غلو، تقصير، تحريف
بر مبناي اعتقاد شيعه غلو و زياده گويي در باب اهل بيت (ع) گناه و لغزشي نابخشودني است و اهل بيت (ع) نيز ما را از اين منكر بازداشته اند. از سوي ديگر تقصير و كوتاهي در حق ايشان نيز گناه و لغزش است و اين نيز مورد بخشش نخواهد بود. اگر منشأ غلو ارادت توأم با جهالت نسبت به اهل بيت باشد، تقصير نيز ناشي از حقد و كينه و عناد و لجاجت و بي معرفتي نسبت به ايشان است. در اين ميان گاهي عده اي تقصير خود در حق اهـل بيت را با الفاظي همچون تحريف و عباراتي از اين دست بيان مي کنند. تحريف يک واقعه، يعني وارونه جلوه دادن ارکان و اهداف و آثار آن حرکت در تاريخ.
براي مثال در مورد قيام امام حسين (ع) اهداف ارزشمند بسياري در کلام ايشان بيان شده است که از آن جمله اصلاح دين در امت جد بزرگوارش، اقامه فروع، مبارزه با ظلم و ستم است. حال اگر کسي قيام ايشان را - نعوذ بالله- براي قدرت طلبي و يا دنيا طلبي تعبير کند، واقعه عاشورا را تحريف کرده است. سؤال اينجاست که در کجا و در کدام منبع اصيل شيعي اهداف قيام حضرت دگرگونه بيان شده است که حرف از تحريف به ميان مي آيد؟ آيا منظور از تحريف عاشورا، ازدواج حضرت قاسم است؟ انجام شدن يا نشدن آن، چه خللي به قيام سيدالشهداء وارد مي کند؟ کسانيکه اين موارد از وقايع کربلا را- فارغ از صحت يا عدم صحت- تحريف مي دانند، نگاه عالمـانه و معرفت انديش ندارند. مطالعه و تحقيق پيرامون دين و وقايع مرتبط با آن، با نگرش رسانه اي امکان پذير نيست. نمي توان جريان عظيم عاشورا را با هياهو و جنجال بر سر وقايع آن مورد بررسي قرار داد. اصل، قي%͊y9 سيدالشهداء است و آنچه که بعنوان موارد اختلافي در کربلا نقل شده، به هدف حضرت آسيبي وارد نمي کند. بنابراين در فضايي عالمانه و حکيمانه بايد مورد بررسي قرار گيرد. بزودي پيرامون تحريف در واقعه ي عاشورا مطالبي را مطرح خواهم کرد.
رقيه بنت الحسين (س)
در اين چند سطر مترصد هستم تا در باب هويت تاريخي عليا مخدره رقيه بنت الحسين (س) مطالبي را بيان نمايم. اگرچه حقيقت روشن است، اما از طرف برخي افراد (که انشاء الله طالب حقيقت هستند و نه مقصر در حق اهل بيت) تاخت و تاز شديدي نسبت به وجود خارجي دختر خردسال امام حسين- مشهور به حضرت رقيّه- شده است. تا آنجا كه وجود ايشان را جعل تاريخ كربلا و تحريف واقعه ي جانگداز دشت نينوا مي دانند و نداي وا اسلاما سر مي دهند!
دليل براي اين ادعا را عدم نقل نام ايشان در اسناد و مدارک عنوان مي کنند و بعنوان شاهد برخي از منابع مانند ارشاد، اعلام الوري، كشف الغمة و دلائل الامامة را ذکر مي کنند و معتقدند چون نام ايشان در اين کتب نيامده، پس چنين شخصي وجود خارجي نداشته است.
موانع عدم ذكر برخي وقايع در متون گذشته
عده اي بعد از رحلت پيامبر اکرم (ص) حق مسلّم امام مظلوم شيعيان حضرت علي (ع) را با تمسّك به دروغ و زور بردند و بر خاندان ايشان در روز روشن ستمها روا داشتند و آنچه را كه شايسته نبود انجام دادند. شيعه گروه ستمديده و غارت زدهاي است كه حتي ميراث مكتوب او نيز از اين غارتها مصون نماند. تاريخ به كرّات آتش افروزي ميراث علمي و مكتوبات شيعيان را ذكر كرده كه جاي انكار نيست. ممکن است برخي وقايع در جريان اين آتش سوزي ها از بين رفته باشد.
در طول مدت زمامداري خلفاء سقيفه، قدرت در اختيار کساني بوده است كه مخالف شيعه بودند و داعيهدار گزينش اخبار و احاديث بوده اند و به کمک اين سانسور خبري توانستند مدتها بر قدرت تکيه زدند و دين را از مسير خود منحرف سازند. ممکن است برخي وقايع بر اثر جوّ خفقان بيان نشده باشد.
نوشتن حقايق را با وضع قانوني تحت عنوان “منع تدوين احاديث” ممنوع کردند. اين قانون بعنوان خيانت بزرگ سقيفه تا دوران عمر بن عبدالعزيز خليفه اموي که مقارن با حدود سال 101 هجري بود، ادامه يافت. ممکن است برخي وقايع در اين مدت ذکر نشده باشد.
بنابراين اگر موضوع خاصي در كتب گذشته ذکر نشده باشد، دليل بر نبودن آن موضوع نيست. “عَدَمُ الوجْدانِ لا يَدُلُّ عَلَي عَدَمِ الوُجودِ” يافته نشدن چيزي دلالت بر عدم وجود آن نمي کند. همچنين نمي توان گفت که ” لَوْ كانَ لَبان ” اگر مطلبي بود، پس بدست ما ميرسيد.
اسناد و شواهد تاريخي وجود ايشان
پس ممكن است در تاريخ به موضوعي مانند وجود حضرت رقيه اشاره نشده باشد اما دليلي بر عدم وجود ايشان نيست. در مورد حضرت رقيه (س) موارد ديگري نيز وجود دارد که قابل توجه است. تشابه اسمي ميان فرزندان امام حسين (ع) از طرفي و سرگذشتهاي شبيه به يکديگر از سوي ديگر مي تواند دليل بر عدم ثبت و ضبط نام اين دختر بزرگوار در برخي منابع باشد که دليل بر عدم وجود ايشان نيست. بطور مثال فاطمه صغیره که در بعضی از کتابها از او یاد شده ممکن است همان دختر خردسالی باشد که در خرابه شام جان داده است.
بعنوان مثال امام حسين (ع) نام تمامي پسران خود را علي گذاشتند که براي تمايز بين آنان، از وصف اكبر و اوسط و اصغر استفاده مي شود. حتي اين تشابه اسمي منشأ اشتباه قاتلان ايشان نيز شده بود. قافله فاتحان که به كوفه رسيدند، آنان را نزد ابن زيـاد بردند. امام زين العابدين (ع) خود را معرفي کردند و فرمودند من علي بن الحسين هستم. ابن زياد گفت: به من خبر دادند علي بن الحسين در كربلا كشته شده است؟ امام (ع) فرمودند: او برادرم بود.
از سوي ديگر عمر كوتاه حضرت رقيه (س) مي تواند دليل ديگري بر عدم ذکر نام ايشان در برخي منابع باشد. شايد اگر امام حسين (ع) فرزند شيرخواره خود حضرت علي اصغر را به ميدان نمي برد، تاريخ نامي از ايشان را نيز ثبت نمي کرد.
با اين اوصاف، به برخي از شواهد و قرائن و اسناد گوياي وجود اين مخدره اشاره خواهيم کرد:
سيف بن عَميرَة محدّث و فقيه شيعي از صحابه امام صادق (ع) و امام كاظم (ع) بوده و از رجال سند نقل حديث قدسي زيارت عاشورا از امام باقر (ع) نيز مي باشد. او مرثیه اي در رثای حضرت سیدالشهداء (ع) سروده و آن را براي امامان خويش خوانده است. در دو بیت آن دو بار نام حضرت رقیه (س) را آورده و امامان معصوم در رد و انکار آن چيزي بيان نکردند و اين سکوت امام نشان از تقریر است. تقرير يعني عملي انجام گيرد و امام با سکوت خود مهر تأييد بر آن بزنند. چرا که اگر از کسی رفتار نادرستي سر بزند، امام آن را تأييد نمي کنند. عدم اعتراض، تلقي به قبول آن و تأييد مطلب است:
وَ رُقيّةَ رَقَّ الْحَسودَ لِضَعْفِها وَ غَدا لِيَعْذِرَها الَّذي لَمْ يَعْذَرُ
وَ لامّكلـثـوم يجـد جديـدهـا لثم عقيـب دموعـها لـم يكـرر
لَمْ أَنْسِها وَ سُكَينَةَ وَ رُقَيَّةَ يَبـْكيـنـهُ بِـتـَحسُّــــرٍ و تَـزَفّــُرٍ
امام (ع) حضرت ام كلثوم و سكينه و رقيه را فراموش نكردند و بر آنان گريستند (با تحسر)
در بيت سوم ضمير کلمه ” أَنْسِها ” به حضرت ام كلثوم باز مي گردد.
وقتي در كوفه حضرت زينب (س) سر برادر را بر نيزه ديدند، اين اشعار را خواندند:
أخي أخي
يا هلالاًّ لَمّـا اسْــتَتَمَّ کَـمــالاً غَالَه خَسْفُه فَاَبْدي غُروباً
ما تَوَهّـمْتُ یـا شـقیقَ فُؤادی کـان هـذا مُقَـدّرا مکتـــوباً
یا أخی! فاطِمَ الصّغیرَةَ کَلِّمْها فَقَـد کـادَ قَلْبُــها أنْ یَـذُوباً
ای هلال من که چون بدر کامل شدی و در خسوف فرورفتی! ای پاره دلم! گمان نمی کردم روزی مصیبت تو را ببینم. برادر! با فاطمه خردسال و صغیرت، سخن بگو که نزدیک است دلش از غصه آب شود. چرا این قدر با ما نامهربان شده ای؟ برادرجان! چقدر برای این دختر کوچکت فاطمه سخت است که پدرش را صدا بزند، ولی او جوابش را ندهد.” (بحارالانوار/ج45)
حضرت زینب در این شعر از رقیه به فاطمه صغیره یاد می کند و این مسأله را روشن می کنند که فاطمه صغیره که در بعضی از کتابها از او یاد شده، همان دختر خردسالی است که در خرابه شام جان داده است و براستي چه اشكالي دارد كه اين همان دختري باشد كه در خرابه و در خواب با ديدن سر پدر جان داد؟
در كتاب ينابيع المودة اثر قندوزي از علماء اهل تسنن، بعد از شرح كيفيت شهادت حضرت علي اصغر (ع) چنين آمده است:
« ثُمَّ نادى: یا اُم كُلثومَ، وَ یا سَكينةُ، و يا رقية، وَ يا عاتِكَةُ وَ يا زينب يـا أهلَ بَيتى عليكنّ مِنّى السَّلامُ » ای امکلثوم، ای سکینه، ای رقیه، ای عاتکه و ای زینب! ای اهل بیت من! خدانگهدار. من نیز رفتم. (ينابيع المـودّة، ص 346)
در كتاب اللهوف علي قتلي الطفوف اثر سيد بن طاووس از علماء شيعه آمده است:
شب عاشورا حضرت سیدالشهداء (ع) سخناني فرمودند که حضرت زینب (س) گریستند. امام ايشان را به صبر دعوت کرده و فرمودند: « یا اُختَاه، یا اُم کُلثُوم وَ اَنتِ یا زَینَـب وَ اَنتِ یا رُقَیّه وَ اَنتِ یا فاطِمَه و اَنتِ یا رُباب! اُنظُرنَ اِذا أنَا قُتِلتُ فَلا تَشقَقنَ عَلَیَّ جَیباً وَ لا تَخمُشنَ عَلَیَّ وَجهاً وَ لا تَقُلنَ عَلیَّ هِجراً » (اللهوف/ص141) خواهرم، ام کلثوم و تو ای زینب! تو ای رقیه و فاطمه و رباب! سخنم را در نظر دارید [و به یاد داشته باشید] هنگامیکه من کشته شدم، برای من گریبان چاک نزنید و صورت نخراشید و سخنی ناروا مگویید.
كه در هر دو متن نام حضرت رقيّه (س) بعنوان يكي از مخدرات اهل بيت (ع) آمده است. چه اشكالي پيش مي آيد كه ايشان همان رقيّه بنت الحسين (ع) باشد.
مرحوم محدث قمي در فوائـد الرضويه پيرامون کتاب كامل بهائي مي نويسد: “كامل بهائي نوشته عمادالدين طبري، كتاب كامل بهائى، نوشته عماد الدین طبرى، شیخ عالم، ماهر خبیر، متدرّب نحریر، متكلّم جلیل، محدّث نبیل، كتابي پرفايده است كه در سنه 675 قمري تمام شده است و قريب به 12 سال همت شيخ، مصروف بر جمع آوري آن بوده، از وضع آن كتاب معلوم ميشود كه نُسَخ اصول و كتب قدماي اصحاب نزد او موجود بوده و آنگاه اشاره مي كند به يكي از منابع از دست رفته كه كتاب پر ارج « الحاوية در مثالب معاويه » است و تأليف قاسم بن محمد بن احمد مأموني از علماء تسنن ميباشد و عماد الدین طبرى سرگذشت این دختر سه ساله را از آن كتاب نقل كرده است.”
دليل شهرت؛ يكي از طرق اثبات موضوعات خارجي “اقامه شهرت” است.
اگر فردي بخواهد زميني را بخرد ولي عموم مردم بگويند كه اين زمين وقفي است، حکم چيست؟ در روايتي حكم اين مسئله از امام (ع) سؤال شد و ايشان فرمودند: اگر بين مردم مشهور است كه اين زمين وقفي است، خريد آن جايز نيست.
فرض سؤال اين بوده که سندي براي وقف موجود نيست و واقف هم مشخص نيست ولي شهرت وقفي بودن زمين كافيست كه خريد و فروش آن جايز نباشد.
يا وقتي که گفته مي شود حافظيه مزار حافظ شيرازي است، چه سندي جز شهرت ما را وادار به قبول اين مطلب مي كند؟ ما هم مي پذيريم، اما چه چيزي جز شهرت وجود دارد؟
مي بينيم كه شهرت مي تواند موضوعاتي اينچنين را ثابت كند. يكي از همين موضوعات مزار رقيه بنت الحسين (ع) است كه در شام مي باشد. گويا امام حسين (ع) ايشان را در شام باقي گذاشته که اثري باشد تا كسي جريان اسارت در قيام کربلا را انكار كند. ” امیرالمؤمنیـن علی (ع) و امام مجتبی (ع) به رقم ماهها جنگ و ستیز نظامی با معاویه، در اثر حیله عمرو عاص و بلاهت خوارج و سست عنصری بعضی از سرداران نتوانستند شام را فتح کنند اما سالار شهیدان در تداوم و تکمیل حرکت آن بزرگواران، توانست با قافله اسیران به شام نفوذ کند و با سخنرانی های کوبنده و افشاگرانه حضرت زینب (س) و امام سجاد (ع) کاخ اموی را بگشاید و در بازگشت به مدینه، سفیری جاودان به نام رقیه بنت الحسین (س) را برای ابلاغ پیام عاشورا در پایتخت بنی امیه برجای نهاد که نمادی ابدی از مظلومیت آل الله به شمار میآید.”
كرامات؛ موارد متعددي از کرامات اين مخدره صادر شده که نه فقط براي شيعيان و محبين اهل بيت بلکه براي اهل تسنن و يهود و نصاري نيز متعدد اتفاق افتاده است. همه بر سفره كرامت اين طفل سه ساله نمك گير هستند و صد البته نمك خوردن و نمكدان شكستن بي معرفتي است.
حرف آخر:
اثبات يك موضوع و انکار آن، دليل مي خواهد. ما از منكرين ايشان سؤال مي کنيم:
دليل انكار ايشان از سوي شما چيست؟
انگيزه اين انكار كدام است؟