نمی ازیم دریای علم (2)
در آستان علی(ع)
سلمان می گوید: وقتی وضع دردناکی را که پیش آمده بود مشاهده کردم و همه را به سرگردانی و ذلت و زبونی مبتلا دیدم، و آن وضع را برای دین محمد(ص) واین جماعت دردناک یافتم، از جا حرکت کردم و بدون اینکه متوجه باشم چگونه قدم برمی دارم، خود را به درب خانه امیرمؤمنان(ع) رساندم، در زدم آن حضرت بیرون آمد وفرمود:
ای سلمان! چرا وحشت زده ای؟
گفتم: دین محمد(ص) نابود شد!
پس از آن حضرت اسلام به باد رفت، چون اهل کفر با دلیل و برهان بر اسلام غلبه کرده است! ای امیرمؤمنان! به داد دین محمد(ص) برس، زیرا این قوم به روزگاری افتاده اند، که هیچ توان و چاره ای ندارند، و امروز هم تو می توانی مشکل گشا، کاشف بلاها، صاحب خوبی ها وعظمتها، چراغ در ظلمات و کلید مشکلات باشی.
علی(ع) فرمود: مگر چه شده است؟
گفتم: یک جماعت صدنفری از دانشمندان، از سوی پادشاه «روم» آمده اند، در رأس آنان «جاثلیق» قرار دارد، که تاکنون مثل او کسی را ندیده بودم، سخنان پر معنا می گوید، به دلیل و برهان آگاه است، خوب استدلال می کند، دارای گنجینه های علم و دانش است و سریع جواب می دهد.
آری، چنین دانشمندی، به «ابوبکر» و یاران وی وارد شده، از مقام وی و وصیت پیغمبر(ص) پرسیده، ادعای خلافت ابوبکر را باطل کرده، با طرح مسائلی او را خارج از ایمان و مبتلا به شرک و شک شمرده، و ابوبکر و یاران او به ذلت و پریشانی افتاده اند!
ای امیرمؤمنان(ع)، اکنون دین محمد(ص) را دریاب، زیرا این قوم به روزگاری افتاده اند، که تاب و توان از آنان رفته است.
آن گاه امیرمؤمنان(ع) حرکت کرد و به همراه هم به مسجد آمدیم، و در حالی که آن قوم به ذلت و زبونی و حقارت و سرگردانی گرفتار شده بودند، امام به آنان سلام کرد و نشست، و فرمود:
ای مرد مسیحی! نزد من بیا و خواسته های خود را مطرح کن، زیرا به عنایت خداوند، جواب هر چه را مردم بخواهند و به آن مبتلا شوند، نزد من خواهد بود.
جاثلیق و علی(ع) ✨
سلمان می گوید: دانشمند مسیحی روی خود را به سوی علی(ع) برگردانید وگفت: ای جوان! ما در کتابهای پیامبران(ع) یافته ایم: خداوند هیچ پیامبری را نمی فرستد، مگر اینکه او دارای «وصی»ای می باشد که جانشین او گردد، اما خبردار شده ایم در میان امت محمد(ص) در مورد نبوت اختلاف ایجاد شده، قریش علیه انصار ادعایی، و انصار علیه قریش ادعایی دارند، و هر گروهی به خواست خود عمل می کند!
باری، پادشاه ما، گروه ما را فرستاده تا درباره دین محمد(ص) بحث کنیم، وببینیم آیا سنت پیامبران در این دین وجود دارد؟ سخن آنان را که ادعای جانشینی می کنند بشنویم، و بدانیم آیا به حق سخن می گویند، یا باطل؟
❗️ اما متوجه شدیم، آنان چون امت های پیشین که به پیامبران خویش در مورد اوصیای آنان نسبت ناروا می دادند، اینان نیز مرتکب این خطا شده اند!
آری، قوم موسی(ع) پس از آن حضرت، به سراغ «گوساله» رفتند، و «هارون» را از وصایت کنار زدند، و امروز هم چنین وضعی می بینیم، در صورتی که: سنت الهی در همه دوران ها و امت های گذشته برقرار بوده، و سنت خداوند تبدیل پذیر نخواهد بود. (5)
به هر حال، ما به این شهر آمده ایم، و مردم ما را به سوی این پیرمرد راهنمایی کردند، او ادعایی داشت، و ما هم از وصیت پیغمبر(ص) به او جویا شدیم، که چیزی سراغ نداشت، از قرابت او با پیامبر(ص) نیز جویا شدیم، چون تقاضای ابراهیم(ع) در گذشته، برای اینکه امامت در «ذریه» او نیز باشد، پذیرفته نشده، وخطاب آمد: عهد امامت به ستمگران نمی رسد (6) بلکه ذریه و نسل باید افراد پاک وبرگزیده باشند.
باری، ما می خواهیم بدانیم، آیا سنت محمد(ص) هم مانند سنت پیامبران دیگر است؟ و امت او نیز چون امت های دیگر در مورد «وصی» آن حضرت به اختلاف دچار شده اند؟ و عترت وی در میان آنان شناخته نشده است؟!
خلاصه، اگر «وصی» پیامبر(ص) را پیدا کنیم، و جانشینی را که علم و دانش مورد احتیاج مردم نزد او باشد، بشناسیم از او سؤال هایی داریم و جواب های او برای ما دلایل محکم و روشنگری خواهد بود.
? ما می خواهیم از وصی پیغمبر(ص) از اسباب بلاها و حوادث، تبیین حق و باطل، ریشه های خانوادگی افراد، علمی که هرسال در «شب قدر» نازل می شود، آنچه را فرشتگان و روح بر پیامبر برای اثبات نبوت او نازل می کند، سؤال کنیم، و از وصی او پیروی کرده، به آن پیامبر و کتاب وی و به آنچه را پیامبران قبل از او آورده اند، ایمان بیاوریم و اگر غیر از این باشد، بر دین خود باقی بمانیم و حساب کنیم، محمد(ص) مبعوث به رسالت نشده است!
به هر حال، ما مسائلی را از این پیرمرد پرسیدیم، و او نتوانست نبوت محمد(ص) را ترسیم کند، و آنان طوری محمد(ص) را معرفی کردند، که با قهر وغلبه بر قوم خود سلطه یافته، نشانه ای از نبوت نداشته، سنت پیامبران قبل از خود را به کار نگرفته، و رحلت نموده و امت خود را چون حیوانات به حال خویش رها کرده، تا هر گروهی توانست بر گروه دیگری غالب گردد، و با اختیار خویش به روزگار جاهلیت تاریک بازگشت کنند! و هر دین و هر حکومتی را می خواهند انتخاب نمایند!
آری، اینان محمد(ص) را از راه انبیاء(ع) خارج کرده، نسبت به رسالت او بی اطلاعند، وصی او را کنار زده اند، و پنداشته اند شخص ناآگاه می تواند در جای عالم بنشیند، در صورتی که چنین کاری موجب هلاکت حرث و نسل و ظهور فساد، در دریا و خشکی می گردد، و خداوند منزه است از اینکه به چنین روشی راضی باشد، بلکه خداوند پیامبر پاک و درست و برگزیده برای جهانیان می فرستد، و تاقیامت، عالم را بر جاهل امیر قرار می دهد.
خلاصه، من نزد این پیرمرد آمدم، نام او را سؤال کردم و کسی که در کنار او بود، وی را خلیفه رسول خدا(ص) معرفی کرد، من هم این عنوان را لغت جدیدی یافتم، زیرا خلافت متعلق به آدم(ع) و داود(ع) است، و نیز این عنوان برای انبیاء و اوصیاء سنت گردیده است.
من هم این ادعا را نسبت ناروا به خدا و رسول خدا(ص) دانستم، پیرمرد هم از اظهار علم ناتوان ماند و از عنوان خلافت عذرخواهی نمود،
❗️ بلکه گفت: مردم بارضایت خویش مرا به این عنوان نامیده اند، در حالی که عالم تر از من هم در میان امت وجود دارد، من هم بر آنچه این مرد علیه خود و دیگران بیان کرد، قناعت کردم.
☘️اکنون برای بحث و ارشاد حاضرم، اگر حقیقت برای من روشن شود، از آن پیروی می کنم.
اکنون ای جوان! به خاطر خداوند لحظه ای مرا مورد سرزنش قرار مده، و اگر آنچه را موجب شفای درد سینه های ماست، نزد تو می باشد بیان کن.
? در چشمه سار علم ?
علی(ع) فرمود: شفای درد سینه های شما، و روشنایی دلهای شما نزد من است، من آنچه را شما دنبال آن هستید شرح خواهم داد، به گونه ای که برای شما تردیدی باقی نماند. من از کارهای شما خبر می دهم و با دلیل و برهان شما را راهنمایی خواهم کرد.
اکنون به من توجه کن، گوش جان به من بسپار، ذهن خود را کاملا آماده کن، وآنچه را من بیان می کنم، به خاطر سپرده دار.
خداوند متعال، که ستایش دائم برای اوست، با فضل و لطف و عنایت خویش، عهد خود را تصدیق نمود، دین خود را عزّت بخشید، و بنده و رسول خویش محمد(ص) را نصرت داد، و احزاب را به تنهایی در هم شکست، پس ملک مطلق وحمد بی پایان متعلق به اوست، و او بر همه کاری توانا است.
خداوند متعال، محمد(ص) را برگزیده و هدایت کرد، با رحمت خویش او را گرامی داشت و برای همه مردم فرستاد، و نیز با رأفت خویش او را بر «جن و انس» مبعوث داشت، و اطاعت او را بر اهل آسمان و زمین واجب گردانید، و آن حضرت را «امام» پیامبران قبل از خود، و «خاتم پیامبران - ع » و وارث آنان قرار داد.
آری، خداوند کلیدهای دنیا و آخرت را به او سپرد، او را نبی و رسول و حبیب وامام قرار داد، به سوی خود (معراج) برد، به سمت راست عرش خود، جایی که هیچ فرشته مقربی و نیز هیچ نبی مرسلی راه نداشت، نزدیک گردانید، و به او وحی کرد: آنچه را دید، دل او هم حقیقت یافت (7) و نشانه های او را هم برای انبیاء بیان کرد، و از آنان پیمان گرفت: به او ایمان بیاورند، و او را یاری نمایند (8) .
سپس خداوند به پیامبران فرمود: آیا آنچه را گفتم، اقرار کردید، و از پیمان من پیروی خواهید کرد؟
آنان گفتند: اقرار داریم، خداوند هم فرمود: پس شما گواه باشید، و من هم بر شما شاهد خواهم بود (9) .
هم چنین خداوند درباره پیامبر ما فرمود: او را در تورات و انجیلی که در دست آنهاست می یابند، که آنها را امر به معروف و نهی از منکر می کند، پاکیزه ها را حلال و پلیدها را برای آنان حرام می گرداند، و احکام پر رنج را که چون زنجیر به گردن نهاده بودند بر می دارد، پس آنها که به او ایمان آوردند، و او را عزت و نصرت بخشیدند، نوری (قرآن) را که به او نازل شد، پیروی نمودند، آنان رستگاران خواهند بود (10) .
خلاصه، وضع پیغمبر(ص) چنین بود، تا اینکه خداوند مقام او را کمال بخشید، او را وسیله رحمت خود نمود، مقام او را بالا برد، هرگاه خداوند نام خود را می برد، آن حضرت را به اطاعت خویش متصل ساخته و می فرماید: هر کس اطاعت رسول خدا کند، از خداوند اطاعت کرده است (11) .
و نیز فرموده: هر چه را رسول(ص) به شما دستور می دهد، بگیرید و به کار بندید، و از هر چه شما را منع می کند، پرهیز داشته باشید (12) .
پیامبر(ص) هم، رسالت الهی خویش را به پایان رسانید، ولایت خود را با دلیل وبرهان روشن نمود، آیات خداوندی را تحکیم بخشید، راه احکام شریعت را هموار نمود، و امّت را به راه نجات راهنمایی کرد، باب هدایت و حکمت را به روی آنان گشود، و این ویژگی های پیامبر(ص) چیزی بود که، پیامبران قبل از او هم مژده آن داده بودند.
✞ عیسی روح الله و معجزه الهی در «انجیل» می گوید: احمد عربی، پیامبر درس ناخوانده ای است، که صاحب شتر سرخ مو و عصا می باشد، و وصی خود رابرای امت تعیین خواهد کرد.
وصی محمد(ص) کانون علم الهی، جایگاه اسرار خداوند، تحکیم بخش آیات کتاب او، تلاوت کننده حقیقی آیات قرآن، باب حطة (13) یعنی باب توبه و گناه شویی، و وارث کتاب خداست، که او را با کتاب در میان مردم به یادگار گذاشته، و از مردم برای او پیمان اطاعت گرفته، و فرموده:
قد خلفت فیکم ما ان تمسکتم به لن تضلواابدا، کتاب الله و عترتی اهل بیتی…
در میان شما چیزی را به یادگار گذاشتم، که اگر بدان چنگ زنید هرگز گمراه نخواهید شد،
آنان: کتاب خدا و عترت من از اهل بیت من می باشند، آنان دو سرمایه گران قیمت هستند، کتاب خدا «ثقل اکبر» است، که چون ریسمانی ازآسمان تا زمین امتداد دارد، یک سر آن به دست شما و سر دیگر آن به دست خداوند متعال است، و کتاب و عترت(ع) جدایی ناپذیرند، تا روز قیامت کنار«حوض کوثر» بر من وارد شوند (14) .
آری، از عترت جلوتر حرکت نکنید، که از دین خارج می شوید، و چیزی را از دیگران نپذیرید که هلاک می گردید، از دیگران چیزی نیاموزید، چون آنان از دیگران اعلم می باشند، و من هم وصی پیامبر(ص) و مفسر کتاب، عارف به حلال و حرام آن، آشنا به محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ، و مثالها و عبرت ها و معانی آن هستم، وعلم و دانشی که پس از پیامبر(ص) مورد احتیاج امت است نزد من می باشد، و وضع هر شخص صالح و منحرف را می دانم.
✧ باری، علم به بلاها، مرگ ها، وصیت ها، انساب، و تشخیص حق از باطل نزد من است، من از پیدایش اسلام و کفر، وضع کرات و حکومت دولت ها اطلاع دارم، بنابراین، از هر چه تا روز قیامت واقع می شود، از من سؤال کنید، از وضع آنچه در روزگار عیسی(ع) آن گاه که خداوند او را به پیامبری مبعوث داشت بپرسید، وضع هر «وصی»ای، هر گروهی را که صد نفر صد نفر هدایت یا گمراه می شوند، و از وضع پیشوایان و سردمداران آنان تا روز قیامت سؤال کنید.
هم چنین، از هر آیه ای از کتاب خدا، که در شب یا روز نازل شده بپرسید، از تورات و انجیل و فرقان عظیم سؤال کنید، زیرا رسول خدا(ص) چیزی از علم خویش را برای من مکتوم نداشته، و هر چه را امت های اهل تورات و انجیل وگروه های کافران و مخالفان و ادیان مختلف نیاز داشته باشند، برای من بیان فرموده، زیرا آن حضرت «خاتم پیامبران - ع » است و بر همگان ایمان و اطاعت و نصرت وی واجب خواهد بود، و این مطلب هم در تورات و انجیل و زبور آمده
و خداوند می فرماید: در صحیفه های پیامبران پیشین، به خصوص در صحف ابراهیم(ع) وموسی(ع) آمده است (15) و خداوند هرگز عهد و پیمان خویش را در مورد بندگان ضایع نمی گرداند، و امت را پس از پیامبر(ص) سرگردان نمی گذارد، و این کار ممکن نیست، چون خداوند خود را با خصلت های رأفت و رحمت و عفو و امر به معروف ونهی از منکر و اقامه میزان مستقیم، توصیف فرموده است.
آری، خداوند متعال به پیامبر(ص) وحی فرموده، همانطور که به «نوح - ع » وسایر پیامبران بعد از وی وحی می کرده، چنانکه به موسی(ع) و عیسی(ع) وحی نازل می کرده، بنابراین، خداوند نبوت پیغمبر(ص) را تصدیق فرموده، آن حضرت نیز رسالت خویش را به انجام رسانده، و من هم بر آن عمل شاهد می باشم، چنانکه خداوند خود نیز فرموده است: چگونه است آن گاه که از هر امتی شاهدی بیاوریم، و تو را نیز بر این امت به گواهی بخواهیم؟ (16) .
هم چنین خداوند فرموده: برای شهادت (به نبوت تو) خداوند و کسی که علم کتاب نزد او هست، کفایت خواهد کرد (17) .
باز هم خداوند متعال، نبوت محمد(ص) را تصدیق فرموده، به وی وسیله عطا کرده، و او را وسیله ارتباط با خویش قرار داده
و می فرماید: ای اهل ایمان! خدا را درنظر داشته، و همراه صادقین باشید. (18) و آن صادقین ما هستیم، من برادر پیامبر(ص) در دنیا و آخرت می باشم، و شاهد او برای بعد از رحلت او خواهم بود، و من وسیله میان پیغمبر(ص) و امت او هستم، و من و فرزندانم وارث او می باشیم، و من وفرزندانم مانند «کشتی نوح - ع » در میان امت او می باشیم، که هر کس در آن نشست، نجات یافت و هر کس تخلف نمود هلاک گردید، و من و فرزندانم مانند «باب حطه» برای توبه و بازگشت از گناه، در میان «بنی اسرائیل» هستیم، و من نسبت به پیامبر(ص) مثل «هارون» نسبت به «موسی - ع » می باشم، با این تفاوت که پس از پیغمبر(ص) پیامبر دیگری نمی آید.
باری، شاهد از جانب پیامبر(ص) در دنیا و آخرت من هستم، و رسول خدا(ص) هم، که بر اساس هدایت و راهنمایی های الهی سخن می گفت، اطاعت و محبت نسبت به من را برای اهل ایمان و کفر و نفاق واجب شمرده، هر کس مرا دوست بدارد مؤمن است، و هر کس با من کینه ورزد، کافر خواهد بود.
به خدا سوگند، من هرگز دروغ نگفته ام، هرگز پیامبر(ص) هم به من دروغ نگفته، من گمراه نشده ام، کسی هم مرا به گمراهی نکشانده، و من بر راه هدایتی که خداوند برای پیامبر خویش تبیین فرموده، و آن حضرت نیز مرا بدان فرا خوانده حرکت می کنم. بنابراین، شما از هر چه هست و هرچه خواهد شد تا روز قیامت، از من سؤال کنید.
♦️ حجت اوصیاء ♦️
جاثلیق، با شنیدن سخنان علی(ع) متوجه همراهان خویش شد و گفت: به خداوند سوگند، این شخص سخنگوی دانشمند پرتوان و گشاینده مشکل ما است، ما هم از خداوند می خواهیم، به وسیله او به حق دست یابیم و نور هدایت گیریم، چون این مرد «حجت اوصیاء» از جانب «انبیاء - ع » بر قوم خویش می باشد.
❗️ آن گاه، جاثلیق علی(ع) را مخاطب قرار داد و گفت: این مردم چگونه از تو، روی گردان شدند؟ و مقامی را ادعا کردند که تو بدان سزاوارتری؟ البته این کار به زیان خود آنها تمام شده، آنان به حق خود ظلم کرده اند، و این کار به ضرر «اوصیاء» نخواهد بود، زیرا خداوند با عطای علم و دانش و ارتباط با پیامبران(ع)، آنان را از دیگران بی نیاز کرده است.
اکنون، ای عالم حکیم! از وضع من و خود خبر بده، آیا تو در پیشگاه خداوند چه مقامی داری؟ و وضع من نزد خدا چگونه خواهد بود؟
? پی نوشت ها:
5. سوره مبارکه احزاب، آیه 62.
6. سوره مبارکه بقره، آیه 124.
7. سوره مبارکه نجم، آیه 11.
8. سوره مبارکه اعراف، آیه 81.
9. سوره مبارکه اعراف، آیه 81.
10. سوره مبارکه اعراف، آیه 157.
11. سوره مبارکه نساء، آیه 80.
12. سوره مبارکه حشر، آیه 7.
13. اشاره به آیه 58، سوره مبارکه بقره: و قولوا حطة، و سوره مبارکه اعراف، آیه 161.
14. صحیح مسلم، جلد 5، صفحه 26; کنزالعمال، جلد 1، صفحه 173.
15. سوره مبارکه اعلی، آیه 18 - 19.
16. سوره مبارکه نساء، آیه 41.
17. سوره مبارکه رعد، آیه 43.
18. سوره مبارکه توبه، آیه 119.