baran

میتوان زیر باران گام برداشت و تا خدا پرواز کرد
  • جستجو 
  • بانوی گیسوحنایی نور نیمه شعبان 
  • تماس  
  • ورود 

انتظار عمومی برای یک مصلح کل

20 آذر 1395 توسط طيبه قيدي
انتظار عمومی برای یک مصلح کل

تقریباً تمام اقوام جهان در انتظار یک رهبر بزرگ انقلابى به سر مى‏ برند که هر کدام او را به نامى مى‏ نامند، ولى همگى در اوصاف کلّى و اصول برنامه‏هاى انقلابى او اتّفاق دارند.در اینجا به قسمتى «کاملًا فشرده» از باز تاب این عقیده در میان اقوام و ملل مختلف، می پردازیم:

پرتوى در کتب عهد قدیم (تورات و ملحقّات آن)

1- در کتاب «مزامیر داوود» مزمور 37 چنین مى‏خوانیم:«… زیرا که شریران منقطع خواهند شد، و امّا متوکّلان به خداوند وارث زمین خواهند شد، هان، بعد از اندک مدتى شریر نخواهد بود، در مکانش تأمّل خواهى کرد و نخواهد بود؛ امّا حکیمان (صالحان) وارث زمین خواهند شد!»

2- و نیز در همان مزمور 37 (از مزامیر داوود) جمله 22 مى‏خوانیم:«زیرا (متبرکان خداوند) وارث زمین خواهند شد، امّا ملعونان وى منقطع خواهند شد.»

3- و نیز در جمله 29 در همان مزمور آمده است:«صدیقان وارث زمین شده ابداً در آن ساکن خواهند شد.»

4- در کتاب «حبقوق» نبى، فصل 7، مى‏ خوانیم:«… و اگرچه تأخیر نماید؛ برایش منتظر باش! زیرا که البتّه خواهد آمد و درنگ خواهد نمود؛ بلکه جمیع امّتها را نزد خویش جمع مى‏کند؛ و تمامى را براى خویشتن فراهم مى ‏کند.»

5- در کتاب «اشعیاى نبى»، فصل 11، در بحثى که سراسر تشبیه است مى‏ خوانیم:«و نهالى از تنه یسى بر آمده شاخه‏ اى از شاخه‏ هایش قد خواهد کشید … ذلیلان را به عدالت حکم؛ و براى مسکینان زمین به راستى تنبیه (و مایه بیدارى) خواهد بود … کمربند کمرش عدالت، و وفا نطاق میانش خواهد بود؛ و گرگ با بره سکونت داشته، … و طفل کوچک راعى (شبان) ایشان خواهد بود … و در تمامى کوه مقدّس من هیچ ضرر و فساد نخواهند کرد، زیرا که زمین از دانش خداوند، مثل آبهایى که دریا را فرو مى‏ گیرند، پر خواهد شد.»

نشانه ‏هایى در کتب عهد جدید (اناجیل وملحقّات آن)

1- در انجیل «متى»، فصل 24، مى ‏خوانیم:«چون که برق از مشرق بیرون مى ‏آید و تا به مغرب ظاهر مى ‏گردد، آمدن فرزند انسان نیز چنین خواهد بود…خواهند دید فرزند انسان را برابرهاى آسمان که مى ‏آید با قدرت و جلال عظیم! و فرشته‏ هاى خود را (یاران خود را) خواهد فرستاد با صور بلند آواز و آنان برگزیدگانشان را جمع خواهند نمود.»

2- و در انجیل «لوقا»، فصل دوازدهم، آمده است:«کمرهاى خود را بسته و چراغهاى خود را افروخته دارید، و شما مانند کسانى باشید که انتظار آقاى خود مى ‏کشند، تا هر وقت بیاید و در را بکوبد بیدرنگ براى او باز کنید!»

تجلّى این برنامه در کتب زرتشتیان‏

1- در کتاب معروف «زند» پس از ذکر مبارزه همیشگى «ایزدان» و «اهریمنان» مى ‏خوانیم:«… آنگاه پیروزى بزرگ از طرف ایزدان مى ‏شود؛ و اهریمنان رامنقرض مى ‏سازند …پس از پیروزى ایزدان، و برانداختن تبار اهریمنان، عالم کیهان به سعادت اصلى خود رسیده، بنى آدم بر تخت نیکبختى خواهند نشست!»

2- «جاماسب» در کتاب «جاماسب نامه» از زردشت نقل مى ‏کند که مى ‏گوید:«مردى بیرون آید از زمین تازیان … مردى بزرگ سر، و بزرگ تن، و بزرگ ساق، و بر آئین جدّ خویش و با سپاه بسیار، و روى به ایران نهد، وآبادانى کند و زمین را پرداد کند.»

جلوه‏ گاه این عقیده در کتب هندیان و برهمائیان‏

1- در کتاب «وشن جوک» از کتب هندوها چنین آمده است:«سرانجام دنیا به کسى بر گردد که خدا را دوست دارد و از بندگان خاصّ او باشد. و نام او «فرخنده و خجسته» باشد!»

2- در کتاب دیگرى به نام «دیده» آمده است:«پس از خرابى دنیا پادشاهى در آخر زمان پیدا شود که پیشواى خلائق باشد؛ و نام او «منصور» باشد، و تمام عالم را بگیرد؛ و به آئین خود آورد.»

3- در کتاب «دداتک» از کتب مقدّسه برهمائیان آمده است:«… دست حق در آید و جانشین آخر «ممتاطا» ظهور کند و مشرق و مغرب عالم را بگیرد همه جا؛ و خلایق را هدایت کند.»

4- در «پاتیکل» از کتب هندوان آمده است:«چون مدّت روز تمام شد، و دنیاى کهنه نو شود؛ و زنده گردد و صاحب ملک تازه پیدا شود؛ از فرزندان دو پیشواى جهان یکى ناموس آخر زمان و دیگرى و حتّى بزرگ وى که «پشن» نام دارد و نام صاحب آن ملک تازه «راهنما» باشد؛ بحق پادشاه شود، و خلیفه رام باشد و حکم براند و او را معجزه بسیار باشد.»

5- در کتاب «باسک» از کتب هندوها آمده است:«دور دنیا تمام شود به پادشاه عادلى در آخر زمان که پیشواى فرشتگان و پریان و آدمیان باشد؛ و راستى حق با او باشد، و آنچه در دریا و زمینها و کوهها پنهان باشد، همه را به دست آورد، و از آسمان و زمین آنچه باشد خبرمى ‏دهد، و از او بزرگتر کسى به دنیا نیاید!»

این عقیده در میان چینیان و مصریان و مانند آنها

1- در کتاب «علائم ظهور»، مى‏ خوانیم:قسمت اعظم ترجمه متن‏ هاى پهلوى «صادق» درباره ظهور و علائم ظهور است و اگر روی هم رفته نیز به همه متون پهلوى صادق توجّه کنیم باید بگوییم تماماً جنبه مذهبى دارد.«… موضوع ظهور و علائم ظهور موضوعى است که در همه مذاهب بزرگ جهان واجد اهمّیّت خاصّى است، به قول «صادق»: صرف نظر از عقیده و ایمان که پایه این آرزو را تشکیل مى دهد، هر فرد علاقه‏ مند به سرنوشت بشریّت و طالب تکامل معنوى آن وقتى که از همه ناامید مى‏ شود و مى ‏بیند که با وجود اینهمه ترقّیات فکرى و علمى شگفت‏ انگیز باز متأسّفانه بشریّت غافل و بی خبر، روز به روز، خود را به سوى فساد و تباهى مى ‏کشاند، و بیشتر از خداوند بزرگ دورى مى‏ جوید، و بیشتر از اوامر او سرپیچى مى ‏کند، بنا به فطرت ذاتى خود متوجّه درگاه خداوند بزرگ مى ‏شود و از او براى رفع ظلم و فساد یارى مى‏ جوید!از این رو در همه‏ قرون و اعصار آرزوى یک مصلح بزرگ جهانى در دلهاى خدا پرستان وجود داشته است و این آرزو نه تنها در میان پیروان مذاهب بزرگ، مانند زردشتى و یهودى و مسیحى و مسلمان سابقه دارد؛ بلکه آثار آن را در کتابهاى قدیم چینیان، و در عقاید هندیان؛ و در بین اهالى اسکاندیناوى و حتّى در میان مصریان قدیم؛ و بومیان و حتّى مکزیک؛ و نظایر آنها نیز مى ‏توان یافت.»لازم به یادآورى است که کتاب «زند، و هومن یسن» و چند کتاب دیگر زردشتى و از جمله دو باب آخر جاماسب نامه مشتمل بر پیشگویى زردشت از زبان جاماسب حکیم به «گشتاسب» پادشاه وقت که به آئین زردشت گروید راجع به موعود آخر زمان، توسّط صادق هدایت از متن پهلوى به فارسى برگردانده شده، و به وسیله حسن قائمیان دوست و هم قلم هدایت به نام «علائم ظهور» منتشر گردیده است.

شعاع این فکر در میان غربیها

1- عقیده به ظهور یک رهایى بخش بزرگ و برچیده شدن بساط ظلم و ستم از میان انسانها، و حکومت حق و عدالت منحصر به شرقی ها و مذاهب شرقى نیست؛ بلکه یک اعتقاد عمومى و جهانى است که چهره‏ هاى مختلف آن در عقاید اقوام گوناگون دیده مى‏شود، و همه روشنگر این حقیقت است که این اعتقاد کهن ریشه‏ اى در فطرت و نهاد انسانى؛ و در دعوت همه پیامبران، داشته است.در کتاب «دیباچه‏اى بر رهبرى» ضمن بیان وجود انتظار ظهور یک منجى بزرگ در میان اقوام مختلف غربى، و بهره بردارى پاره‏اى از افراد از یک چنین انتظار عمومى، نام پنج نفر از مدّعیان را که از انگلستان برخاستند به عنوان: «جیمز نایلور» و «یوحنا سوثکات» و «ریچارد برادرز» و «جان نیکولز تام» و «هنرى جیمز پرینس» را ذکر مى‏ کند، و از «برنارد باربر» جامعه شناس آمریکایى در رساله «نهضت منجى گرى»وجود چنین اعتقادى را، حتّى در میان سرخ پوستان آمریکایى نقل کرده مى ‏گوید:در
میان قبائل سرخ پوست آمریکائى … این عقیده شایع است که روزى گرد سرخ پوستان ظهور خواهد کرد و آنها را به بهشت زمین رهنمون خواهد شد …تنها تا پیش از سال 1890 بالغ بر بیست نوع از این نهضت‏ ها در تاریخ آمریکا ضبط شده است.در بحثى که از کتاب «علائم الظّهور» تصریح شده بود که: آثار این عقیده را در میان اهالى اسکاندیناوى و بومیان مکزیک و نظایر آنها نیز مى ‏توان یافت.

از مجموع آنچه تاکنون گفتیم نتیجه مى ‏گیریم که این انتظار جنبه منطقه‏ اى ندارد؛ انتظارى است همه گیر و گسترده و در سطح جهانى، و سرانجام شاهدى است بر فطرى بودن این اعتقاد.

 

 نظر دهید »

چرانباید نماز را بخوانیم! ...

18 آذر 1395 توسط طيبه قيدي
چرانباید نماز را بخوانیم! ...

خداوند جلیل- جلّت عزَّتُه- هیچگاه در حبل متینش، قرآن، نفرموده است که: نماز را بخوانید! بلکه همواره تاکید دارد بر اینکه نماز را اقامه کنید. و بسیار فرق است بین «اقامه» نماز و «قرائت» نماز.

تعابیر قرآن درباره «نماز گزاردن»

در قرآن برای عمل «نماز گزاردن» تعابیر مختلفی به کار رفته است. تعابیری چون:
1. قضاء نماز:«"فَإِذا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْکُرُوا اللَّهَ…» [نساء/103]، (ترجمه: و هنگامى که نماز را به پایان رساندید، خدا را یاد کنید).
2. اتیان نماز:« وَ لا یَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلاَّ وَ هُمْ کُسالى »[توبه/54] (ترجمه: نماز به جا نمى آورند مگر با کسالت).
3. قیام بر نماز: «وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا کُسالى »[نساء/142] (یعنی (اهل نفاق) هنگامی که به نماز برمی خیزند، با کسالت برمی خیزند)
4. اقامه نماز: وَ اَوحَینا اِلَیهِم فِعلَ اَلخَیراتِ و اِقامَ الصَّلوةِ…؛ [انبیاء/73] (ترجمه: انجام دادن کارهای نیک و برپا داشتن نماز را به آن ها وحی کردیم).

نماز در فرهنگ وحی الهی ستون دین است؛ از این رو از صیانت و مراقبت و سلامت آن به «اقامه» تعبیر می شود؛ زیرا ستون، بر پاداشتنی است، نه خواندنی. مراد از اقامه نماز، بر پاداشتن و احیای نماز در جامعه و به جا آوردن حقّ نماز با رعایت همه شرایط ظاهری و باطنی آن و عدم اكتفا به شكل ظاهری آن است

«اقامه» نماز یعنی چه؟

تعبیر اخیر، پربسامد ترین کلیدواژه قرآن در مواردی است که از «به جای آوردن نماز» سخن به میان می آورد. چیزی در حدود 46 مرتبه. سرّ مساله چیست و اصلا اقامه نماز به چه معناست؟
اقامه چیزى، در لغت به معناى «اداى کامل حقوق آن» معنا شده است (مفردات راغب). مراد از اداى کامل حقِّ نماز، اتیان آن، با رعایت شرایط اش است[1]
علامه طباطبایی می گوید: “… اقامه، به معناى بپا داشتن هر چیز است به نحوى که تمامى آثار آن چیز مترتب بر آن شود، و هیچ اثر و خاصیتى پنهان و مفقود نماند؛ مانند اقامه عدل، اقامه سنت، اقامه نماز، اقامه شهادت، اقامه حدود، اقامه دین و امثال آن. [2]

به گفته بعضی دیگر از مفسران، تعبیر «اقامه نماز» به جای خواندن یا به جا آوردن نماز، بیان می كند كه نماز شما تنها اوراد و اذكار نباشد كه بر زبان جاری می كنید، بلكه آن را به طور كامل بپا دارید، آن گونه كه آثار نماز در چهره و زندگی شما دیده شود، تنها لقلقة زبان و راست و خم شدن نباشد، بلكه روح نماز كه همان تسلیم مطلق در برابر خدا در همه امور است، در زندگی شما جریان یابد و حضور دل و توجه قلبی در پیشگاه خدا، كه روح نماز است، در نماز حاصل شود. [3]
آری! نماز در فرهنگ وحی الهی ستون دین است؛ از این رو از صیانت و مراقبت و سلامت آن به «اقامه» تعبیر می شود؛ زیرا ستون، بر پاداشتنی است، نه خواندنی. مراد از اقامه نماز، بر پاداشتن و احیای نماز در جامعه و به جا آوردن حقّ نماز با رعایت همه شرایط ظاهری و باطنی آن و عدم اكتفا به شكل ظاهری آن است [4]
قرآن حكیم طبق حكمتْ مطالب خویش را تعلیم می دهد، ازاین رو در برگزاری فریضه الهی نماز از آن جهت كه «عمود» دین است، واژه «اقامه» را به كار می برد تا با ستون بودن نماز هماهنگ باشد، زیرا عمود را به پامی دارند نه آنكه بخوانند، چون ستون با اقامه می تواند خیمه را حفظ كند نه با خواندن. اینكه در بسیاری از آیات قرآن عنوان اقامه و مشتقات آن درباره نماز مطرح شده است، براساس همین تناسب است. وقتی احداث نماز به اقامه است نه قرائت، حفظ آن نیز به تقویم خواهد بود نه تلاوت، زیرا قرائت نماز اولین مرحله وجوب آن است كه در تمام مراتب محفوظ است و پشتوانه این تلاوت، معرفت و حضور قلب و عمل به مقتضای آن و… خواهد بود.[5]

معنای «اقامه نماز» به بیان روشن تر

فعل «اقامه » از ریشه «قیام» است، اما قیام گاهی در برابر انحراف است که کلماتی نظیر استقامت و مستقیم از آن ساخته می شود و گاهی به معنای نقطه مقابل نشستن یعنی ایستادن. در قرآن وقتی می فرماید: اقاموا الصلوه، نه یعنی اینکه به نماز بایستید! بلکه مراد این است که نماز را «ایستاده» کنید. «نماز ایستاده» یعنی نماز بدون انحراف و اعوجاج. نمازی که گذشته از رعایت احکام ظاهری مانند تلفظ صحیح و توجه به معانی اذکار و اوراد، بالاتر از همه اینها همراه با حصول اطلاع نسبت به اسرار باطنی آن انجام شود. با چنین اوصافی، «حقّ نماز» به جا آورده می شود و در غیر این صورت، نماز را فقط خوانده ایم اما اقامه نکرده ایم.

پی نوشت ها:

1. ر.ک: تفسیر راهنما، هاشمی رفسنجانی.
2. ترجمه المیزان، ج 11، ص 62.
3. 1. ر. ك: تفسیر نمونه، آیت الله مكارم شیرازی و دیگران، ج 1، ص 209.
4. تفسیر تسنیم ، جوادی آملی، ج 4، ص110.
5. همان، ج 11، ص 463.

 

 

 نظر دهید »

گزیده ای پیرامون امام حسن عسکری علیه السلام

17 آذر 1395 توسط طيبه قيدي
گزیده ای پیرامون امام حسن عسکری علیه السلام

امام حسن عسکري (ع) در سال 232هجري در مدينه چشم به جهان گشود. مادر والا گهرش سوسن يا سليل (1)زني لايق و صاحب فضيلت و در پرورش فرزند نهايت مراقبت را داشت، تا حجت حق را آن چنان که شايسته است پرورش دهد.
اين زن پرهيزگار در سفري که امام عسکري (ع) به سامرا کرد همراه امام بود و در سامرا از دنيا رحلت کرد. کنيه آن حضرت ابامحمد بود.امام يازدهم صورتي گندمگون و بدني در حد اعتدال داشت. ابروهاي سياه کماني، چشماني درشت و پيشاني گشاده داشت. دندانها درشت و بسيار سفيد بود. خالي بر گونه راست داشت.
امام حسن عسکري (ع) بياني شيرين و جذاب و شخصيتي الهي باشکوه و وقار و مفسري بي نظير براي قرآن مجيد بود. راه مستقيم عترت و شيوه صحيح تفسير قرآن را به مردم و به ويژه براي اصحاب بزرگوارش - در ايام عمر کوتاه خود - روشن کرد.
دوران امامت به طور کلي دوران عمر 29ساله امام حسن عسکري (ع) به سه دوره تقسيم مي گردد:دوره اول 13سال است که زندگي آن حضرت در مدينه گذشت. دوره دوم 10سال در سامرا قبل از امامت. دوره سوم نزديک 6 سال امامت آن حضرت مي باشد.
دوره امامت حضرت عسکري (ع) با قدرت ظاهري بني عباس رو در روي بود. خلفايي که به تقليد هارون در نشان دادن نيروي خود بلندپروازيهايي داشتند.
امام حسن عسکري (ع) از شش سال دوران اقامتش، سه سال را در زندان گذرانيد. زندانبان آن حضرت صالح بن وصيف دو غلام ستمکار را بر امام گماشته بود، تا بتواند آن حضرت را - به وسيله آن دو غلام - آزار بيشتري دهد، اما آن دو غلام که خود از نزديک ناظر حال و حرکات امام بودند تحت تأثير آن امام بزرگوار قرار گرفته به صلاح و خوش رفتاري گراييده بودند.
وقتي از اين غلامان جوياي حال امام شدند، مي گفتند اين زنداني روزها روزه دار است و شبها تا بامداد به عبادت و راز و نياز با معبود خود سرگرم است و با کسي سخن نمي گويد.
عبيدالله خاقان وزير معتمد عباسي با همه غروري که داشت وقتي با حضرت عسکري ملاقات مي کرد به احترام آن حضرت برمي خاست، و آن حضرت را بر مسند خود مي نشانيد. پيوسته مي گفت: در سامره کسي را مانند آن حضرت نديده ام، وي زاهدترين و داناترين مردم روزگار است.

پسر عبيدالله خاقان مي گفت: من پيوسته احوال آن حضرت را از مردم مي پرسيدم. مردم را نسبت به او متواضع مي يافتم. مي ديدم همه مردم به بزرگواريش معترفند و دوستدار او مي باشند.
با آنکه امام (ع) جز با خواص شيعيان خود آميزش نمي فرمود، دستگاه خلافت عباسي براي حفظ آرامش خلافت خود بيشتر اوقات، آن حضرت را زنداني و ممنوع از معاشرت داشت.
از جمله مسائل روزگار امام حسن عسکري (ع) يکي نيز اين بود که از طرف خلافت وقت، اموال و اوقات شيعه، به دست کساني سپرده مي شد که دشمن آل محمد (ص) و جريانهاي شيعي بودند، تا بدين گونه بنيه مالي نهضت تقويت نشود.چنانکه نوشته اند که احمد بن عبيدالله بن خاقان از جانب خلفا، والي اوقاف و صدقات بود در قم، و او نسبت به اهل بيت رسالت، نهايت مرتبه عداوت را داشت.
نيز اصحاب امام حسن عسکري، متفرق بودند و امکان تمرکز براي آنان نبود، کساني چون ابوعلي احمد بن اسحاق اشعري در قم و ابوسهل اسماعيل نوبختي در بغداد مي زيستند، فشار و مراقبتي که دستگاه خلافت عباسي، پس از شهادت حضرت رضا (ع) معمول داشت، چنان دامن گسترده بود که جناح مقابل را با سخت ترين نوع درگيري واداشته بود. اين جناح نيز طبق ايمان به حق و دعوت به اصول عدالت کلي، اين همه سختي را تحمل مي کرد، و لحظه اي از حراست (و نگهباني) موضع غفلت نمي کرد.
اينکه حضرت هادي (ع) و حضرت امام حسن عسکري (ع) هم از سوي دستگاه خلافت تحت مراقبت شديد و ممنوع از ملاقات با مردم بودند و هم امامان بزرگوار ما - جز با ياران خاص و کساني که براي حل مشکلات زندگي مادي و ديني خود به آنها مراجعه مي نمودند - کمتر معاشرت مي کردند به جهت آن بود که دوران غيبت حضرت مهدي (ع) نزديک بود، و مردم مي بايست کم کم بدان خو گيرند، و جهت سياسي و حل مشکلات خود را از اصحاب خاص که پرچمداران مرزهاي مذهبي بودند بخواهند، و پيش آمدن دوران غيبت در نظر آنان عجيب نيايد.
باري، امام حسن عسکري (ع) بيش از 29سال عمر نکرد ولي در مدت شش سال امامت و رياست روحاني اسلامي، آثار مهمي از تفسير قرآن و نشر احکام و بيان مسائل فقهي و جهت دادن به حرکت انقلابي شيعياني که از راههاي دور براي کسب فيض به محضر امام (ع) مي رسيدند بر جاي گذاشت.
در زمان امام يازدهم تعليمات عاليه قرآني و نشر احکام الهي و مناظرات کلامي جنبش علمي خاصي را تجديد کرد، و فرهنگ شيعي - که تا آن زمان شناخته شده بود - در رشته هاي ديگر نيز مانند فلسفه و کلام باعث ظهور مردان بزرگي چون يعقوب بن اسحاق کندي ، که خود معاصر امام حسن عسکري بود و تحت تعليمات آن امام، گرديد.
در قدرت علمي امام (ع) - که از سرچشمه زلال ولايت و اهل بيت عصمت مايه گرفته بود - نکته ها گفته اند. از جمله: همين يعقوب بن اسحاق کندي فيلسوف بزرگ عرب که دانشمند معروف ايراني ابونصر فارابي شاگرد مکتب وي بوده است، در مناظره با آن حضرت درمانده گشت و کتابي را که بر رد قرآن نوشته بود سوزانيد و بعدها از دوستداران و در صف پيروان آن حضرت درآمد.

شهادت آن حضرت را روز جمعه هشتم ماه ربيع الاول سال 260هجري نوشته اند.

چند حدیث از امام عسکری علیه‌السلام:(2)

«لَیْسَتِ الْعِبادَةُ      كَثْرَةُ الصّیامِ وَالصَّلاةِ، وَ إنَّمَا الْعِبادَةُ كَثْرَةُ التَّفَكُّرِ      فی امْرِاللّهِ»؛ عبادت در زیاد انجام دادن      نماز و روزه نیست بلكه عبادت تفكر و اندیشه در قدرت بى‌منت‌هاى خداوند در      امور مختلف مى‌باشد.

«إیّاكَ وَالاْذاعَةَ وَ      طَلَبَ الرِّئاسَةِ، فَإنَّهُما یَدْعُوانِ إلَى الْهَلَكَ»؛[۳] فرمود: مواظب باش از این كه بخواهى شایعه و سخن پراكنى نمائى و یا      این كه بخواهى دنبال مقام و ریاست باشى و تشنه آن گردى، چون هر دوى آن‌ها      انسان را هلاك خواهد نمود.

«ما تَرَكَ الْحَقَّ عَزیزٌ      إلاّ ذَلَّ، وَلا أخَذَ بِهِ ذَلیلٌ إلاّ عَزَ»؛[۴] فرمود: حق و حقیقت را هیچ صاحب مقام و عزیزى ترك و رها نكرد، مگر آن      كه ذلیل و خوار گردید همچنین هیچ شخصى حق را به اجراء درنیاورد مگر آن كه      عزیز و سربلند شده است.

«أكْثِرُوا ذِكْرَ اللهِ وَ      ذِكْرَ الْمَوْتِ، وَ تَلاوَةَ الْقُرْآنِ، وَالصَّلاةَ عَلى النَّبىِّ (ص)،      فَإنَّ الصَّلاةَ عَلى رَسُولِ اللهِ عَشْرُ حَسَنات»؛[۵] فرمود: ذكر و یاد خداوند متعال، مرگ و حالات آن تلاوت و تدبر قرآن و      نیز صلوات و درود فرستاد بر حضرت رسول ـ و اهل بیتش علیهم‌السلام ـ را زیاد و      به طور مكرر انجام دهید، همانا پاداش صلوات بر آن‌ها، ده حسنه و ثواب مى‌باشد.

«لایَعْرِفُ النِّعْمَةَ      إلاَّ الشّاكِرُ، وَلا یَشْكُرُ النِّعْمَةَ إلاَّ الْعارِفُ»؛[۶] فرمود: كسى قدر نعمتى را نمى‌داند مگر آن كه شكرگزار باشد و كسى نمى‌تواند      شكر نعمتى را انجام دهد، مگر آن كه اهل معرفت باشد.

«مِنَ التَّواضُعِ      السَّلامُ عَلى كُلِّ مَنْ تَمُرُّ بِهِ، وَالْجُلُوسُ دُونَ شَرَفِ      الْمَجْلِسِ»؛[۷] فرمود: یكى از نشانه‌هاى      تواضع و فروتنى آن است كه به هر كس برخورد نمائى سلام كنى و در هنگام ورود به      مجلس هر كجا، جا بود بنشینى. (نه آن كه به زور و زحمت براى دیگران، جائى را      براى خود باز كنى).

پی نوشت ها:

برای مادر امام حسن عسکری علیه‌السلام، نام‌های دیگری مثل حدیث  نیز ذکر شده است.

مستدرک الوسایل، ج 11، ص 183، ح 12690.

بحارالانوار، ج 50، ص 296، ضمن ح 70.

همان، ج 75، ص 374، ح 24.

همان، ج 75، ص 372.

همان، ج 75، ص 378، س 16.

همان، ج 75، ص 372،

 

 

 نظر دهید »

حساب نجومی

14 آذر 1395 توسط طيبه قيدي

نمازصبح که تمام شدمردم آرام آرام مسجدراترک کردند.

امیرالمومنین علیه السلام بعدازلحظاتی بلندشدتابرود ، به جمعیت نگاهی انداخت اماابی الدرداء که همیشه برای نمازصبح می آمد راندید…

دم درمسجد ، خانم ابی الدرداء به امام علیه السلام سلام کرد .

حضرت ازاحوال همسرش پرسید که چراامروزصبح به نمازجماعت نیامده است ، آیااتفاقی برای اوافتاده؟!

خانم ابی الدرداء باافتخارگفت : همسرم دیشب اصلانخوابیدوازسرشب تاصبح مشغول عبادت بود وچون خسته بود نمازش رادرمنزل خواندوخوابید.

این راگفت ومنتظرتحسین حضرت بودکه …

 امام فرمود: اگرازسرشب تاصبح میخوابید ولی نمازش رادرمسجد به جماعت بجامی آوردارزش وثوابش بیشتربود.

خانم ابی الدرداء سربه زیرانداخت وباتعجب راهی خانه شد.

(بحارالانوار ج 85ص17)

 

 نظر دهید »

اعمال وبرکات ماه ربیع

13 آذر 1395 توسط طيبه قيدي
اعمال وبرکات ماه ربیع

 

ماه محرم و صفر را پشت سر گذاشتیم با اندوه و اشک و ناله ،اشک ریختیم و دل تازه کردیم و با یاد عظمت آقا ابا عبدالله الحسین بزرگ شدیم، از خزان عفلت به برکت اشک های محرم و صفر به بهار رسیدیم و اکنون وقت آن است که در این بهار به یمن رویش دوباریمان سجده شکر به جای آوریم و این بهار را قدر بدانیم و بندگی کنیم.

ماه “ربیع الاول” همانگونه كه از اسم آن پیداست بهار ماه ها مى باشد؛ به جهت اینكه آثار رحمت خداوند در آن هویداست . در این ماه ذخایر بركات خداوند و نورهاى زیبایى او بر زمین فرود آمده است . زیرا میلاد رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) در این ماه است و مى توان ادعا كرد از اول آفرینش ‍ زمین رحمتى مانند آن به خود ندیده است . چرا كه او داناترین مخلوقات خداوند و برترین آنها و سرورشان و نزدیكترین آنها به خداوند و فرمانبردارترین آنها از او و محبوبترینشان نزد او مى باشد، این روز نیز برتر از سایر روزهاست . و گویا روزى است كه كاملترین هدیه ها، بزرگترین بخشش ها، شاملترین رحمتها، برترین بركتها، زیباترین نورها و مخفى ترین اسرار در آن پى ریزى شده است .

پس بر انسان مسلمان كه برترى رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) را قبول داشته و مراقب رفتار با مولایش مى باشد واجب است در این ماه به شکرانه ارازنی شدن آن نعمت بزرگ به عبادتی از سر شور و اشتیاق بپردازد،گرچه عبادات شبانه روزی عالمیان هرگز در خور چنین نعمتی نخواهد بود اما “آنچه سعی است ما در طلبش بنماییم".

مهمترین اعمال این ماه
شب اوّل:
این شب به نام «لیلة المبیت» مزیّن است، در این شب یک حادثه مهمّ تاریخى واقع شد و آن این که در سال سیزدهم بعثت، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) از مکّه به قصد هجرت به سوى مدینه، از شهر خارج شد و در «غار ثور» پنهان گردید و امیر مۆمنان على(علیه السلام) براى اغفال دشمنان، فداکارانه در بستر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) خوابید
آیه شریفه «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ اللّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبادِ ؛ بعضى از مردمِ (با ایمان و فداکار) جان خود را در برابر خشنودى خدا مى فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است»(1) در حقّ آن حضرت نازل شد.(2)
سال هجرت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مبدأ تاریخ مسلمانان است و تحوّلى عظیم در جهان اسلام روى داد.
1- روزه گرفتن به شكرانه سلامتی پیامبر اعظم و امیرمۆمنان از گزند كفار و مشركان در اول ربیع‏الاول.
2- خواندن زیارت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و علی (علیه السلام) در این روز.

روز هشتم:
در روز هشتم ربیع الأوّل، سال 206، شهادت امام حسن عسکرى(علیه السلام) طبق روایتى واقع شده است و از همان روز، امامت حضرت صاحب الزّمان، حجّة بن الحسن ـ عجّل الله تعالى فرجه الشریف ـ آغاز گردید.(3)
در این روز شایسته است زیارت امام حسن عسکری علیه السلام خوانده شود.

روز دهم :
روز ازدواج رسول خدا(صلى الله علیه وآله) با حضرت خدیجه کبرى(علیها السلام) است در حالى که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) 25 ساله بود و حضرت خدیجه(علیها السلام)40 ساله. به همین مناسبت روزه این روز به عنوان شکرگزارى مستحب شمرده شده است.(4)

روز دوازدهم:
این روز مطابق نظر مرحوم شیخ کلینى و مسعودى و همچنین مشهور میان اهل سنّت، روز ولادت با سعادت نبىّ مکرّم اسلام(صلى الله علیه وآله)است.(5)
همچنین در این روز، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بعد از 12 روز که مسیر راه میان مکّه و مدینه را پیمود وارد مدینه گردید.(6) و نیز روز انقراض دولت بنى مروان در سال 132 است.(7)
اعمال مستحب در این روز به شكرانه انقراض دولت اموی دو مورد است:
1- روزه گرفتن.
2- دو ركعت نماز مستحبی كه در ركعت اول بعد از حمد، سه بار سوره كافرون و در ركعت دوم بعد از حمد سه بار سوره توحید خوانده می‏شود.

روز چهاردهم:
در سال 64 در چنین روزى، یزید بن معاویه به هلاکت رسید.(8)
وى پس از سه سال و نُه ماه خلافت که همراه با جنایات عظیمى بود - که مهمترین آن واقعه کربلا و شهادت ابى عبداللّه الحسین(علیه السلام) و یارانش مى باشد - در سنّ سى و هفت سالگى در منطقه «حوران» زندگى ننگینش به پایان رسید جنازه اش را در دمشق دفن کردند ولى اکنون اثرى از او نیست.(9)

شب هفدهم:
طبق روایات مشهور شیعه، شب ولادت حضرت خاتم الانبیا، رسول معظّم اسلام(صلى الله علیه وآله) است و شب بسیار مبارکى است.(10)
1) غسل به نیّت روز هفدهم ربیع الاوّل.(فلاح السائل، صفحه 61 )
2) روزه: كه براى آن فضیلت بسیار نقل شده است، از جمله در روایاتى از ائمّه معصومین(علیهم السلام)آمده است: كسى كه روز هفده ربیع را روزه بدارد، خداوند براى او ثواب روزه یكسال را مقرّر مى فرماید.(اقبال، صفحه 603 )

3) دادن صدقه، احسان نمودن و خوشحال كردن مۆمنان و به زیارت مشاهد مشرّفه رفتن.(همان مدرک )

4) زیارت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) از دور و نزدیک در روایتى از آن حضرت آمده است: هر كس بعد از وفات من، قبرم را زیارت كند مانند كسى است كه به هنگام حیاتم به سوى من هجرت كرده باشد، اگر نمى توانید مرا از نزدیك زیارت كنید، از همان راه دور به سوى من سلام بفرستید (كه به من مى رسد).(همان ص 604)

5) زیارت امیر مۆمنان، على(علیه السلام) نیز در این روز مستحب است با همان زیارتى كه امام صادق(علیه السلام) در چنین روزى كنار ضریح شریف آن حضرت(علیه السلام) وى را زیارت كرد.(همان مدرک، صفحه 608 ) (این زیارت در بخش زیارات، مفاتیح آمده است).
6) تكریم، تعظیم و بزرگداشت این روز بسیار بجاست، مرحوم «سیّد بن طاووس»، در اقبال، در تكریم و تعظیم این روز به خاطر ولادت شخص اوّل عالم امكان و سرور همه ممكنات حضرت نبىّ اكرم(صلى الله علیه وآله) سفارش بسیار كرده است.

بنابراین، سزاوار است مسلمین با برپایى جشن ها و تشكیل جلسات، هرچه بیشتر با شخصیّت نبىّ مكرّم اسلام(صلى الله علیه وآله)، سیره و تاریخ زندگى او آشنا شوند و از آن، براى ساختن جامعه اى اسلامى و محمّدى بهره كامل گیرند.
همچنین یکسال قبل از هجرت رسول خدا(صلى الله علیه وآله)، در چنین شبى معراج آن حضرت صورت گرفت.(11)

روز هفدهم:
همان گونه که گفتیم مشهور میان علماى امامیّه آن است که روز هفدهم ربیع الأوّل، روز ولادت با سعادت رسول خدا حضرت محمّد بن عبداللّه(صلى الله علیه وآله) است و معروف آن است که ولادتش در مکّه معظّمه، واقع شده است، و زمان ولادتش هنگام طلوع فجر، روز جمعه، سنه عام الفیل بوده است.(12) (عام الفیل سالى است که ابرهه با لشکرش که بر فیل سوار بودند به قصد تخریب کعبه آمد، ولى همگى نابود شدند).

همچنین در چنین روزى در سال 83 هجرى قمرى، ولادت امام صادق(علیه السلام) واقع شده است و از این جهت نیز بر اهمّیّت این روز افزوده شده است.(13)

ماه ربیع الأوّل گرچه آغاز آن آمیخته با خاطره غم انگیز و اندوهبار شهادت امام حسن عسکرى(علیه السلام)است، ولى از آن جا که میلاد مبارک حضرت ختمى مرتبت رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) مطابق روایت معروف، در هفدهم این ماه و طبق روایت غیرمعروف، در دوازدهم آن واقع شده و میلاد حضرت صادق(علیه السلام) نیز در هفدهم این ماه است، ماه شادى و جشن و سرور است.
از آن جا که هجرت پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) که سرچشمه دگرگونىِ عمیق در جهانِ اسلام و عزّت و شوکت مسلمین شد، و همچنین داستان «لیلة المبیت» در این ماه واقع گردیده، و آغاز امامت پربرکت حضرت بقیة اللّه (ارواحنا فداه) همزمان با شهادتِ پدر بزرگوارش نیز مى باشد در مجموع از ماههاى بسیار پربرکت و پرخاطره است، که سزاوار است، همه علاقه مندان مکتب اهل بیت(علیهم السلام) آن را ارج نهند و گرامى بدارند.

پی نوشت ها :
1. سوره بقره، آیه 207.
2. اقبال الاعمال، صفحه 592 و تفسیر نمونه، جلد 2، صفحه 78.
3. کافى، جلد 1، صفحه 503.
4. اقبال، صفحه 599.
5. زاد المعاد، صفحه 412.
6. اقبال، صفحه 599 و کامل ابن اثیر، جلد 2، صفحه 7 (حوادث سال اوّل هجرت).
7. مصباح المتهجّد، صفحه 791.
8. اقبال، صفحه 601 (سیّد بن طاووس، در همین کتاب از شیخ مفید، استحباب روزه در این روز را به خاطر هلاکت یزید نقل کرده است).
9. تتمة المنتهى، صفحه 64.
10. مصباح المتهجّد، صفحه 791 و اقبال، صفحه 603.
11. اقبال، صفحه 601.
12. مصباح المتهجّد، صفحه 791 و اقبال، صفحه 603.
13. بحارالانوار، جلد 47، صفحه 1، حدیث 2.

منابع: کتاب ارزنده المراقبات مرحوم آیت الله حاج میرزا جواد ملكى تبریزى (ره)
makaremshirazi.org
pajoohe.com
tebyan.net

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 21
  • 22
  • 23
  • ...
  • 24
  • ...
  • 25
  • 26
  • 27
  • ...
  • 28
  • ...
  • 29
  • 30
  • 31
  • ...
  • 63
تیر 1404
ش ی د س چ پ ج
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • ازهردری نوشتن
  • سلام برشعبان وانوارش
  • دل نوشته ها
  • انتظار یا...
  • درمحضربزرگان
  • طرح ونقد
  • لحظه ای بابهشتیان
  • حیات طیبه
  • معرفت
  • درسایه ساردعا
  • کلام وحی
  • بهلول عاقل
  • خاطرات
  • محرم

Random photo

هان! ای مردمان! علی را برتر بدانید،

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • تماس
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس