baran

میتوان زیر باران گام برداشت و تا خدا پرواز کرد
  • جستجو 
  • بانوی گیسوحنایی نور نیمه شعبان 
  • تماس  
  • ورود 

اهمیت انتظاردرروایات

22 آذر 1395 توسط طيبه قيدي
اهمیت انتظاردرروایات

 

عقیده انتظار و مهدویّت در عقاید اسلامى وسعت فوق العاده‏اى دارد و به عنوان یک مساله مهم شناخته شده است که اهمیت آن طبق احادیث و روایات اسلامی واضح و روشن است.

شخصى از امام صادق علیه السلام پرسید: درباره کسى که داراى ولایت امامان است و انتظار ظهور حکومت حق را مى ‏کشد و در این حال از دنیا مى ‏رود چه مى‏ گویید؟

امام علیه السلام در پاسخ فرمود:«هُوَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ کَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِى فُسْطَاطِهِ- ثُمَّ سَکَتَ هُنَیْئَةً- ثُمَّ قَالَ: هُوَ کَمَنْ کَانَ مَعَ رَسُولِ اللّهِ؛ او به منزله کسى است که با رهبر این قیام در خیمه‏ا ش باشد، و پس از کمى سکوت فرمود: مانند کسى است که با پیامبر بوده است».

نظیر همین مطلب در روایات دیگر نیز وارد شده. در بعضى:«بِمَنْزِلَةِ الضَّارِبِ بِسَیْفِهِ فِى سَبِیلِ اللّهِ» : همانند شمشیرزنی در راه خدا.و در بعضى دیگر:«کَمَنْ قَارَعَ مَعَ رَسُولِ اللّهِ بَسَیْفِهِ» : مانند کسی است که در خدمت پیامبر(ص) با شمشیر بر مغز دشمن بکوبد.و در بعضى دیگر:«بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِینَ بَیْنَ یَدَىْ رَسُولِ اللّهِ بِالسَّیْفِ»:همانند کسی است که پیش روی پیامبر جهاد کند.و در بعضى دیگر:«بِمَنْزِلَةِ مَنْ اسْتَشْهَدَ مَعَ رَسُولِ اللّهِ صلى الله علیه و آله» : همانند کسی است که با پیامبر شهید شود.

این تشبیهات مختلف که در مورد انتظار ظهور حضرت مهدى (عج) در روایات مختلف وارد شده، بسیار پرمعنا و روشنگرِ این واقعیّت است که یک نوع رابطه و تشابه بین مسأله انتظار و جهاد و مبارزه با دشمن در آخرین شکل خود وجود دارد؛ گاهى همانند کسى که در زیر پرچم اوست، گاهى همانند مجاهدان در خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله، گاهى همانند شهیدان.

در روایات متعدّدى نیز انتظار چنین حکومتى را داشتن، به عنوان بالاترین عبادت معرّفى شده است، از جمله در حدیثى مى ‏خوانیم که پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود:«أفْضَلُ أعْمَالِ أُمَّتِى إنْتِظَارُ الفَرَجِ مِنَ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ».و در حدیث دیگرى از پیامبر صلى الله علیه و آله مى‏ خوانیم:«أفْضَلُ العِبَادَةِ انْتِظَارُ الَفَرجِ؛ بهترین اعمال امّت من انتظار فرج است». این حدیث اعم از این که «انتظار فرج» را به معناى وسیع کلمه، شامل شود و یا به مفهوم خاص، یعنى «انتظار ظهور مصلح جهانى» باشد، اهمّیّت انتظار را در مورد بحث ما روشن مى‏ سازد.

علاوه بر این در کتاب «کمال الدین»، از «ابو بصیر» از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود:طُوبى‏ لِشِیْعَةِ قائِمِنا أَلْمُنْتَظِرِیْنَ لِظُهُورِهِ فِى غَیْبَتِهِ، وَ الْمُطِیْعِینَ لَهُ فِى ظُهُورِهِ، أُولئِکَ أَوْلِیاءُ اللَّهِ الَّذِیْنَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ:«خوشا به حال پیروان قائم ما، که در غیبتش (با خود سازى) انتظار ظهورش را مى‏ کشند، و به هنگام ظهورش مطیع فرمان اویند، آنها اولیاى خدا هستند، همان ها که نه ترسى دارند و نه غمگین مى ‏شوند».و در حدیث دیگرى از امام على علیه السلام مى‏ خوانیم: «الْمُنْتَظِرُ لِامْرِنا کَالْمُتَشَحِطِّ بِدَمِه‏ فى سَبیلِ اللَّهِ»«کسى که در انتظار ظهور ما باشد مانند کسى است که در میدان جهاد به خون آغشته است».

دو تفسیر براى این روایت مى ‏توان ذکر کرد؛ که منافاتى با یکدیگر ندارد.

1- منتظران ظهور اعمالى انجام مى‏ دهند که نتیجه‏ اش با نتیجه جهاد در راه خداوند یکى است؛ همان‏گونه که حضرت على علیه السلام مى ‏فرماید: «جهاد باعث عظمت و علوّ و سربلندى دین و نصرت حق و عدالت مى ‏شود».

نتیجه انتظار منتظران واقعى نیی از همین امور است، انتظارى که در پرتو آن خودسازى و اجراى احکام اسلام و رسانیدن نداى دین با استفاده از قلم و بیان و تمام وسایل روز به اقصى‏ نقاط عالم تحقّق یابد.

هر چند برخى از افراد، فقط با تکرار این جمله «آقا! در ظهورت شتاب کن»؛ خود را منتظر مى ‏دانند!برخى دیگر، انتظار را فقط در خواندن دعاى «ندبه» و زیارت «آل‏یاسین» و مانند آن خلاصه کرده اند.برخى علاوه بر این، به مسجد مقدّس جمکران نیز مشرّف مى ‏شوند، و همین را کافى مى ‏دانند!

این‏گونه تفسیرها از انتظار، سبب مى ‏شود که وقتى چنین روایات پرمعنایى را مى‏ بینیم تعجّب ‏کنیم و از خود بپرسیم: «که چطور ثواب یک دعا، با تلاش مجاهدى که در خون خود غلطیده برابر است؟!». امّا اگر انتظار را به آماده‏ سازى مردم سراسر جهان براى ظهور آن حضرت تفسیر کنیم، انتظار معادل جهاد بلکه گاهى ابعاد گسترده‏ تر دارد!

2- اگر تفسیر بالا را بُعد بیرونی انتظار بدانیم، بُعد درونى انتظار؛ همان جهاد با نفس است. ما باید خود را بسازیم و آماده کنیم، چون او مجرى عدالت است. من اگر ظالم باشم چگونه مى‏ توانم منتظر ظهور او باشم. او طیّب و طاهر است، من اگر آلوده باشم چگونه مدّعى انتظار اویم و … . بنابراین انتظار واقعى در صورتى تحقّق مى ‏یابد که جهاد با نفس را انجام دهیم و چنان ساخته شویم که لایق سربازى آن حضرت گردیم. روشن است که جهاد با نفس به مراتب سخت‏ تر از جهاد با دشمن است، به همین جهت حضرت رسول صلى الله علیه و آله در آن حدیث مشهور خطاب به مسلمانانى که از جنگى سخت برگشته بودند فرمود: «مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوْا الْجِهادَ الْاصْغَرَ وَ بَقِىَ عَلَیْهِمُ الْجِهادُ الْاکْبَرَ، قالُوا: وَ مَا الْجِهادُ الْاکْبَرُ؟ قالَ: الْجِهادُ مَعَ النَّفْسِ».

نتیجه این که انتظار باید در بعد درونى و بیرونى آن براى مردم تفسیر شود تا به صورت بى‏ محتوا در نیاید و در محدوده دعا خلاصه نشود. اگر ما در انتظار مهمان محترمى باشیم، چه مى ‏کنیم؟ هم خود را تمیز مى‏ کنیم و هم خانه تکانى مى‏ نماییم. آیا منتظران امام زمان- عجل اللَّه فرجه- نباید خانه تکانى کنند؟!

چه نیکوست در این راستا، از حسِّ نیازِ درونی انسان به یک منجی و انتظار ظهورش در آینده بهره برده و علاوه بر تهذیب نفس، این احساس فطری را شکوفا کنیم

 1 نظر

مفهوم انتظار

20 آذر 1395 توسط طيبه قيدي
مفهوم انتظار

«انتظار» معمولًا به حالت کسى گفته مى‏شود که: از وضع موجود ناراحت است و براى ایجاد وضع بهترى تلاش مى‏ کند.

فى المثل بیمارى که انتظار بهبودى مى‏ کشد، یا پدرى که در انتظار بازگشت فرزندش از سفر است، از بیمارى و فراق فرزند ناراحتند و براى وضع بهترى مى ‏کوشند. همچنین است، تاجرى که از بازار آشفته ناراحت است و در انتظار فرو نشستن بحران اقتصادى مى‏ باشد.

انتظار در بر گیرنده دو حالت است: «بیگانگى با وضع موجود» و «تلاش براى وضع بهتر». بنابراین، مسأله انتظار حکومت حق و عدالت «مهدى» علیه السلام و قیام مصلح جهانى نیز در واقع مرکب از دو عنصر است: عنصر «نفى» و عنصر «اثبات». عنصر نفى همان «بیگانگى با وضع موجود» و عنصر اثبات «خواهان وضع بهترى بودن» است.

هر چه این دو عنصر در شخص منتظر تقویت شود، مفهوم انتظار در او بهتر تجلّی می کند. بهمین خاطر است که در روایات اسلامی، منتظران واقعى همانند کسانى شمرده شده‏ اند که در خیمه یا زیر پرچم حضرت مهدى علیه السلام بسر می برند، یا کسانى که در راه خدا شمشیر مى ‏زنند، یا به خون خود آغشته شده و شهید گشته اند.

اینها اشاره به مراحل مختلف و درجات مجاهده در راه حق و عدالت است که متناسب با مقدار آمادگى و درجه انتظار افراد است؟ یعنى، همان طور که میزان فداکارى مجاهدان راه خدا و نقش آنها با هم متفاوت است انتظار، نیز درجات کاملًا متفاوتى دارد.

علاوه بر این، با توجه به روایاتِ مهدویّت؛ بهتر می توان مفهوم انتظار را فهمید. در برخی روایات، از انتظار به افضل الاعمال تعبیر شده است. آیا صرف یک حالت درونى، که کار سختى هم نیست، می تواند «افضل الاعمال» باشد؟ و حتّى از جهاد با آن همه‏ مشکلات و سختى ‏ها، که جان انسان در خطر مى ‏افتد، برتر باشد؟ آیا چنین انسانى مانند کسى است که خون خود را در راه خدا اهداء مى ‏کند؟

در پاسخ باید گفت، انتظار چند گونه است:

1- انتظار دروغین که همراه با هیچ‏گونه آمادگى نیست و فقط با حرکت زبان است.

2- انتظار راستین که آمیخته با آمادگى‏ هایى مى ‏باشد که این خود درجاتى دارد. همانند نیروهاى نظامى که وقتى به آن‏ها آماده‏ باش مى‏ دهند گاه در آماده‏ باش 50%، و گاه در آماده‏ باش 70%، و گاه در آماده‏ باش کامل 100%، به سر مى‏ برند.

برخى از منتظرین آمادگى ناقصى دارند، برخى دیگر آمادگى نسبتاً کاملى دارند و گروهى نیز آمادگى 100% و کامل دارند. کدام یک از این منتظرین مشمول افضل الاعمال هستند؟

بدون شک کسانى که آمادگى کامل دارند به این مقام رفیع و بلند نائل مى ‏شوند؛ نه هر کسى که مدّعى انتظار باشد. مگر مى ‏شود ما منتظر میهمانى بس عزیز و عالیقدر باشیم و عمرى را در انتظار مَقدم او به سر بریم، ولى حتّى ابتدایى‏ ترین اسباب و وسایل پذیرایى را فراهم نکرده باشیم؟ اگر چنین شخصى مدّعى انتظار باشد، در حالى که هیچ آمادگى ندارد، مردم در عقل او شک مى ‏کنند!

از سوى دیگر انتظار أشکال گوناگون دارد؛ انتظار شخصى که منتظر یک میهمان است، با انتظار کسى که منتظر صد میهمان مى ‏باشد متفاوت است، انتظار یک شخص عادى با انتظار امامى که برترین انسان روى زمین است و براى برپایى حکومت جهانى و گسترش عدالت و قسط مى ‏آید بسیار متفاوت است. اگر أشکال مختلف انتظار فرج را بررسى کنیم اعتراف خواهیم کرد که این انتظار، بزرگ‏ترین، با شکوه‏ترین و پرارزش‏ترین انتظار در طول تاریخ بشریّت است!البته این در صورتی خواهد بود که معنا و مفهوم واقعی انتظار، تحریف و مسخ نشود و عدّه ای نگویند:اگر شرط ظهور آن مصلح بزرگ پر شدن زمین از ظلم و فساد است، پس چرا ما در این عصر و زمان، با فساد مبارزه کنیم و با ظلم و ستم بجنگیم؟ یا چرا با امر به معروف و نهى از منکر، آن انقلاب بزرگ را به تأخیر افکنیم؟ نه تنها نباید در جهت اصلاح گام برداشت بلکه براى تسریع آن ظهور، باید به فساد بیشتر کمک نمود، تا شرط ظهور آن مصلح بزرگ زودتر تحقّق یابد!

در این صورت، انتظار ظهور نه تنها مانع ظلم و فساد نمى‏ شود بلکه مردم را به همکارى با ظالمان و ستمگران تشویق مى ‏کند و این خود موهبت بزرگى براى‏ استعمار و استعمارگران خواهد بود که استعمارشدگان با دست خود زنجیر را به گردن خویش افکنند!.

ولى باید توجّه داشت، این یک نوع سفسطه و مغالطه خطرناکى است که از تحریف مفهوم انتظار سرچشمه مى‏گیرد؛ زیرا چنانچه ما به ظلم و فساد کمک کنیم، بى ‏شک در صف مخالف قرار خواهیم گرفت؛ مگر نه این است که ظهور مصلح جهانى براى ریشه‏ کن ساختن ظلم و ستم از کره زمین است؟

به تعبیر دیگر معقول نیست ما به تسریع انقلابى کمک کنیم که خود جزو تصفیه‏ شدگان آن خواهیم بود و این مانند آن است که آتشى‏ برافروزیم که پس از شعله‏ ور شدن، دامن خود ما راخواهد گرفت.

بنابراین اگر مى‏ خواهیم صف خود را از هم ‏اکنون مشخّص کنیم و جزو عناصر مصلح باشیم، باید از هم ‏اکنون حساب خود را از فساد جدا سازیم، که به ظلم و ستم کمک کردن، اگر آن انقلاب را تسریع کند مجازات ستمکار را نیز تسریع خواهد کرد.

بنابراین آن چه براى تسریع ظهور مصلح جهانى لازم است، وجود ظلم و فساد در سراسر زمین نیست، بلکه آمادگى و تشنگى لازم است. البتّه نمى ‏توان انکار کرد که افزایش ظلم و فساد یکى از علل آمادگى و تشنگى خواهد بود، چون هنگامى که مردم جهان ثمره تلخ و شوم تبعیض ‏ها و بى‏ عدالتى‏ ها را بچشند، ناراحت مى‏ شوند و در جستجوى طریق اصلاح و یافتن یک‏ مصلح جهانى گام بر مى ‏دارند.

همه از ظلم و ستم خسته شده رهروى راهبرى مى‏ جویند!

خلاصه اینکه:انتظار یعنی آمادگى کامل. (فکری و عملی) و انتظار یعنی «بیگانگى با ظلم» و «تلاش براى عدالت».

 نظر دهید »

انتظار عمومی برای یک مصلح کل

20 آذر 1395 توسط طيبه قيدي
انتظار عمومی برای یک مصلح کل

تقریباً تمام اقوام جهان در انتظار یک رهبر بزرگ انقلابى به سر مى‏ برند که هر کدام او را به نامى مى‏ نامند، ولى همگى در اوصاف کلّى و اصول برنامه‏هاى انقلابى او اتّفاق دارند.در اینجا به قسمتى «کاملًا فشرده» از باز تاب این عقیده در میان اقوام و ملل مختلف، می پردازیم:

پرتوى در کتب عهد قدیم (تورات و ملحقّات آن)

1- در کتاب «مزامیر داوود» مزمور 37 چنین مى‏خوانیم:«… زیرا که شریران منقطع خواهند شد، و امّا متوکّلان به خداوند وارث زمین خواهند شد، هان، بعد از اندک مدتى شریر نخواهد بود، در مکانش تأمّل خواهى کرد و نخواهد بود؛ امّا حکیمان (صالحان) وارث زمین خواهند شد!»

2- و نیز در همان مزمور 37 (از مزامیر داوود) جمله 22 مى‏خوانیم:«زیرا (متبرکان خداوند) وارث زمین خواهند شد، امّا ملعونان وى منقطع خواهند شد.»

3- و نیز در جمله 29 در همان مزمور آمده است:«صدیقان وارث زمین شده ابداً در آن ساکن خواهند شد.»

4- در کتاب «حبقوق» نبى، فصل 7، مى‏ خوانیم:«… و اگرچه تأخیر نماید؛ برایش منتظر باش! زیرا که البتّه خواهد آمد و درنگ خواهد نمود؛ بلکه جمیع امّتها را نزد خویش جمع مى‏کند؛ و تمامى را براى خویشتن فراهم مى ‏کند.»

5- در کتاب «اشعیاى نبى»، فصل 11، در بحثى که سراسر تشبیه است مى‏ خوانیم:«و نهالى از تنه یسى بر آمده شاخه‏ اى از شاخه‏ هایش قد خواهد کشید … ذلیلان را به عدالت حکم؛ و براى مسکینان زمین به راستى تنبیه (و مایه بیدارى) خواهد بود … کمربند کمرش عدالت، و وفا نطاق میانش خواهد بود؛ و گرگ با بره سکونت داشته، … و طفل کوچک راعى (شبان) ایشان خواهد بود … و در تمامى کوه مقدّس من هیچ ضرر و فساد نخواهند کرد، زیرا که زمین از دانش خداوند، مثل آبهایى که دریا را فرو مى‏ گیرند، پر خواهد شد.»

نشانه ‏هایى در کتب عهد جدید (اناجیل وملحقّات آن)

1- در انجیل «متى»، فصل 24، مى ‏خوانیم:«چون که برق از مشرق بیرون مى ‏آید و تا به مغرب ظاهر مى ‏گردد، آمدن فرزند انسان نیز چنین خواهد بود…خواهند دید فرزند انسان را برابرهاى آسمان که مى ‏آید با قدرت و جلال عظیم! و فرشته‏ هاى خود را (یاران خود را) خواهد فرستاد با صور بلند آواز و آنان برگزیدگانشان را جمع خواهند نمود.»

2- و در انجیل «لوقا»، فصل دوازدهم، آمده است:«کمرهاى خود را بسته و چراغهاى خود را افروخته دارید، و شما مانند کسانى باشید که انتظار آقاى خود مى ‏کشند، تا هر وقت بیاید و در را بکوبد بیدرنگ براى او باز کنید!»

تجلّى این برنامه در کتب زرتشتیان‏

1- در کتاب معروف «زند» پس از ذکر مبارزه همیشگى «ایزدان» و «اهریمنان» مى ‏خوانیم:«… آنگاه پیروزى بزرگ از طرف ایزدان مى ‏شود؛ و اهریمنان رامنقرض مى ‏سازند …پس از پیروزى ایزدان، و برانداختن تبار اهریمنان، عالم کیهان به سعادت اصلى خود رسیده، بنى آدم بر تخت نیکبختى خواهند نشست!»

2- «جاماسب» در کتاب «جاماسب نامه» از زردشت نقل مى ‏کند که مى ‏گوید:«مردى بیرون آید از زمین تازیان … مردى بزرگ سر، و بزرگ تن، و بزرگ ساق، و بر آئین جدّ خویش و با سپاه بسیار، و روى به ایران نهد، وآبادانى کند و زمین را پرداد کند.»

جلوه‏ گاه این عقیده در کتب هندیان و برهمائیان‏

1- در کتاب «وشن جوک» از کتب هندوها چنین آمده است:«سرانجام دنیا به کسى بر گردد که خدا را دوست دارد و از بندگان خاصّ او باشد. و نام او «فرخنده و خجسته» باشد!»

2- در کتاب دیگرى به نام «دیده» آمده است:«پس از خرابى دنیا پادشاهى در آخر زمان پیدا شود که پیشواى خلائق باشد؛ و نام او «منصور» باشد، و تمام عالم را بگیرد؛ و به آئین خود آورد.»

3- در کتاب «دداتک» از کتب مقدّسه برهمائیان آمده است:«… دست حق در آید و جانشین آخر «ممتاطا» ظهور کند و مشرق و مغرب عالم را بگیرد همه جا؛ و خلایق را هدایت کند.»

4- در «پاتیکل» از کتب هندوان آمده است:«چون مدّت روز تمام شد، و دنیاى کهنه نو شود؛ و زنده گردد و صاحب ملک تازه پیدا شود؛ از فرزندان دو پیشواى جهان یکى ناموس آخر زمان و دیگرى و حتّى بزرگ وى که «پشن» نام دارد و نام صاحب آن ملک تازه «راهنما» باشد؛ بحق پادشاه شود، و خلیفه رام باشد و حکم براند و او را معجزه بسیار باشد.»

5- در کتاب «باسک» از کتب هندوها آمده است:«دور دنیا تمام شود به پادشاه عادلى در آخر زمان که پیشواى فرشتگان و پریان و آدمیان باشد؛ و راستى حق با او باشد، و آنچه در دریا و زمینها و کوهها پنهان باشد، همه را به دست آورد، و از آسمان و زمین آنچه باشد خبرمى ‏دهد، و از او بزرگتر کسى به دنیا نیاید!»

این عقیده در میان چینیان و مصریان و مانند آنها

1- در کتاب «علائم ظهور»، مى‏ خوانیم:قسمت اعظم ترجمه متن‏ هاى پهلوى «صادق» درباره ظهور و علائم ظهور است و اگر روی هم رفته نیز به همه متون پهلوى صادق توجّه کنیم باید بگوییم تماماً جنبه مذهبى دارد.«… موضوع ظهور و علائم ظهور موضوعى است که در همه مذاهب بزرگ جهان واجد اهمّیّت خاصّى است، به قول «صادق»: صرف نظر از عقیده و ایمان که پایه این آرزو را تشکیل مى دهد، هر فرد علاقه‏ مند به سرنوشت بشریّت و طالب تکامل معنوى آن وقتى که از همه ناامید مى‏ شود و مى ‏بیند که با وجود اینهمه ترقّیات فکرى و علمى شگفت‏ انگیز باز متأسّفانه بشریّت غافل و بی خبر، روز به روز، خود را به سوى فساد و تباهى مى ‏کشاند، و بیشتر از خداوند بزرگ دورى مى‏ جوید، و بیشتر از اوامر او سرپیچى مى ‏کند، بنا به فطرت ذاتى خود متوجّه درگاه خداوند بزرگ مى ‏شود و از او براى رفع ظلم و فساد یارى مى‏ جوید!از این رو در همه‏ قرون و اعصار آرزوى یک مصلح بزرگ جهانى در دلهاى خدا پرستان وجود داشته است و این آرزو نه تنها در میان پیروان مذاهب بزرگ، مانند زردشتى و یهودى و مسیحى و مسلمان سابقه دارد؛ بلکه آثار آن را در کتابهاى قدیم چینیان، و در عقاید هندیان؛ و در بین اهالى اسکاندیناوى و حتّى در میان مصریان قدیم؛ و بومیان و حتّى مکزیک؛ و نظایر آنها نیز مى ‏توان یافت.»لازم به یادآورى است که کتاب «زند، و هومن یسن» و چند کتاب دیگر زردشتى و از جمله دو باب آخر جاماسب نامه مشتمل بر پیشگویى زردشت از زبان جاماسب حکیم به «گشتاسب» پادشاه وقت که به آئین زردشت گروید راجع به موعود آخر زمان، توسّط صادق هدایت از متن پهلوى به فارسى برگردانده شده، و به وسیله حسن قائمیان دوست و هم قلم هدایت به نام «علائم ظهور» منتشر گردیده است.

شعاع این فکر در میان غربیها

1- عقیده به ظهور یک رهایى بخش بزرگ و برچیده شدن بساط ظلم و ستم از میان انسانها، و حکومت حق و عدالت منحصر به شرقی ها و مذاهب شرقى نیست؛ بلکه یک اعتقاد عمومى و جهانى است که چهره‏ هاى مختلف آن در عقاید اقوام گوناگون دیده مى‏شود، و همه روشنگر این حقیقت است که این اعتقاد کهن ریشه‏ اى در فطرت و نهاد انسانى؛ و در دعوت همه پیامبران، داشته است.در کتاب «دیباچه‏اى بر رهبرى» ضمن بیان وجود انتظار ظهور یک منجى بزرگ در میان اقوام مختلف غربى، و بهره بردارى پاره‏اى از افراد از یک چنین انتظار عمومى، نام پنج نفر از مدّعیان را که از انگلستان برخاستند به عنوان: «جیمز نایلور» و «یوحنا سوثکات» و «ریچارد برادرز» و «جان نیکولز تام» و «هنرى جیمز پرینس» را ذکر مى‏ کند، و از «برنارد باربر» جامعه شناس آمریکایى در رساله «نهضت منجى گرى»وجود چنین اعتقادى را، حتّى در میان سرخ پوستان آمریکایى نقل کرده مى ‏گوید:در
میان قبائل سرخ پوست آمریکائى … این عقیده شایع است که روزى گرد سرخ پوستان ظهور خواهد کرد و آنها را به بهشت زمین رهنمون خواهد شد …تنها تا پیش از سال 1890 بالغ بر بیست نوع از این نهضت‏ ها در تاریخ آمریکا ضبط شده است.در بحثى که از کتاب «علائم الظّهور» تصریح شده بود که: آثار این عقیده را در میان اهالى اسکاندیناوى و بومیان مکزیک و نظایر آنها نیز مى ‏توان یافت.

از مجموع آنچه تاکنون گفتیم نتیجه مى ‏گیریم که این انتظار جنبه منطقه‏ اى ندارد؛ انتظارى است همه گیر و گسترده و در سطح جهانى، و سرانجام شاهدى است بر فطرى بودن این اعتقاد.

 

 نظر دهید »

طلبه منتظر یا ...

26 اردیبهشت 1395 توسط طيبه قيدي
طلبه منتظر یا ...

 

 

عصر غیبت چه کوتاه چه بلند عصرغضب خداونداست لذازندگی کردن سخت است . اما انتظارتحول وجوشش درونی  مبتنی بریک عقیده است ولازمه آن عمل . چنانچه اهل بیت  فرموده اند :بالاترین عمل انتظارفرج است . واین باید پشتش یک ایدۀولوژی جهانی داشته باشد ودارد ودراین صورت  عمل انتظارفرج یک عبادت به حساب می آید چراکه مُتَعَلَقِ آن امام زمانِ معصوم است .

پس انتظار فرج درحد عقیده باقی نمی ماند چرا که امامت بحث اتمام دین است وعمل باید برای آن باشد ؛ لذا باید پنج عقیده درانتظار وجودداشته باشد تادرعمل متبلورگردد واگر نبود بدان این انتظار کشک است ومن وتو منتظر کشکی

1- تامقطع قیامت واسطه فیض الهی امام زمان  عج الله است . اگر خدارحم وشفاواجابت دعاونصرتش رابخواهد شامل ماسواء الله کند واسطه آن امام است ولاغیر . ایشان ولی الله اعظم است سبب اتصال بین سماء وارض وحق قدم اوهمه موجودات روزی میگیرند و به سبب او ست که همه چیزدرهستی سرجای خودش است

2-همه موجودات عالم تحت رهبری اوهستند ؛ انتظارفرج یعنی مااعلام میکنیم که رهبروسرپرستی داریم که حتی درغیبت اونیز گوش به گفته وفرمانش هستیم .

3- این امام معصوم زنده است وبین ماست ودرهمین دنیا زندگی میکند نه درعالم غیب وبرزخ . این را از توقیع مبارک آن حضرت به شیخ مفید میتوان بدست آورد آنجا که حضرت نوشتند : ” ای دوست ؛ ماازنظرعلمی تمام اخبارشماراداریم وهیچ خبری ازشماازماپوشیده نیست وماشمارافراموش نکردیم وشمارارهاننمودیم” { کجای کاری ! ماصاحب داریم سکان زندگی را خودت بدست نگیر به اوبسپارتا به مقصد برسی }

4-اگر امام زمان عج الله درپس غیبت است موجبات عبیت رامافراهم کرده ایم وگرنه خداازباب لطف اورابه ماداده است واوکه تصرف میکند درفیض به ما ازباب همین لطف است اماغیبت اوازجانب ماصادرشده که آن هم گناهان  ماست .

5- امام زمان عج الله حتما خواهد آمد پس نگو ان شاالله بیاید چنین وچنان … که آمدن اوحتمی است  حتی اگر یک روز باقی باشد  . امام سجاد علیه السلام به ابوحمزه ثمالی می فرمایند: ” آن چیزی که خداحتما پشت آن ایستاده قیام صاحب الزمان است وهرکس شک کرد به حتمی آمدن امام وقایم ماآل محمد (صلوات الله ) خدارادرقیامت ملاقات میکنددرحالیکه  کافراست .

خلاصه آنکه ای طلبه ! اگر باورداشتی ومعتقدوعامل  به ؛ ولایت مطلقه امام ؛ امامت ورهبری حضرت ؛ آگاهی واطلاع ایشان ازتمام امور ؛ زنده وحی  بودن ایشان ؛ حتمی بودن قیامش و غیبت ایشان ازجانب گناهانمان آنگاه میتوان گفت که درصف منتظران ایستاده ای ومنتظر وگرنه من وتو منتظر کشکی هستیم وانتظارمان کشک … 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
تیر 1404
ش ی د س چ پ ج
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • ازهردری نوشتن
  • سلام برشعبان وانوارش
  • دل نوشته ها
  • انتظار یا...
  • درمحضربزرگان
  • طرح ونقد
  • لحظه ای بابهشتیان
  • حیات طیبه
  • معرفت
  • درسایه ساردعا
  • کلام وحی
  • بهلول عاقل
  • خاطرات
  • محرم

Random photo

هفتم یا بیست و...!

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • تماس
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس