خورشید نهم
…کاظمین نیمه دیگر جنه الرضاست ،
اذن دخولش رااز باب الجواد می توان خواند…
وباب الجواد تورابه یاد غربت رضای آل محمد می اندازد .اوکه سالها طعنه ئ ، طعنه زندگان را میشنید که می گفتند :
مگر میشود امام بود وفرزندی نداشت ؟! … وحسد ورزی تنگ نظران را ، که گستاخانه ادعا کردند؛ جواد پسر علی بن موسی نیست ؟! …
وپدربارها فرمود: این مولودی است که دراسلام مانند او، وبرای شیعیان ما، بابرکت ترازاوزاده نشده است … وماخاندانی هستیم که کوچک تران ما ، موبه مو ازبزرگان مان ارث میبرند… ( مجلسی ، یحارالانوار؛ ج 50)
ابوجعفر ؛ خردسال ؛ با علم گسترده اش ، وباپاکی ذاتی اش ، وشجاعت وعبادت همیشگی اش وبخشش و جود بی مانندش ، وادب وکمال عقلی اش ؛ با حقه مامون به ازدواج توطئه آمیزی مواجه شد که نه مصلحت امام که مصلحت دشمن امام بود و صبورانه فرمود:
نان جوین ونمک خشن درحرم رسول خدا صلوات الله نزد من از آنچه مرادرآن می بینی محبوب تراست … (مجلسی ؛ بحارالانوار؛ ج50)
وشد آنچه نباید میشد ، منظورپلید دشمن ؛ غریب تراز غربت پدرش ، شهید کرد آن زمان که تنها بیست وپنج بهارواندی از عمرمبارکش نگذشته بود .
(شهادت خورشید نهم بر فرزند عزیزش وشیعیان ورهروان راهش تسلیت باد .)