یدالله درکتب اهل سنت
علّامه امینی و اثبات لقب «یدالله» از کتب عامه
روزی عالم سنّی به علامه_امینی رحمة الله علیه که در حال پایین آمدن از منبر بودند، گفت:
«شما شیعهها به علی علیه السلام غُلُو میکنید و او را یدالله میگویید!»
ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﻋﻼّﻣﻪ ﺍﻣﯿﻨﯽ پاسخ دادند:
«ﺍﮔﺮ ﻋُﻤﺮ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻗﺒﻮﻝ میکنی؟»
ﮔﻔﺖ:
«بله، ﺳﺨﻦ ﻋُﻤﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﺣﺠّﺖ ﺍﺳﺖ.»
ﻋﻼّﻣﻪ ﯾﮑﯽ از ﮐﺘﺐ ﺍﻫﻞ تسنّن ﺭﺍ ﺧﻮﺍسته ﻭ ﺻﻔﺤﻪﺍی ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩند ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺣﺪﯾﺚ ﺩﺭ آﻥ ﺑﻮﺩ:
? ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﺩﯼ ﺑﻪ ﻃﻮﺍﻑ ﮐﻌﺒﻪ مشغول بود و ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ حال ﺑﻪ ﺯﻥ ﻧﺎﻣﺤﺮﻣﯽ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﺎﻣﺸﺮﻭﻋﯽ ﮐﺮﺩ؛ امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻝ ﺩﯾﺪند ﻭ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺿﺮﺑﻪﺍﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺯﺩه ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﮐﺮﺩند. ﺍﻭ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺷﮑﺎﯾﺖ، ﻧﺰﺩ ﻋﻤﺮ ﺭﻓﺖ ﻭ داستان ﺭﺍ ﮔﻔﺖ.
ﻋُﻤﺮ بن خطاب به او ﮔﻔﺖ:
«ﻗَﺪ ﺭَﺍﯼ ﻋَﯿﻦُ ﺍﻟﻠّﻪِ ﻭَ ﺿَﺮَﺏَ ﯾَﺪُ ﺍﻟﻠّﻪ.»
(یعنی: ﭼﺸﻢ ﺧﺪﺍ ﺩﯾﺪ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺧﺪﺍ ﺯﺩ!)
پس از نقل این حدیث، آﻥ ﻋﺎﻟﻢ ﺳﻨّﯽ مات و ﻣﺒﻬﻮﺕ شد!
شیعه مانند وهابیت ظاهرگرا نیست تا خدا را جسم بداند و برای او دست و پا قائل شود.
صوفیان اهل غلو هم که امام علی علیه السلام را خدا می دانند منحرفند و شیعه نیستند.
منظور علامه امینی در اینجا اثبات معنای استعاری یدالله است.
? منابع:
ﺍﻟﻨّﻬﺎﯾﻪ، ﺝ ۱۰، ﺹ ۴۱۰
ﮐﻨﺰ ﺍﻟﻌُﻤّﺎﻝ، ﺝ۵ ﺹ۴۶۲
ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺩﻣﺸﻖ، ﺝ ۱۷ﺹ ۴۲
ﺟﻮﺍﻫﺮ ﺍﻟﻤﻄﺎﻟﺐ، ﺝ ۱، ﺹ ۱۹۹
ﺟﺎﻣﻊ ﻣﻌﻤﺮ ﺑﻦ ﺍﻟﺮﺍﺷﺪ، ﺝ ۱، ﺹ ۱۴۴
ﻟﺴﺎﻥ ﺍﻟﻌﺮﺏ، ﺝ ۱۳، ﺹ 309