زیارتی متفاوت
این بار که کوله بار سفررامی بستم شک داشتم که بروم یا نه ! در ذهنم باخودم درجنگ بودم که چه …؟
وقتی اتوبوس شماره 1 حرکت کرد ونام من درآن بود دیدم روحانی سفر سید بزرگواری است که سالها درباره کربلا وعاشورا کار تحقیقاتی انجام داده و کتب بسیاری در این زمینه نوشته ؛ برق شعف از چشمانم کاملا مشهود بود ولبخند رضایت برلبم دیگران را به تعجب واداشت ، که نه به آن شک و دودلی چند دقیقه پیشت و نه شادی این لحظه ات ! ؟
خداخدامیکردم سخنان حاج آقا همان چیزی باشد که دنبالش هستم و اتفاقا انصافا درطول مسیر بیاناتی داشت که تاکنون به آنها نیندیشیده بودم و اصلا از این زاویه کربلا را ندیده بودم وامروز که برگشتم و مرور میکنم تازه می فهمم که چه شد وچه باید باشد و من چه ها که نکرده ام و کجای کارم …و خدا راشاکرم به خاطراین نعمت که این بار سفرم متفاوت بود ؛ بدنیست شماهم بدانید چه گذشت درسفر عرفه درکربلا پس بامن بشین پای سخن حاج آقا علوی … درطول مسیر راه :
برای ظهور به امام حسینی – و تقریری امام حسینی- برای تمام فصول محتاجیم، نه منحصر در محرم و صفر؛
هرچند محرم و صفرش نیز یکتنه به تنهایی اسلام را زنده نگه داشته است و ده ماه دیگر نیز از سرریز این دو ماه، سرشار و سرمستند.
…بعضی امام حسین را تنها در این دو ماه خلاصه کرده اند و از برکات این وجود نازنین در ده ماه دیگر سال، بهره کافی را نمیبرند.
باید با امام حسین، برای بحرانهای جهانی فکری کرد و این تداوم، اقدام و عملی عاشورایی میطلبد.
مسائلی مانند علم، تربیت، تمدن، نظامسازی، تشکیلات، الگوی پیشرفت، سبک زندگی و… مسائل «دوازده»ماه ماست نه مسائل صرفا «دو»ماه سال، بنابراین لازم است در طول سال هم به پاسخهای در طراز عاشورای این مسائل اندیشیده شود؛ چرا که با امام حسین به همه جا میتوان رسید…
زیارت یعنی مدیریت منابع انسانی و تربیت برای تحول اجتماع
خدا نکند- البته خدابکند- آتش امام حسین در دل کسی بیفتد…
آن وقت دائم خواهد گفت: حسین برایت چه کار کنم؟
انسان نمی تواند غربت و مظلومیت امام حسین راببیند و آرام بگیرد…
باید برای حسین کاری کرد…
حتی اگر امام صادق هم باشی در زیارت شاگرد ارشد کلاس حسین-یعنی عباس- خواهی گفت: عباس! برایت چه کار کنم؟!
“نصرتی لکم معده”
یعنی من آماده ام, تو بگو چه کار کنم؟ چه ازمن می خواهی؟ چه طوری یاریت کنم تا از غربت و مظلومیت بیرون بیایی؟
زیارت یعنی آماده شدن برای این کار بزرگ
زیارت یعنی آماده سازی نیروهای تازه نفس برای ورود فعال در جامعه
جایگاه زندگی و کار تشکیلاتی در ظهور حضرت
«قرآن به دشمنان بهایی نمی دهد چرا که آنها عددی نیستند. «ان الباطل کان زهوقا» کسانی که با خدا درگیر می شوند خداوند اثر آنها را منهدم می کنند و آنها دیگر اثری ندارند.
برای آخر الزمان که فتن و امتحان برای غربال شیعیان و امتحان ولایت مداری است. پس مهم ترین موضوع در مهدویت بهبود وضعیت ولایت مداران است و کسانی که چنان دغدغه ای ندارند از زمینه سازی ظهور آنها را معاف کنیم. تمام جوامع منتظر حضرت نیستند. اصلاً بحث مردم نیستند که اگر همه مردم آمادگی باشند امام بیاید خیر اینگونه نیست. مردم اگر ضعف ایمان دارند تقصیری ندارند و پیشتازان آنها مقصر هستند.
نامۀ امام زمان(عج): «وَ لَوْ أَنَ أَشْیَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ على اجتماعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا»(احتجاج/2/499)
تکی فایده ای ندارد که کسی بگوید یا بن الحسن ما آماده هستیم. ممکن است فرشته ها به او بگوید شما غلط کرده اید که بی جا حرف می زنی. «یَأَیهَّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتىِ اللَّهُ بِقَوْمٍ یحُبهُّمْ وَ یحُبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلىَ الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلىَ الْکَافِرِینَ یجَاهِدُونَ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ وَ لَا یخَافُونَ لَوْمَةَ لَائمٍ» (مائده، ۵۴) زندگی اجتماعی شیعه محور بحث است.
گناهی که ظهور را به تأخیر می اندازد. گناه ناتوانی شیعه از زندگی اجتماعی است وگرنه گناهانی مانند زنا و شراب خواری که مانعی برای ظهور نیستند و اگر هم اصلاح شود می شود مانند وضعیت ما که خود یک مانع دیگر است. گناه ما را از حضرت دور می کند و تقوا ما را به حضرت نزدیک می کند. طاعات و عبادات تأثیری در ظهور ندارد چرا که اعمال انفرادی که میلیون ها نفر تک تک عبادت کنند ذره ای نمی ارزد. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»(آل عمران، ۲۰۰) یعنی جمعی صبر کنید.
وقتی افراد کنار هم قرار می گیرند تازه مشکلاتی برای آنها پیش می آید. با این مشکلات که ظهور رخ نمی دهد!
در معارف مهدوی مسئله ی اصلی مسئله ی توجه به امام نیست. یعنی با معرفت به امام مشکل ظهور حل نمی شود. بلکه مسئله ی اصلی این است که امت به آنچه باید باشد معرفت پیدا کنند. یعنی امت بدانند که چگونه باشند. مدعیان ولایت مداری مشکل اصلی دارند و اینکه رشد ولایتمداران در زندگی اجتماعی است. وگرنه گناهکاران کوچه و خیابان که مانعی برای ظهور حضرت نیستند.
ما برای اینکه از امتحان های اجتماعی به زرنگی رد شویم این است که کار تشکیلاتی نمی کنیم بلکه هر کسی به تنهایی کار انجام می دهد و سریع احوال پرسی می کنند و از هم رد می شوند. خیر باید با هم کار کنند و عیوب هم را بپذیرند و مصالح هم را بپذیرند و همدیگر را اصلاح کنند.«
(برداشتی از استاد پناهیان)
بهترین الگو برای «اصحاب المهدی» شدن، الگوی «اصحاب الحسین» است. با این زاویه باید زندگی اصحاب الحسین را دوباره دید: از منظر الگوی رهبر و پیروان(امام و امت)، و اخلاق تشکیلاتی را از این معدن انسانساز و تمدنآفرین استخراج نمود…
بی شک هر یک از منازل مکه تا کربلا بستری برای اندیشیدن است، بستهای از ایدههای ناب عاشورایی تقدیمتان!
حرکت از مدینه به سمت مکه:28رجب سال 60 ه.ق
ورود به مکه: 3 شعبان سال 60 ه.ق
مدت اقامت در مکه : 4 ماه و 5 روز
حرکت از مکه به سمت عراق: 8 ذیحجه سال 60 ه.ق
ورود به سرزمین کربلا : 2 محرم سال 61 ه.ق
اگر کربلا “نمایشگاه” بزرگ آفرینش است - آنچنان که حضرت زینب تمامش را زیبا میدید- “دانشگاه” هم هست؛ دانشگاهی با کارویژه ترسیم کربلا و عاشورا.
روایت مصور عاشورا به دنبال روایتی منقّح، مدوّن و مهذّب از سرزمین کربلاست، “روایت"ی که ریشه در"درایت” خواهد داشت و صرفا روایت زیباییهای کربلا نخواهد بود.
روایتگری از کربلایی که فقط جغرافیا نیست و عاشورایی که تنها در تاریخ محدود نمیشود، حقیقتی که فراتر از درس جغرافیا و تاریخ با دلها سخن خواهد گفت. روایتی که در افق “آوینی"ها غیر از حکایت تاریخ است. روایت همان تفسیر است، عبور از ظاهر به باطن امور در تبلور منازل مکه تا کربلای امام و حضور دوم محرم تا عاشورایش به روایت تصویر.