به اذن الهی آزادکردی . به خاطر رضایتی که ازمردم کشورم داشتی …

 

 

 نظر دهید »

به یادآور که تنهاست !

21 اردیبهشت 1395 توسط طيبه قيدي
به یادآور که تنهاست !

 بسم الله الرحمن الرحیم   

باسلام وصلوات بربهترین خلق محمد رسول الله (صلوات الله علیه ) وآل پاکش

خودمانیم ! اونویسی سخت است وازاوگفتن کارمن نیست و درک ازاو برمن وتو دشوار . اماامروزکه جمع مان خودمانی است بیاییم به خودمان نگاهی بیندازیم وجوابی صادقانه دهیم

اگرازشمابپرسم چشم دارید یانه چه میگویی ؟

لبخند میزنی اما جدی گفتم  کودکانه نیست . لابددرمقام پاسخ جواب خواهی د اد چشم دارم بهترینش را میبینم وکیف دیدن میکنم و…

اگربازبپرسم بینی و دست و پا ودهان وگوش  چه ؟ اینبارچه خواهی گفت ؟

میدانم بهترین راداری.  استشمام میکنی ومیخوری ومزه رامیچشی ومیشنوی وحرکت میکنی وازروزوروزگاروطبیعت لذت میبری .

آخر خدای هستی بخش به تووبه همه مخلوقاتش به بهترین نحوممکن اعضای حسی وحرکتی وادراکی رادرکمال زیبایی وعدل داده است  اماباخوداندیشه کرده ای که آیا قلب داری یانه ؟

صغری وکبری فلسفی لازم نیست قلب این عضوصنوبری سمت چپ بدنت رانمیگویم بلکه آنچه اعضاوحواست درک میکند امتیازوتشخیص میدهد وتوبی نیازنیستی ازتمام اعضای بدنت بدون آن , مدنظراست . چراکه اگردرهرچه تردید کنی درتشخیص آن به قلب مراجعه میکنی تایقین حاصل شودوشک باطل گردد . قلب که موجوداست , منجی است و امام بدنت .

خودمانیم ! خدای تبارک وتعالی حواس واندام تورابی هدایت رهانکرده وبرایشان امام قرارداده تاصحیح راآشکاروشک رابه یقین تبدیل کند پس چگونه درشک و حیرت وترس امروزه رهاشده وغوطه وری ؟ مگر منجی وامام نداری ؟ چه شده که پس از واضح بودن امر حیران گشته ای ؟ گیتی را بی امام رها نکردند !

مگر یادت نیست درکناربرکه آرام ودرآن دشت پهناور گرم وسوزان ودرآن اجتماع پهناورصحرای تف  دیده  جحفه ازفراز منبری طبیعی ازجهازشتران اززبان برگزیده کاينات ازرهبری ملکوتی که 23سال محبت بی دریغش رابرهمه مبذول داشته تابرنامه حیات بخش آسمانی راگسترش دهد ازمصلحی مهربان آری از محمد (صلوات الله علیه) که اززبان وحی سخن میگوید انسان الاهی وبرتراز انسانها روی دست بزرگ معلم انسانیت معرفی شد وهمه شنیدند که علی (علیه السلام) و فرزندانش امام وپیشواو مقتدای بعدی است و اطاعت ازانان  واجب  واینگونه  کارنامه دین کامل گردید و نعمت تمام  شد ورضایت حق بدست آمد و اسلام به سوی سواحل خوشبختی و سعادت روان گردید.

توراچه شده ؟ امام امروزت منتهای امیدها وامید عاشقان , طاووس بهشتیان , آورنده عدل ؛بهترین خلق ؛پرورده دامان نرگس ؛ قايمه گیتی , خرد هستی , ادامه خدا ؛ میوه باغ آفرینش ؛ فراخی آسمان , نجات زمین , زنده کننده طبیعت ؛ عصاره صبرواستقامت , خلاصه ومستوره انبیا واولیا ء ؛مظهر رحمت وقدرت ؛ مصداق لطف الهی , خورشید پشت ابر ؛ غایب همیشه حاضر, قلب امت مهدی فاطمه عج الله  تنهاست .

چه غریب است این آشکارپنهان! که  نیست چشمی  تاببیند وتشخیص دهد وجوداورا ؛ نیست استشمام کننده ای که عطروجودش رادریابد؛ نیست گوشی که صدای هل من ناصرینصرونی اش رابشنود ولبی که لبیک گوید !؟

به کدامین جهت دستانمان درازشده ودق لباب نموده که دستان سخاوتمند درب خدارا یاری نمیکند ؟ گامهاوقدمهابه کدامین مسیردرحرکت است که هم قدم قدوم مبارک مسیر حرکتش نمیگردد؟!

چه تنهاست این یاورمستضعفان وچه منتظرماغایبان است این مصلح جهان ! بنفسی انت من مغیب لم یخل منا . که تو تمام عمرزخمهایمان رابسته ای ؛ دردهایمان رادرمان کرده ای , برسرماهرروزدست کشیده ای وما تازه شعبان که به نیمه میرسد یادمان می افتد که تو هستی !؟….

آقاجان ای انکه اجابت کننده هردعایی وپاسخ همه مسٌله ها , ای انکه بی توسرداست فصلهای ایمان وای اشک مناجات نیمه شبهای شیعیان ؛ ای گل زیبای باغ عدالت , ای ماء معین ؛ عادت شما احسان است و روش شما کرم وشمایید امین وپناه گاه محترم .

پس اینبارنیز جمع خودمانی ما را پذیراباش وقلم عفوبکش برطلب کاریمان وانتظارهای ریزودرشتمان  و پیمان وسلام گرم ومحبت آمیزمان رابپذیر.

سلام برتوای دیده خدا ؛ سلام برتوای معدن دانشها, سلام برتوای قمرظاهرونورباهر؛ سلام برتوای باب الله , سلام برتوای پسرعلمهای فروزان ؛ سلام برتوای کشتی نجات ؛ سلام برتوای چشمه حیات ,سلام برتوای پدریتیمان امت جدت محمدمصطفی (صلوات الله)  سلام برتوای بقیة الله …

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • ...
  • 3
  • ...
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
تیر 1404
ش ی د س چ پ ج
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • ازهردری نوشتن
  • سلام برشعبان وانوارش
  • دل نوشته ها
  • انتظار یا...
  • درمحضربزرگان
  • طرح ونقد
  • لحظه ای بابهشتیان
  • حیات طیبه
  • معرفت
  • درسایه ساردعا
  • کلام وحی
  • بهلول عاقل
  • خاطرات
  • محرم

Random photo

شوق دیدار

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • تماس
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس