معارضه با سورهی «كوثر»
يك نویسندهی مسيحی در مقالهای تحت عنوان «حسن ايجاز»[1] و در معارضه با سورهی كوثر، جملات مضحكی آورده است: «انا أعطيناك…؛ ما به تو جواهر داديم، به درگاه پروردگارت نماز بگزار و صداى خود را بلند كن و بر سخن جادوگر اعتماد مكن.»
اولاً: قانون اول معارضه اين است كه هرکدام از اين دو كلام ازنظر الفاظ و شيوه سخن «استقلال كامل» داشته باشند؛ اما نويسنده اين متن بخش زيادی از جملات خود را از قرآن تقليد كرده و آن را تغيير داده است! [2]
ثانیاً: ركن اصلى بلاغت آن است كه ارتباط و مناسبت جملهها با يكديگر کاملاً محفوظ باشد، اما چه مناسبت و ارتباطى ميان «دادن جواهر» و «امر به اقامه نماز» آنهم با صداى بلند وجود دارد؟ و اگر امر به اقامه نماز براى اين است كه شكرانه نعمت مال (جواهر) را بجا آورد، سپاسگزارى نعمتهايى مانند عقل و ايمان و زندگى كه بهمراتب از نعمت مال بالاتر و بزرگترند، لازمتر و مقدسترند. اين دو جمله با جمله سوم هم هيچ ارتباطی ندارند.
ثالثاً: ازنظر ادبيات عرب، «الف و لام» در «الجواهر»، سه حالت میتواند داشته باشد:
1. الف و لام برای تعيين يك جواهر معين بكار رفته باشد، كه در این صورت معنای جمله کاملاً نامشخص و بیهدف خواهد بود!
2. الف و لام استغراق باشد و منظورش همه جواهرهاى جهان باشد. در اين صورت هم دروغ بزرگی گفته است چون هرگز خدا چنين جواهراتى را به كسى نداده و نخواهد داد.
3. اگر منظور «جنس» جواهر باشد، در اين صورت، بكار بردن كلمه جمع (يعنی جواهر كه جمع جوهر است) بىجهت خواهد بود و بايد الف و لام بر سر مفرد وارد گردد.
پینوشت:
[1]. رساله حسن الايجاز، چاپخانه انگليسى، بولاق مصر، 1912 ه.ق. به نقل از ترجمه البيان، آیتالله خوئى، موسسه امام صادق، قم،1385، ص 171.
[2]. ترجمه البيان، آیتالله خوئى، ترجمه سبحانى، موسسه امام صادق، قم، 1385، ص 181.
منبع: ترجمه البيان، آیتالله خوئى، ترجمه سبحانى، موسسه امام صادق، قم، 1385، ص: 183