baran

میتوان زیر باران گام برداشت و تا خدا پرواز کرد
  • جستجو 
  • بانوی گیسوحنایی نور نیمه شعبان 
  • تماس  
  • ورود 

آشنایی با یارمولایمان

05 اسفند 1396 توسط طيبه قيدي


سلمان_فارسی (4)
چون بسيار خسته شدم دستها را به آسمان بلند كرده و گفتم: بار الها! تو محمّد و وصيّش را محبوب من ساختى، پس به حقّ منزلت او گشايش مرا برسان و مرا از اين گرفتارى برهان. خداى تعالى بادى ?فرستاد و آن تلّ ريگ را از آنجا كنده و به آن مكانى كه يهودى گفته بود برد، چون صبح شد يهودى ديد كه همه ريگها منتقل شده است، گفت: اى روزبه! تو جادوگرى و من جادو نمى‏ دانم، پس تو را از اين قريه بيرون مى‏كنم تا آن را نابود نسازى.
مرا بيرون برد و به يك زن از قبیله بنى سليم‏ فروخت. او به من محبّت فراوانى ابراز مى‏كرد و باغى داشت و گفت: اين باغ از آن تو باشد هر قدر مى‏ خواهى از آن بخور و هر قدر مى ‏خواهى ببخش و صدقه بده!
تا مدّتى كه خدا خواست در آن باغ بودم و روزى ديدم كه هفت نفر آمدند و ابرى بر آنها سايه افكنده است، با خود گفتم: همه اينها پيامبر نيستند امّا پيامبرى در ميان آنها است .
?آنها آمدند و داخل باغ شدند و ابر نيز با ايشان مى ‏آمد، چون آمدند در ميان آنها رسول خدا و امير المؤمنين و ابو ذرّ و مقداد و عقيل بن ابى طالب و حمزة بن عبد المطلب‏ و زيد بن حارثه بودند…
آنها داخل باغ‏ شدند و از خرماهاى ?باد ريز مى ‏خوردند و پيامبر به آنها مى ‏فرمود: بادريزها را بخوريد و ضررى به صاحبان آن نزنيد.
من نزد خانم خود رفتم و به او گفتم: اى خانم! طبقى خرماى تازه به من ببخش! و او گفت: شش طبق از آن تو باشد. آمدم و طبقى رطب برگرفته و با خود گفتم: اگر در بين ايشان پيامبرى باشد از صدقه نمى ‏خورد بلكه از هديه تناول مى ‏كند. طبق را مقابل او گذاشتم و گفتم: اين صدقه است. رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: بخوريد: امّا رسول خدا و امير المؤمنين و عقيل ابن ابى طالب و حمزة بن عبد المطلب امساك كردند و حضرت به زيد فرمودند:دست دراز كن و بخور!
 با خود گفتم: اين علامتى است و بر خانم خود وارد شده و گفتم: طبقى ديگر به من خرما ببخش! و او گفت: شش طبق از آن تو باشد.
آمدم و طبقى رطب برگرفته و در مقابل او نهادم و گفتم: اين هديّه است. دست دراز كرد و فرمود: بسم اللَّه بخوريد و همه دست دراز كرده و خوردند. با خود گفتم: اين هم علامتى است (بر اینکه او پیامبر خاتم است).
(?برگرفته از کتاب كمال الدين و تمام النعمة، شیخ صدوق، ج‏1، صص 165-164)





 

 نظر دهید »

نیکی برابر

27 دی 1396 توسط طيبه قيدي


وَأَحْسِن كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ

و همانطور که خدا به تو نیکی کرده، نیکی کن.

سورهٔ قصص | قسمتی از آیهٔ ۷۷

 

 نظر دهید »

من ازواجناکیست؟

27 دی 1396 توسط طيبه قيدي

من ازواجنا درقران کیست؟

در مورد آيه «رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ اِمَامًا» روايت شده كه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به جبرئيل فرمودند: منظور از «مِنْ أَزْوَاجِنَا» كيست؟ او گفت: خديجه. سپس پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: «ذُرِّيَّاتِنَا» چه كساني هستند؟ جبرئيل گفت: فاطمه سلام الله عليها. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم پرسيدند: مراد از «قُرَّةَ أَعْيُنٍ» چه كساني هستند؟ جبرئيل پاسخ داد: حسن و حسين عليهما السلام. ايشان گفتند: منظور از«وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ اِمَامًا» چه كسي هست؟ جبرئيل گفت: علي بن ابي طالب عليه السلام

تفسیر روایی البرهان ذیل آیه 74سوره مبارکه فرقان
تاويل الآيات، ج 1، ص 385، ح 27، شواهد التنزيل، ج 1، ص 416، ح 576

 

 نظر دهید »

آشنایی با یارمولایمان

27 دی 1396 توسط طيبه قيدي

سلمان_فارسی 2
?سلمان گفت من خود را نگاه داشتم تا آنكه شب گذشت و پدر و مادرم خوابيدند، برخاستم و كتاب?را برداشتم و ناگهان ديدم كه در آن نوشته است: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ اين عهدى است از خداى تعالى براى آدم، او از صلب آدم پيامبرى مى ‏آفريند كه به او محمّد(صلی الله علیه و آله) مى‏ گويند، به مكارم اخلاق فرمان می دهد و از پرستش بتها نهی می کند. اى روزبه! به نزد وصىّ عيسى برو و به او ايمان بياور و آئين گبران را رها کن.
?من فريادى كشيدم و شدّتم افزون شد و پدر و مادرم مطلب را دانستند و مرا گرفته و در چاه عميقى? زندانى كردند و گفتند: اگر از اين راه برگشتى كه هيچ و الّا تو را خواهيم كشت.
من به آنها گفتم: هر چه مى‏ خواهيد بكنيد كه دوستى محمّد(صلی الله علیه و آله) از دلم بيرون نخواهد شد.
?پيش از خواندن آن نامه، عربى نمى ‏دانستم، آن روز خداى تعالى به من عربى را تفهيم كرد.
?سلمان گويد: در آن چاه ?ماندم و هر روز چند قرص كوچك نان فرو مى ‏فرستادند. چون گرفتاريم به درازا كشيد، دستانم را به آسمان برداشته و گفتم:بار الها! تو محمّد و وصيّش را محبوب من ساختى، پس به حقّ منزلت او فرج مرا برسان و مرا از اين گرفتارى برهان!
?بعد از آن مردى به نزد من آمد كه جامه سفيدى در بر داشت و گفت: اى روزبه! برخيز و دست مرا گرفت و به صومعه آورد و من شروع به این ذکر کردم: أشهد أن لا إله إلّا اللَّه و أنّ عيسى روح اللَّه و أنّ محمّد حبيب اللَّه.
?بزرگ دير رو به من كرد و گفت: آيا تو روزبه هستى؟
گفتم: آرى، گفت: بالا بيا، و من هم به نزد او بالا آمدم و دو سال كامل به او خدمت كردم و وقتى كه وفاتش نزديك شد، گفت من خواهم مرد، گفتم: مرا به كه مى ‏سپارى؟ گفت: كسى را نمى ‏شناسم كه هم عقيده من باشد، مگر راهبى كه در انطاكيه است و چون او را ديدى سلام مرا به او برسان و اين لوح را به او بده و لوحى به من داد، چون وفات كرد او را غسل و كفن كرده و دفن نمودم و لوح را برگرفته و به انطاكيه مسافرت كردم…



(?برگرفته از کتاب كمال الدين و تمام النعمة، شیخ صدوق، ج‏1، ص 162)

 نظر دهید »

آشنایی با یارمولایمان

27 دی 1396 توسط طيبه قيدي


سلمان_فارسی 1️⃣
?در روایتی نقل شده شخصی به موسى بن جعفر عليهما السّلام عرض كرد: اى فرزند رسول خدا! آيا ما را از چگونگی اسلام سلمان فارسی آگاه نمى‏ كنيد؟ فرمود: پدرم براى من بازگو فرمود كه امير المؤمنين عليه السّلام با سلمان فارسی و ابوذر و گروهى از قريش نزد قبر پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم اجتماع كرده بودند، اميرالمؤمنين عليه السّلام به سلمان فرمود: اى اباعبد اللَّه! آغاز كار خود را به ما گزارش بده، سلمان عرض كرد: اى اميرالمؤمنين! به خدا اگر غير تو مى‏ پرسيد گزارش نمى‏ دادم. من مردى از اهل شيراز بودم و پدرم از دهقانان بود و نزد پدر و مادرم عزيز بودم‏…
?در اين ميان كه با پدرم براى شركت در جشن يكى از عيدهاى زردشتى ميرفتم به يك صومعه برخوردم (معبد نصارى) که ناگهان در آن صومعه مردى با صدای بلند گفت: اشهد أَنْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّه و ان عيسى روح اللَّه و ان محمدا حبيب اللَّه. وصف محمد صلی الله علیه و آله در گوشت و خون من رسوخ کرد و ديگر نه خوراكى بر من گوارا بود، نه نوشیدنی ای?.

? مادرم به من  گفت تو چرا امروز به آفتاب سجده نكردى؟ من با او به گفتگو پرداختم تا خاموش شد. چون به خانه  برگشتم ديدم يك كتابى? از سقف اطاق آویزان است. به مادرم گفتم اين چه كتابى است؟ گفت: اى روزبه همين امروز كه ما از جشن عيد برگشتيم ديدم كه اين كتاب آویزان است، مبادا به اينجا نزديك شوى زیرا اگر نزديك بروى پدرت تو را خواهد كشت …‏

(?برگرفته از کتاب كمال الدين و تمام النعمة، شیخ صدوق، ج‏1، صص 162-161)

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • ...
  • 10
  • ...
  • 11
  • 12
  • 13
  • ...
  • 14
  • ...
  • 15
  • 16
  • 17
  • ...
  • 63
اردیبهشت 1404
ش ی د س چ پ ج
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • ازهردری نوشتن
  • سلام برشعبان وانوارش
  • دل نوشته ها
  • انتظار یا...
  • درمحضربزرگان
  • طرح ونقد
  • لحظه ای بابهشتیان
  • حیات طیبه
  • معرفت
  • درسایه ساردعا
  • کلام وحی
  • بهلول عاقل
  • خاطرات
  • محرم

Random photo

چرانباید نماز را بخوانیم! ...

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • تماس
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس