baran

میتوان زیر باران گام برداشت و تا خدا پرواز کرد
  • جستجو 
  • بانوی گیسوحنایی نور نیمه شعبان 
  • تماس  
  • ورود 

منکران، مهدویت را از مجوس می‌دانند

08 دی 1395 توسط طيبه قيدي

موضوع مهدویت و اعتقاد به آمدن شخصی که در نهایت اوضاع آشفته جهان را سر و سامان خواهد داد، مورد پذیرش همه ادیان آسمانی و حتی غیر آن نیز بوده و هست. البته هر کدام ممکن است آن را به گونه‌ای قبول داشته باشند، که با دیگری متفاوت باشد، اما نقطه اشتراک آن‌ها ظهور منجی می‌باشد. اما در این میان فرقه ضاله وهابیت با ایجاد شبهاتی سعی نموده با این اعتقاد جمعی اکثر مردم دین‌دار و بعضاً غیر دین‌دار مقابله نموده و موضوع مهدویت را بدون سند جلوه دهد. از این‌رو ناصر قفاری پا را از این نیز فراتر نهاده و پیدایش عقیده بر مهدویت را زاییده دین مجوس دانسته و گفته است: «از آن‌جا که بیشتر شیعیان، فارس هستند و دین مجوس از ادیان فارسی زبانان بوده و ریشه‌ی شیعیان دوازده‌امامی به مجوس برمی‌گردد، از این‌رو حقیقت مهدویت و غیبت نیز به مجوس برمی‌گردد، چرا که آنان بر این عقیده بوده‌اند که شخصی از فرزندان بشتاسف بن بهراسف که او را «ابشاوثن» می‌نامیده‌اند، در قلعه‌ای بزرگ از خراسان و چین زندگی می‌کند.»[1] قفاری در فصل چهارم از کتاب «اصول مذهب الشیعه الإثنی عشریه» حدود صد و ده صفحه از کتاب خود را به شبهات «مهدویت»، اختصاص داده است.

در پاسخ نقضی به این شبهه می‌گوییم: اگر بنا باشد ریشه‌ی غیبت را مجوس بدانید، باید عمر بن خطّاب را نیز مجوسی بدانید، چون همو بود که چنین نظریه‌ای را برای نخستین بار پس از شهادت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) طرح کرد تا با این اندیشه‌ی انحرافی بتواند زمینه‌ی به‌دست گرفتن قدرت و انحراف مسیر خلافت از مجرای اصلی خویش را فراهم سازد: «ابوهریره گوید: هنگامی‌که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از دنیا رفت، عمر بن خطّاب از جا برخاست و گفت: برخی از منافقان می‌پندارند، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) وفات کرده، در حالی‌که وفات نکرده، بلکه همان‌گونه که موسی بن عمران تا چهل روز از قوم خویش غایب شد و به کوه طور رفت و برخی پنداشتند از دنیا رفته است؛ به خدا سوگند! پیامبر از دنیا نرفته و نزد خدای خویش است و همان‌گونه که موسی بازگشت، او نیز باز خواهد گشت و دست و پای افرادی که چنین پنداشته‌اند را قطع خواهد نمود.»[2]
شبیه همین روایت را بخاری نیز در کتاب خود آورده: «عایشه گوید: در حالی‌که پدرم، خارج از مدینه در منطقه سنح به‌سر می‌برد، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از دنیا رفت؛ عمر بن خطّاب برخاست و گفت: به خدا سوگند! پیامبر از دنیا نرفته، بلکه قطعاً باز می‌گردد و دست و پای افرادی که چنین پنداشته‌اند را قطع خواهد کرد؛ چون ابوبکر به مدینه آمد، او اعلام کرد، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مرده، … و این‌جا بود که انصار برای انتخاب خلیفه به سقیفه رفتند… .»[3]
حال، سخن در این است که آیا طرح چنین مطالبی از سوی عمر بن خطّاب، به نتیجه‌ای غیر از رسوخ اندیشه‌ی غیبت می‌انجامد، که طبعاً برگرفته از احادیث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در موضوع غیبت بوده است؟

پی‌نوشت:

[1]. «و ارجّح فی هذه المسألة أنّ عقیدة الإثنی عشریّة فی المهدیّة و الغیبة ترجع إلی أصول مجوسیّة فالشّیعة أکثرهم من الفرس، والفرس من أدیانهم المجوسیّة، و المجوس تدّعی أنّ لهم منتظرا حیّا باقیا من ولد بشاسف بن بهراسف یقال له: أبشاوثن، و أنّه فی حصن عظیم من خراسان والصّین.» اصول مذهب الشیعة الإمامیة، ناصر بن عبدالله القفاری، دار الرضا، الجیزة، ج 2، ص 1024.
[2]. «مقالة عمر بعد وفاته: … عن أبی هریرة قال لمّا توفّی رسول الله قام عمر بن الخطّاب فقال إنّ رجالا من المنافقین یزعمون أنّ رسول الله قد توفّی و إنّ رسول الله ما مات ولکنّه ذهب إلی ربّه کما ذهب موسی بن عمران فقد غاب عن قومه أربعین لیلة ثمّ رجع إلیهم بعد أن قیل قد مات ووالله لیرجعنّ رسول الله کما رجع موسی فلیقطعنّ أیدی رجال و أرجلهم زعموا آنّ رسول الله مات… .» السیرة النبویة لإبن هشام، باب مقالة عمر بعد وفاته، ج 6، ص 75.
[3]. «عن عائشة زوج النّبیّ أنّ رسول الله مات ابوبکر بالسّنح قال إسماعیل یعنی بالعالیة فقام عمر یقول والله ما مات رسول الله قالت و قال عمر والله ما کان یقع فی نفسی إلا ذاک ولیبعثنّه الله فلیقطعنّ أیدی رجال و أرجلهم فجاء أبوبکر فکشف عن رسول الله فقبّله قال بأبی أنت و أمّی طبت حیّا و میّتا والّذی نفسی بیده لا یذیقک الله الموتتین  أبدا ثم خرج فقال أیّها الحالف علی رسلک فلمّا تکلّم أبوبکر جلس عمر فحمدالله الله أبوبکر و أثنی علیه و قال ألا من کان یعبد محمّدا فإنّ محمّدا قد مات و من کان یعبد الله فإنّ الله حیّ لا یموت… فنشج الناس یبکون قال واجتمعت الأنصار إلی سعد بن عبادة فی سقیفة بنی ساعدة فقالوا منّا أمیر و منکم أمیر.» صحیح بخاری، بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 3، ص 1341

 نظر دهید »

معارضه با سوره‌ی «كوثر»

08 دی 1395 توسط طيبه قيدي
معارضه با سوره‌ی «كوثر»

يك نویسنده‌ی مسيحی در مقاله‌ای تحت عنوان «حسن ايجاز»[1] و در معارضه با سوره‌ی كوثر، جملات مضحكی آورده است: «انا أعطيناك…؛ ما به تو جواهر داديم، به درگاه پروردگارت نماز بگزار و صداى خود را بلند كن و بر سخن جادوگر اعتماد مكن‏.»
اولاً: قانون اول معارضه اين است كه هرکدام از اين دو كلام ازنظر الفاظ و شيوه سخن «استقلال كامل» داشته باشند؛ اما نويسنده اين متن بخش زيادی از جملات خود را از قرآن تقليد كرده و آن‌ را تغيير داده است! [2]
ثانیاً: ركن اصلى بلاغت آن است كه ارتباط و مناسبت جمله‏‌ها با يكديگر کاملاً محفوظ باشد، اما چه مناسبت و ارتباطى ميان «دادن جواهر» و «امر به اقامه نماز» آن‌هم با صداى بلند وجود دارد؟ و اگر امر به اقامه نماز براى اين است كه شكرانه نعمت مال (جواهر) را بجا آورد، سپاسگزارى نعمت‏‌هايى مانند عقل و ايمان و زندگى كه به‌مراتب از نعمت مال بالاتر و بزرگ‏ترند، لازم‏‌تر و مقدس‌‏ترند. اين دو جمله با جمله سوم هم هيچ ارتباطی ندارند.
ثالثاً: ازنظر ادبيات عرب، «الف و لام» در «الجواهر»، سه حالت می‌تواند داشته باشد:
1. الف و لام برای تعيين يك جواهر معين بكار رفته باشد، كه در این صورت معنای جمله کاملاً نامشخص و بی‌هدف خواهد بود!
2. الف و لام استغراق باشد و منظورش همه جواهرهاى جهان باشد. در اين صورت هم دروغ بزرگی گفته است چون هرگز خدا چنين جواهراتى را به كسى نداده و نخواهد داد.
3. اگر منظور «جنس» جواهر باشد، در اين صورت، بكار بردن كلمه جمع (يعنی جواهر كه جمع جوهر است) بى‏‌جهت خواهد بود و بايد الف و لام بر سر مفرد وارد گردد.

پی‌نوشت‌:

[1]. رساله حسن الايجاز، چاپخانه انگليسى، بولاق مصر، 1912 ه.ق. به نقل از ترجمه البيان، آیت‌الله خوئى، موسسه امام صادق‏، قم‏،1385، ص 171.
[2]. ترجمه البيان، آیت‌الله خوئى، ترجمه سبحانى‏، موسسه امام صادق، قم، 1385، ص 181.

منبع: ترجمه البيان، آیت‌الله خوئى، ترجمه سبحانى‏، موسسه امام صادق، قم، 1385، ص: 183

 نظر دهید »

انحرافات جنسی احمد غزالی، سرسلسله فرقه گنابادیه و ذهبیه

13 آذر 1395 توسط طيبه قيدي
انحرافات جنسی احمد غزالی، سرسلسله فرقه گنابادیه و ذهبیه

شیخ الاسلام امام غزالی آن صفا بخش حالی و قالی

واله حسن خوب رویان بود در ره عاشقان دوست،جویان بود [۱]

سماع و طرب شاهدبازی در تصوف عشق به همجنس تقدیس ابلیس همجنس گرائی صوفیه احمد غزالی شمس تبریزی

خواجه احمد غزالی (متوفی ۵۲ ه ق) قطب نهم دو فرقه از فرق فعال صوفیه یعنی گنابادیه و ذهبیه می باشد و بنابر مبنای صوفیان، اسرار، معارف و آموزه های طریقتی و باطنی تمام اقطاب که در سلسله های طریقتی فرقه وجود دارند، مورد قبول و پذیرش آنها بوده و اکنون نیز قطب حاضر میراث دار رسالت ها و تعالیم اقطاب گذشته است.

و در این میان، همواره نام احمد غزالی و اعمال و گفتار های شوم او لکه ننگی از سیاهی و آلودگی بر دامان فرق صوفیه بوده است. او از مشایخ بزرگ و متنفذ صوفیه در زمان سلاطین سلجوقی بوده که ویژگی مرید پروری او سبب شده است نام او در بسیاری از سلاسل و طریقه های صوفیه به چشم بخورد از جمله کبرویه (و ذهبیه). وی استاد و مرشد صوفی شهیر عین القضات همدانی صاحب کتاب تمهیدات، می باشد.

غزالی در تاریخ تصوف به سه شاخصه شناخته می شود:

دفاع و تقدیس بیش از اندازه ابلیس  افراط در جمال پرستی و شاهد بازی علاقه به سماع و طرب

غزالی با پشتوانه قدرت و حمایت سلجوقیان، در این مسیر از هر عمل و سخنی دریغ نکرده و اختلاط و عشق ورزی به امردان و نوجوانان تُرک را به اوج قباحت رسانده بود.

ابن جوزی در المنتظم می نویسد :

و شاع عن احمد الغزالی انه کان یقول بالشاهد و ینظر الی المردان و یجالسهم حتی حدثنی ابوالحسین بن یوسف انه کتب الیه شیئا فی حق مملوک له ترکی،فقرا الرقعه و هو علی المنبر ثم صاح باسمه،فقام الیه و صعد المنبر فقبّل بین عینیه و قال : هذا جواب الرقعه !

احمد غزالی ترک بچه ای زیباروی داشت که اگر او پای منبرش حاضر نمی شد لب به سخنرانی و وعظ نمی گشود، اما روزی غزالی در مسجد جامع شهر بر منبر بود که یکی از غلامان محبوبش “بر سنت عشق” وارد شد، غزالی سر به زیر داشت و همین که سر بالا برد و نگاهش بدو افتاد، شروع به خواندن ابیات عاشقانه ای چند نمود سپس عمامه از سر برگرفت و به سمت حاضرین در مجلس پرتاب کرد و از منبر پایین آمد و عده ای از بزرگان کمکش کردند تا به خانقاهی برود که نزدیک مسجد بود و مجلس وعظ بر هم خورد.[۲]

گویند که در اتاقی پر از گل ، با امردی خلوت می کرد و گاه به گل می نگریست و گاه به امرد و نزد سلطان از او سعایت می کردند که:

شیخ احمد هفته ای در حمام می کند شب و روز، پایی بر کنار غلام و پایی بر کنار پسر رئیس، و مجمره آتش نهاده، کباب می کند، شفتالویی از این می ستاند و شفتالویی از آن، دگرچه مانده باشد… ؟[۳]

اما وقتی داستان خلوت کردن شیخ احمد غزالی با جوانان خوش سیما و امردان زیبا روی به شیخ الشیوخ پر هیبت و جاه بغداد رسید، درخواست ملاقات با شیخ احمد را کرد و وقتی وارد اتاق شد و حالت شیخ احمد با امردان را دید، ناگهان رنگ از چهره اش پرید اما شیخ احمد طاقت همین مقدار را نیز نداشت و چون تغیّر در چهره فقیه بغداد را دید گفت: گم شو احمق!

و سپس او را از اتاق خود بیرون کرد.[۴]

این داستان نیز نشانگر نفوذ و قدرت شیخ احمد است که حتی فقهای عالی رتبه پایتخت هم نمی توانستند در مقابل فساد جنسی او، کوچکترین اعتراض بلکه خمی بر ابرو آورند.

مشهور است که احمد غزالی شاهد باز بوده و خدمتکاری امرد و ترک داشته که او را دوست می داشته است. وقتی ابوالحسین بن یوسف نامه ای در اعتراض به این اعمال به غزالی نوشت، او بر فراز منبر بود. پس از خواندن نامه و اطلاع از مضمون آن، غلام ترکش را نزد خود خواند و او پله های منبر را یک به یک پیمود و نزدش رفت. خواجه احمد غزالی بین چشمان او را بوسید و گفت: این هم جواب نامه ! [۵]

فقها و علمای معاصر احمد غزالی، در عمل توانایی غضب و اعتراض به وی را نداشتند اما مطالبی را در نوشتجات و کتب خود برای آیندگان به یادگار گذاشتند همچون ابن جوزی که در کتاب خود می گوید:

من از کار این مرد در شگفت نیستم، و نه از دریدگی حیاء از صورتش، بلکه از چهارپایان حاضر در مجلس در حیرتم که چگونه سکوت نمودند و انکارش نکردند؟ آری، شریعت در دل بسیاری از مردم سرد شده است.[۶]

شمس تبریزی در عشق فرزند مولوی بی قرار شده بود و روزی از جلال الدین بلخی(مولوی) درخواست خمر و پسرش را کرد و مولوی نیز آنها را برایش حاضر نمود[۷] و طبق نظر برخی از محققان، ناپدید شدن ناگهانی شمس تبریزی، به رابطه نامشروع او با فرزند مولوی باز می گردد و سلطان ولد(فرزند مولوی) بعد از گذراندن سنین نوجوانی، آتش کینه خود را با قتل و سربه نیست کردن او خاموش کرد.

شمس تبریزی برای توجیه اعمال خلاف شرع احمد غزالی می گوید:

او در جمال ظاهری، چیزهایی می دید که کسی را یاری دیدن آن نیست و ذره ای شهوت و هوای نفس در کارش نبود.[۸]

افراط در شاهد بازی، غزالی را به جایی رسانده بود که معتاد و مدهوش جمال امردان شده بود و برای دیدار زیبارویان و شاهدان، شهر ها را یکی پس از دیگری پشت سر می گذاشت به طوری که هنگام ورود او به شهرها مردم می دانستند که غزالی به عشق دیدار رخسار کدام شاهد پای به شهرشان گذاشته است. فخر الدین عراقی در این رابطه می گوید:

پسرى داشت شحنه تبریز حسن او دل‏فریب و شورانگیز

خبر حسن او بشیخ رسید صبر و آرام از دلش برمید

اسب عزم از زمین رى زین کرد میل دیدار آن نگارین کرد[۹]

نقل است خواجه برای دیدن شاهدی بار سفر بسته و از بغداد راهی تبریز گشت! وقتی خبر آمدنش به شهر رسید، مردم حدس زدند که او قطعا به جهت مشاهده و عشق بازی با فلان پسر شاهد آمده است لذا قبل از ورود او به شهر، به دروغ شایعه کردند که آن شاهد از دنیا رفته است، تا از این طریق پای این شیخ فاسد را از شهر خود قطع کنند.[۱۰]

همچنین آورده اند که غزالی برای دیدن روی صاحب جمالی، صد فرسخ راه پیاده می رفت و می گفت :

مگر هر پاره ی دل به دلداری دهم، ورنه بدین یکدل که من دارم، چه خواهم کرد با خوبان؟[۱۱]

عین القضات همدانی که در سن سی سالگی به چوبه دار سپرده شد، هم معشوق و هم شاگرد احمد غزالی بود به طوری که احمد غزالی کتاب سوانح العشاق خود را در غلیان عشق عین القضات تالیف نموده است.[۱۲]اما خود عین القضات عاشق جوانی زرگر بود.[۱۳]

وی در کتاب تمهیدات می نویسد:

جانم فدای کسی باد که پرستنده شاهد مجازی باشد که پرستنده شاهد حقیقی، خود نادر است.[۱۴]

عبد الرحمن جامی نیز در شرح حال اوحد الدین کرمانی و غزالی می گوید :

وی در شهود حقیقت ، توسل به مظاهر صوری کرده و جمال مطلق (خدا) را در صورت مقیدات (کودکان و زنان) مشاهده می نموده … شیخ احمد غزالی و اوحد الدین کرمانی در آن صُوَر، مشاهده جمال مطلق حق سبحانه می کرده اند . [۱۵]

[۱] کلیات عراقی،ص۳۶۵

[۲] التدوین، ص ۴۸۹

[۳] عرفان جمالی در اندیشه غزالی،ص۲۹۴

[۴] تاریخ اربل،برگ۴، به نقل از مجموعه آثار فارسی احمد غزالی، مقدمه ص۴۵

[۵]مجموعه آثار احمد غزالی، انتشارات دانشگاه تهران، فصل جمال پرستی احمد غزالی

[۶] تلبیس ابلیس، ص ۲۵۹

[۷] نفحات الأنس، ص: ۵۳۸

[۸] مقالات شمس تبریزی ، ص ۳۲۶

[۹] لمعات(کلیات عراقى)، ص: ۳۵۶

[۱۰] مقالات شمس تبریزی،ص۳۲۶

[۱۱] محکی العاشقین،ص۸

[۱۲] مجالس العشاق، ص ۶۳

[۱۳] همان ص ۶۸

[۱۴] تمهیدات ، چاپ عفیف عسیران ، ص ۲۹۷

[۱۵] نفحات الانس ،

 نظر دهید »

پاسخ آیت الله شبیری زنجانی به الهی قمشه ای درباره زیارت اهل بیت علیهم السلام

13 آذر 1395 توسط طيبه قيدي
پاسخ آیت الله شبیری زنجانی به الهی قمشه ای درباره زیارت اهل بیت علیهم السلام

عاشقان حسینی با پای پیاده از راه های دور و نزدیک خود را به حرم امام حسین علیه السلام می رسانند تا در روز اربعین سرور و سالار شهیدان در کنار حرم این امام بزرگوار با حضرتش بیعتی دوباره داشته باشند. اما عده ای با تمسک به برخی از روایات می گویند: لزومی ندارد که برای زیارت ائمه علیهم السلام به حرم آنها سفر کنیم بلکه قلب دوستاران آنان حرم آنهاست. گفت وگوی شفقنا با آیت الله شبیری زنجانی درباره اثرات پیاده روی اربعین و دلایل توصیه به آن را در ادامه بخوانید.

پاسخ آیت الله شبیری زنجانی به اظهارت دکتر الهی قمشه ای درباره زیارت قبور

در بعضی از زیارات امام حسین علیه السلام این تعبیر آمده است: ” فی قلوب من والاه قبره". گروهی با استناد به این عبارت می گویند لزومی ندارد که افراد به حرم حضرات مشرف شوند. نظر حضرت عالی در این باره چیست؟

این چه حرفی است که اینها می زنند؟! چگونه می توان این همه روایتی که در فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام وجود دارد را با استناد این روایت نادیده گرفت؟! ما روایت هایی داریم که در آن بسیار نسبت به زیارت ائمه به خصوص امام حسین علیه السلام سفارش شده است. در روایات بسیاری، زیارت امام حسین علیه السلام به منزله یک عمره مقبوله دانسته شده و در برخی روایات، ثواب بیشتری برای زیارت امام حسین علیه السلام ذکر شده است.

تعبیر مورد استناد این گروه را چگونه با این روایات می توان جمع کرد؟

عبارت را بد معنا می کنند. این عبارت در صدد ابطال اصل زیارت امام حسین علیه السلام نیست بلکه مرتبه ای از مراتب زیارت را بیان می کند. در این زیارت می گوید فی قلوب من والاه قبره، این یک مرتبه از زیارت است، زیارت از راه دور هم یک مرتبه از زیارت است و به کربلا مشرف شدن هم یک مرتبه است. نباید این همه روایاتی که وجود دارد را نادیده گرفت و به آن چیزی که مورد مذاق خودمان است استناد کنیم. این کار تبعیت از هوای نفس است. نمی توان فقط به یک روایت اکتفا کرد.

گفته می شود که روح حضرت علیه السلام همه جا حاضر و ناظر است و لذا لزومی برای رفتن به زیارت وجود ندارد. پاسخ حضرت عالی به این استدلال چیست؟

یک بنده خدایی هم این حرف را زده بود که ما سی سال است سر قبر پدرمان نرفته ایم و او همه جا حاضر است. اگر این طور است که خداوند هم در همه حال حاضر و ناظر است پس به این همه آداب خاص در این همه عبادات که در شریعت مطهر وارد شده [برای نمونه مناسک حج و زیارت خانه خداوند] نیازی نداریم.

در مسائلی که برهان عقلی بر خلاف آن نیست ما باید تابع روایات شریفه باشیم و یکی از موارد مورد تاکید شریعت، زیارت اهل قبور است و این تاکید حتی در مورد زیارت افراد عادی است که ممکن است زیارت قبر آنها ثمرات زیادی هم نداشته باشد، چه برسد به زیارت حرم حضرات معصومین علیهم السلام به ویژه امام حسین علیه السلام که آثار و برکات زیادی برای خود انسان و جامعه دارد. بنابر روایت صحیح حضرت صادق علیه السلام در حال سجده پس از نماز خود، برای زائران آن حضرت، که در این راه، مال خود را صرف کرده و بدن های خویش را به زحمت می اندازند و رنگ صورت هایشان در اثر تابش خورشید برمی گردد، دعا کرده و سلامت ایشان و خانواده هایشان را از درگاه خداوند طلب کرده اند.

پیاده روی زائران به سوی حرم حسینی در روز اربعین چه ثمراتی می تواند داشته باشد؟

پیاده روی اربعین تبلیغ شریعت و تبلیغ ولایت حضرات معصومین علیهم السلام است. دشمنان و ظالمان و این گروه های تکفیری در مقابل این قدرت وحشت می کنند. این پیاده روی نشانه عظمت تشیع است و من آرزو داشتم توان جسمی ام به قدری بود که می توانستم در پیاده روی شرکت کنم.

آیا دلیل شرعی برای پیاده روی اربعین وجود دارد؟

دلایل کلی برای رفتن به زیارت اباعبدالله علیه السلام وجود دارد. در روایات بسیاری بر زیارت آن حضرت تاکید شده، حتی در پاره ای از این روایات، از وجوب و فرض بودن این زیارت یاد شده، تا بدانجا که برخی علماء همچون مرحوم علامه مجلسی و پدر بزرگوارشان به این نظر متمایل شده اند که بر کسی که توانایی انجام زیارت آن حضرت را دارد این زیارت در عمر یک بار واجب است. اما امروز این پیاده روی تبدیل به یکی از شعائر اسلامی و وسیله ترویج مذهب است و از این باب مصداق روایات مربوط به تعظیم شعائرالله است.

آیا پیاده روی اربعین در تاریخ شیعه سابقه داشته است؟

محدث جلیل القدر مرحوم حاجی نوری (قدس سره) با پیاده روی مستمر خود در ایام اربعین، به همراه بزرگان علماء از نجف به کربلا، به این مراسم شکوهی ویژه بخشیده، و سر انجام در مسیر بازگشت پیاده روی، به دیار باقی شتافت

 نظر دهید »

اظهارات الهی قمشه ای درباره زیارت اهل بیت علیهم السلام و قبور مؤمنین

13 آذر 1395 توسط طيبه قيدي
اظهارات الهی قمشه ای درباره زیارت اهل بیت علیهم السلام و قبور مؤمنین

آقای حسین الهی قمشه ای از مروجان عرفان مصطلح و صوفیانه، در کمال تعجب با لحنی نامناسب و با نادیده گرفتن روایات و سیره اهل بیت علیهم السلام، زیارت ائمه معصومین علیهم السلام و قبور مؤمنین را کم اهمیت جلوه می دهد و پایبندی عملی خود به این کم اهمیتی را خاطرنشان می کند. این در صورتی است که در معارف و روایات متواتر شیعه، زیارت اهل بیت علیهم السلام و حضور در مشاهد مشرفه ایشان، از اهمیت فوق العاده بالائی برخوردار است و اثرات بسیار مهمی بر آن مترتب می باشد! اما جناب الهی قمشه ای زیارت اهل بیت علیهم السلام در مشاهد مشرفه را مساله ای ظاهری قلمداد می کند که نهایتا در بعضی افراد حالاتی ایجاد می کند! همچنین روایات بسیاری درباره زیارت قبور اموات، کیفیت و آثار آن وارد شده است که در این مطلب به برخی از آنها اشاره خواهد شد.

دکتر الهی قمشه ای مولانا عشق زیارت ابی عبدالله زیارت قبور زیارت اموات فاتحه برای اموات

متن سخنان دکتر حسین الهی قمشه ای:

«این هم یکی از گرفتاری های جامعه ماست که هنوز نفهمیدیم که خاک سعدی شیراز کجاست. ما پا می شیم می ریم شیراز. ما هنوز قبول نکرده ایم که این بدن کاره ای نیست و آن کسی که عاشق می شود می رود به عالم دیگری و عشق جاودانه است. این را قبول نکردیم. به همین جهت دائما به دنبال گور این و گور آن می گردیم. یکی از بزرگان سخنرانی می کرد و می گفت که جوونها بگردین گور میرزا عبدالله {موسیقیدان و نوازنده} را پیدا کنید. کجاست گور میرزا عبدالله؟ گفتند گور میرزا عبدالله فرض کن که همین جاست. گور میرزا عبدالله ردیف میرزا عبدالله است و هر وقتی خواستید برید سر گور میرزا عبدالله برید سراغ یک آدمی که ردیف میرزا عبدالله را بلده و به شما یاد میده، این میشه گور میرزا عبدالله. من خودم سی ساله که پدرم فوت کرده هیچ وقت سر مقبره او نرفتم. یک بار مرحوم پدر را به خاک سپردیم و بقیه شو حضور داره، آن روح جاودانه همیشه با ما هست. ما یک مقدار زیادی صورت پرست شدیم. اولا فکر می کنیم که شبهای جمعه ارواح آزادند، تعطیله و ما نمی دونیم شنبه یک شنبه اونجا چه جوریه که؟ (خنده حضار) شبهای جمعه …لابد سه ماه تعطیلی هم آنها تعطیل اند. خب شبهای جمعه چی میشه؟ بابا شما تعطیلی، اونا که تعطیل نیستند، ما تعطیلیم. بعد می گویند بریم شب جمعه، ارواح می آیند آنجا ما اونا را آنجا ملاقات کنیم… مرحوم پدرم وقتی که ما نشستیم دور هم، خواهرا و برادرا، پدرم چرا نیاد اونجا، بره توی اون قبرستان چه کار بکنه؟ منتظر ما باشه، بگه من وا ایستادم نیامدند هیچ کدامشان؟ (خنده حضار) میاد خونه ما، اونجا که بهتره اگه اون روح آزاده، اگر آزاد نیست که پس اونجا برای چه میرید؟ …ائمه ما هم گفتند، امام رضا کجاست که می خوای زیارتش بکنی؟ گفتند “فی قلوب من والاه قبره"، قبرش در دل کسی است که اون را دوست دارد. تو برو ببین اگر این آدم او را دوست داره، بیا این آدم را زیارت کن. هیچ چیز بهتر از زیارت یک ولیّ، یک کسی که عاشق اونه {نیست} کسی که عاشق الهی قمشه ای ـ مرحوم پدرم ـ اگه ببینه که یک کسی هست که اینم عاشق اونه، خب میره زیارت اون. نزدیکترین کس به اون اینه… آن کسی که امام حسین را دوست داره ممکن است بغل دستت نشسته باشه، تو داری پا میشی میری اونجا! البته اون سیر ظاهری هم در بعضی افراد یه احوالی ایجاد می کنه ولی این تصورات نباید در ذهن ما بیاد که اونو اونجا میشه دید… انشاء الله ما عاشق بشیم به معنای واقعی عاشق روح که روح به معنای حقیقی به معنای عشق و به معنای شادی و به معنای جاودانگیِ روح که نه زاده شده، نه می میرد، لم یلد و لم یولده، روح ما نماینده خداست لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد!»

روایاتی درباره آثار زیارت اهل بیت علیهم السلام

در ذیل به چند مورد از روایاتی که فضائل والای زیارت اهل بیت علیهم السلام را بیان می کنند اشاره می شود:

چهل و یک نفر از بزرگان اهل سنت نقل کرده اند که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرموده است: «هر کس قبر مرا زیارت کند، شفاعت من بر او واجب می شود.» [۱]

محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام روایت کرده: اگر مردم می دانستند، زیارت امام حسین علیه السلام چقدر فضیلت و ثواب دارد، بدرستیکه از شوق می مردند و نفسهایشان از روی حسرت بند می آمد. گفتم: چقدر فضیلت دارد، حضرت فرمودند: هر کس امام حسین علیه السلام را زیارت کند از روی اشتیاقی که به او دارد، خدا برایش هزار حج مقبول و هزار عمره مبروره و اجر هزار شهید از شهداء بدر و اجر هزار روزه دار و ثواب هزار صدقه قبول شده و ثواب هزار بنده آزاد کردن که مراد از آن رضای خدا باشد،می نویسد. [۲]

امیرالمؤمنین علی علیه السلام ـ در خصوص زائران سیدالشهداء ـ علیه السلام ـ در آخر الزمان فرمودند: «در آخرالزمان قومی می آید که قبر فرزندم ـ حسین ـ را زیارت می کنند، هر که قبر او را زیارت کند، همانند این است که مرا زیارت کرده باشد و هر که مرا زیارت کند، همانند این است که خداوند سبحانه و تعالی را زیارت کرده باشد. بدانید و آگاه باشید که هر که حسین را زیارت کند، مثل این است که خداوند را در عرش الهی زیارت کرده باشد.» همچنین امام رضا علیه السلام فرمودند: هر کس اباعبدلله علیه السلام را کنار شط فرات زیارت کند، مانند کسی است که خداوند را در بالای عرش زیارت کرده است. [۳]

امام صادق علیه السلام فرمودند: «در شب معراج وقتی پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ شبانه به سوی آسمان رفتند ندا داده شد که خداوند تبارک و تعالی وی را از سه چیز آگاه می سازد. یکی از این سه خبر درباره کیفیت کشته شدن امام حسین ـ علیه السلام ـ بود (در آنجا)به پیامبر گفته شد: “هر که به سوی قبر او آید، مورد تکریم الهی قرار می گیرد، چرا که زائران او ـ حسین ـ زوار تو هستند و زوار تو، زائران من و تکریم و بزرگداشت زائرانم بر عهده من است و من هر آنچه که بخواهند به آنها می بخشم و آن چنان اجر و پاداشی به ایشان بدهم که هر فردی که به این پاداش و بزرگداشت من نگاهش بیفتد، غبطه زائر امام حسین را بخورد".» [۴]

از جمله آثار زیارت امام حسین ـ علیه السلام ـ همان گونه که گذشت، زیارت خداوند متعال در عرش است. شیخ طوسی ـ رحمه الله علیه ـ در معنای این حدیث گفته است: مراد این است که ثواب و تکریم زائر آن حضرت ـ علیه السلام ـ در روز قیامت، همانند کسی است که خداوند او را به آسمان برده و به عرش خود که ـ ملائکه حامل آن هستند ـ نزدیک می کند و برگزیدگان از فرشتگان خود را به او می نمایاند، به گونه ای که موجب تأکید بر تکریم او می شود.

برخی از آثار زیارت اهل بیت علیهم السلام در روایات:

شفاعت نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در روز قیامتهم جواری با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلمخیرخواهی خداوندپیامبر اکرم و حضرت جبرائیل و سایر مؤمنان صالح، پاداش دهنده او در روز قیامت خواهند بودبهشت، فرجام خوشایند، زائر امیرالمؤمنان استاجر هزار شهید از شهداء بدراجر هزار روزه دارثواب هزار صدقه قبول شدهثواب آزاد کردن هزار بندهرهایی از سختی ها و گرفتاری های روز قیامتاستغفار اهل بیت(علیهم السلام)برای زائرانشادی دل اهل بیت(علیهم السلام)برکت در روزی و طول عمرهم رتبه شدن با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله!ثابت قدمی بر پل صراط در روز قیامتقرار گرفتن در زمره صدیقانعیادت کردن هفتاد هزار ملک، به هنگام بیماری زائرنماز خواندن هفتاد هزار ملک بر جنازه زائراجابت دعا در زیر گنبد امام حسین علیه السلامشهادت قلمداد شدن مرگ زائر امام حسین علیه السلامغرق شدن در دریای بی کران رحمت الهیدر پناه و امان خداوند بودنزیارت خداوند متعال در عرش الهینوشته شدن ثواب هزار حج و هزار عمرهنوشته شدن هفتاد حج و عمره رسول خدا صلی اللّه علیه وآله وسلم در کارنامه اعمال انساناستغفار هفتاد هزار ملک برای زائر، پس از مرگ او

و …

روایاتی درباره آثار زیارت قبور اموات

همچنین روایات بسیاری درباره زیارت قبور اموات، کیفیت زیارت و آثار آن وارد شده که به مواردی از آنها اشاره می شود:

در «أمالی‌» شیخ‌ طوسی‌ با سند متّصل‌ خود روایت‌ می کند از عبدالله‌ بن‌ سلیمان‌ از حضرت‌ امام‌ محمّد باقر علیه‌ السّلام‌ می گوید: از حضرت‌ باقر علیه‌ السّلام‌ درباره زیارت‌ اهل‌ قبور پرسش‌ کردم‌.فرمود: چون‌ روز جمعه‌ باشد آنانرا زیارت‌ کن‌ ؛ چون‌ هر کس‌ از آنان‌ در ضیق‌ و تنگی‌ باشد در بین‌ طلوع‌ صبح‌ صادق‌ و طلوع‌ آفتاب‌ گشایش‌ می‌یابد، و لذا در این‌ موقع‌ در هر روز، از کسی‌ که‌ به‌ زیارت‌ او رفته‌ باشد، علم‌ و اطّلاع‌ پیدا می کند، ولیکن‌ چون‌ آفتاب‌ طلوع‌ کند آنها رها می شوند و دیگر قادر بر جهت‌گیری‌ در امور دنیا و زیارت‌ اهل‌ خود نیستند.عرض‌ کردم‌: آیا آنها از افرادی‌ که‌ به‌ زیارت‌ قبور آنها می روند علم‌ پیدا می‌کنند و خوشحال‌ می شوند؟ فرمود: آری‌، و نیز از بازگشت‌ زائرین‌ از قبور به‌ محلّهای‌ خود وحشت‌ می‌کنند[۵].»

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: کسى که در هر جمعه به زیارت قبر پدر و مادرش یا یکى از آنان برود، هم گناهش بخشیده مى‏شود و هم نزد خداوند فرزند نیکوکار به حساب مى‏ آید.[۶]

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: به قبرستان زیارت اهل قبور بروید تا یاد آخرت در شما زنده شود.[۷]

و در جای دیگر فرمودند: به زیارت مردگان بروید و بر آنان درود و سلام بفرستید، زیرا این کار درس عبرتى براى شما مى‏ شود.[۸]

درباره زیارت‌ مۆمنین‌ روایت‌ دیگری‌ از محمّد ابن‌ مسلم‌ وارد شده‌ است‌ که‌ می گوید: به‌ حضرت‌ صادق‌ علیه‌ السّلام‌ عرض‌ کردم‌: آیا ما مردگان‌ را زیارت‌ بنمائیم‌؟حضرت‌ فرمود: آری‌. عرض‌ کردم‌: آیا آنها از رفتن‌ ما به‌ قبرهایشان‌ مطّلع‌ می شوند؟ فرمود: سوگند بخدا آری‌، از آمدن‌ شما بر سر قبرهایشان‌ خبردار می شوند و خوشحال‌ می گردند و با شما انس‌ می گیرند.عرض‌ کردم‌: در وقتی‌ که‌ ما به‌ سر قبورشان‌ رفتیم‌ چه‌ بگوئیم‌؟حضرت‌ فرمود: بگو: “اللَهُمَّ جَافِ الاْرْضَ عَنْ جُنُوبِهِمْ، وَ صَاعِدْ إلَیْکَ أَرْوَاحَهُمْ، وَ لَقِّهِمْ مِنْکَ رِضْوَانًا، وَ أَسْکِنْ إلَیْهِمْ مِنْ رَحْمَتِکَ مَا تَصِلُ بِهِ وَحْدَتَهُمْ وَ تُۆْنِسُ وَحْشَتَهُمْ ؛ إنَّکَ عَلَی‌ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ.”

و چون‌ در بین‌ قبرها هستی‌ یازده‌ مرتبه‌ سوره قُلْ هُوَ اللَهُ أَحَدٌ را قرائت‌ کن‌ و ثوابش‌ را به‌ روح‌ آنان‌ هدیّه‌ کن‌، روایت‌ شده‌ است‌ که‌: کسی‌ که‌ این‌ عمل‌ را بجای‌ آورد خداوند به‌ عدد مردگان‌ به‌ او ثواب‌ و پاداش‌ دهد. [۹]

علیّ بن‌ إبراهیم‌ از پدرش‌ از عبدالله‌ بن‌ مُغیرَه‌ از عبدالله‌ بن‌ سنان‌ روایت‌ می کند که‌ به‌ حضرت‌ صادق‌ علیه‌ السّلام‌ عرض‌ کردم‌: سلام‌ کردن‌ بر اهل‌ قبور چگونه‌ است‌؟ فرمود: آری‌، میگویی‌: سلام‌ بر اهل‌ این‌ خانه‌ها از مۆمنین‌ و مسلمین‌ ؛ شما زودتر از ما جلودار بوده‌ و به‌ پیش‌ رفته‌اید، و ما نیز إن‌شآءالله‌ به‌ شما ملحق‌ خواهیم‌ شد.» [۱۰]

امام صادق علیه السلام درباره سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در این زمینه می فرماید: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم در هر شب جمعه با گروهى از اصحابشان به قبرستان بقیع در مدینه تشریف مى ‏بردند و در آنجا سه مرتبه مى ‏فرمودند: السّلام علیکم یا اهل الدّیار (سلام و درود بر شما اى اهل شهرها). و سه مرتبه مى‏ فرمودند: رحمکم اللَّه (خدا شما را رحمت کند). [۱۱]

 

[۱] شفاء السّقام فى زیاره خیر الأنام، باب اول، احادیث زیارت پیامبر(صلى الله علیه وآله)؛ نیز ر.ک: وفاء الوفا بأحوال دار المصطفى: ج ۴، ص ۱۳۳۶

[۲] وسائل الشیعه/ ج۱۴/ص۴۵۳

[۳] تهذیب‏ الأحکام ج : ۶ ص : ۴۶

[۴] به نقل از: فرهنگ جهاد – بهار و تابستان ۱۳۸۵، شماره ۴۳ و ۴۴ – ره آوردهای زیارت ائمه اطهار علیهم السلام از دیدگاه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

[۵] الأمالی (للطوسی)، النص، ص: ۶۸۸

[۶] مستدرک الوسائل ، ج‏۲، ص: ۳۶۵

[۷] نهج الفصاحه،ص۵۱۰

[۸] بحار الانوار،ج۷۹،ص۶۴

[۹] من لا یحضره الفقیه ، ج‏۱ ،ص ۱۸۱

[۱۰] الکافی،ج۳،ص۲۲۹

[۱۱] کامل الزیارات ص۲۲۱

 

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • ...
  • 3
  • ...
  • 4
  • 5
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
مرداد 1404
ش ی د س چ پ ج
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • ازهردری نوشتن
  • سلام برشعبان وانوارش
  • دل نوشته ها
  • انتظار یا...
  • درمحضربزرگان
  • طرح ونقد
  • لحظه ای بابهشتیان
  • حیات طیبه
  • معرفت
  • درسایه ساردعا
  • کلام وحی
  • بهلول عاقل
  • خاطرات
  • محرم

Random photo

خورشید نهم

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • تماس
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس