بارخدایا ! ای آنکه صاحب حکومت وپادشاهی ابدی وجاودانه هستی !…
من بنده ای هستم که کردار اندک وناچیزدارم وآرزوی بزرگ وکلان مینمایم ، ورشته هاودستگیره های آرزو هاازمن بریده شده به جز آمرزش وعفو تو که من درآن آویخته ام .
بارخدایا ! توبه من امرکردی امامن امرتو بجانیاوردم و مرانهی کردی پس من چیزی راکه تونهی کردی انجام دادم . خطا وگناه راخیال بدبرای من جلوه گرساخت ، پس من درانجام وظیفه ام کوتاهی کردم …
ولیکن این جایگاه من ، جایگاهی است که ازتو درپیش خودش شرمنده وشرمساراست وبرنفس خود خشمگین ترو ازتو خشنوداست ؛ پس باوجودی افتاده و گردنی فرونهاده وپشتی از گناه سنگین یافته ، دربرابرتوایستاده ، درحالی که میان امیدبه تو وترس ازتو بپا ایستاده است وتو بالاترین وسزاوارترین کسی هستی که به اوامید داشته ام …
وازتو میخواهم برای روزی من راهی آسان قراردهی و روزیم رابر من آسان گردانی … و من به تو پناه میبرم ازآتشی که با آن برهرکسی که تو رانافرمانی کند تندی کرده ای …از آتشی که استخوانها را پوسیده میسازد واهل خود راآب جوش میخوراند … وبرکسی که از آن خواستار مهربانی باشد ، رحم نمیکند …
به توپناه میبرم از عقربهای جهنم که کامهای خود راگشوده ودهانشان رابازکرده اند … به توپناه میبرم از نوشیدنی آن که روده هاودلهای ساکنانش را پاره پاره میسازد…
بارخدایا ! برمحمد وآل محمد درودورحمت فرست درودی که دنباله اش قطع نشود وکشش آن بریده نگردد وبرای آن حدومرزی وپایانی نیست… وبازیادی رحمتت مرااز آتش پناه ده . وباگذشت نیکووعفو زیبایت لغزشهای مرانادیده بگیر وببخش وای بهترین پناه دهندگان ! مرا خوار مگردان … ای مهربان ترین مهربانان .
(برگرفته از دعای 32 صحیفه )