baran

میتوان زیر باران گام برداشت و تا خدا پرواز کرد
  • جستجو 
  • بانوی گیسوحنایی نور نیمه شعبان 
  • تماس  
  • ورود 

بهلول وسوداگر

24 شهریور 1395 توسط طيبه قيدي

روزی سوداگری بغدادی ازبهلول سوال نمود من چه بخرم تامنافع زیاد ببرم ؟

بهلول جواب داد آهن وپنبه .

آنمرد رفت و مقداری آهن وپنبه خرید و انبارکرد واتفاقا پس از چند ماهی فروخت وسودفراوان برد

باز روزی به بهلول برخورد کرد این دفعه گفت ای بهلول دیوانه این بار چه بخرم تا منافع ببرم ؛ بهلول گفت پیاز و هندوانه ؛ سوداگر رفت وتمام سرمایه خودرا پیاز وهندوانه خرید .انبارکرد وپس از مدتی پیاز وهندوانه ها پوسید و ضررفراوان نمود وفوری به سراغ بعلول رفت وبه اوگفت :

باراول ازتومشورت خواستم وگفتی آهن وپنبه بخر ونفعی بردم ولی دفعه دوم این چه پیشنهادی بودکردی ؟ تمام سرمایه ام ازبین رفت !

بهلول درجواب آن مرد گفت باراول تومرا صدازدی وگفتی آقای شیخ بهلول وچون مرا شخص عاقلی خطاب کردی منهم ازروی عقل به تو دستوردادم و لی دفعه دوم مرا بهلول دیوانه خطاب کردی منهم ازروی دیوانگی بتودستوردادم

مرد از گفته دوم خود خجل شد ومطلب را درک کرد .

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بهلول عاقل لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خرداد 1404
ش ی د س چ پ ج
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • ازهردری نوشتن
  • سلام برشعبان وانوارش
  • دل نوشته ها
  • انتظار یا...
  • درمحضربزرگان
  • طرح ونقد
  • لحظه ای بابهشتیان
  • حیات طیبه
  • معرفت
  • درسایه ساردعا
  • کلام وحی
  • بهلول عاقل
  • خاطرات
  • محرم

Random photo

حسین همتای قرآن

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • تماس
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس