هوای کربلا
نسیم خوشی می آید …
عطر سیب و عطر مادرو طواف و بوی پیغمبر و مشعرو منا وعرفه و هوا، هوای کربلا !
اما برای رسیدن به قرار باید بیقرارشد ، آنقدر که جزرسیدن چاره ای برای دلت نبینی !
محبوب را هرچه بیشتر بشناسی ؛ بیشتر بی قرارش میشوی …
بسان لحظه شماری این روزهای پروازت تاشهر آرزو ، کربلا !
کاروان عرفه !
حی علی القیام
زمان نمی ایستد !
فرصت چون ابر درگذراست .
سختی گذشتنی ست ، وقتی امید رسیدن صبح تمام شبت راپرکرده باشد …
وقتی شب راپراز ستاره ایستادگی کرده باشی …
چراغ خاموش وروشن فرق ندارد! خیمه امام را ترک نخواهی کرد .
” الیس الصبح بقریب “ و
قانون حیات …
ماندگارشدن ، اتصال به سرچشمه حیات میخواهد . سر بقا درسایه خورشید حسین است .
حبل الله المتین …
اما
«سبکباری » لازمه پرواز است و قانون حیات و پرواز ” بال ” میخواهد !
چه خوش است سبکی با استغفاروزینت با بال امید .
تاروزعروج (عرفه) چیزی نمانده ، آماده ای؟!
سبحانک انی کنت من المستغفرین
سبحانک انی کنت من الراجین …