baran

میتوان زیر باران گام برداشت و تا خدا پرواز کرد
  • جستجو 
  • بانوی گیسوحنایی نور نیمه شعبان 
  • تماس  
  • ورود 

مشروعیت عزاداری دراسلام

04 مهر 1395 توسط طيبه قيدي
مشروعیت عزاداری دراسلام

امروزه تعدادي از نحله ها و جريان هاي به اصطلاح فکري مباحث متعددي پيرامون عزاداري و مشروعيت آن در اسلام مطرح مي کنند. قصد از نوشتن اين سطور، بحث در باب مشروعيت اصل عزاداري است و اينکه آيا از نظر شريعت مقدس اسلام، جايز است يا خير؟

يکي از اولين اين گروهها که در ايجاد شبهه فوق، فرقه ي جديد التأسيس وهابيت است که پيروان محمد بن عبدالوهاب هستند. اين فرقه در سال 1200 هجري قمري توسط دولت انگلستان تشکيل و بر کشور حجاز مسلط شد. البته وهابيت به دروغ مدعي است که در اسلاف و گذشتگان ريشه دارد. اين فرقه عقيده دارد که سوگواري براي اولياء الهي، عزاداري کردن، گريه و شيون و مرثيه خواني بر ائمه معصومين هيچ سند و مدرکي ندارد و از سنت بحساب نمي آيد. لذا بدعت است و بايد آن را ترک کرد.
براي اثبات حقانيت عملي در شريعت، کافيست به سنت رجوع کرده و مواردي را بررسي کنيم که پيامبر اکرم (ص) بدان عمل مي کردند و يا دستور به انجام آن مي دادند. اين شيوه، دستور خداوند در قرآن کريم است که فرمود: « فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في‏ شَيْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُول‏ » پس اگر در مطلبي نزاع کرديد حکم آن را به خدا و رسول (ص) بازگردانيد. [نساء/59]
در زير مواردي را در خصوص عزارداري و سوگواري در سيره و سنت پيامبر مطرح مي کنيم که همگي از کتب معتبر اهل سنت است:
1- پيامبر (ص) در مجلس عزاداري حضور يافتند.
بخاري از علماء اهل سنت به سند خود از عايشه نقل مي کند: هنگاميکه خبر شهادت زيد بن حارثه، جعفر بن ابي طالب و عبد الله بن رواحه به پيامبر (ص) رسيد، حضرت در حاليکه آثار حزن در صورت مبارکشان نمايان بود وارد مسجد شدند و در آنجا نشستند. سَمعتُ عائِشَةَ تَقولُ : لَمّا جائَ قَتلُ زيدِ بن ِ حارثُه و قَتلُ جَعفَرِ و هو ابنُ اَبي طالب و قَتلُ عبد الله بن رَواحَة في غزوة موتة الي النبي جَلَسَ النّبيُ في المسجد حالَ کونهِ يُعرَفُ فيه الحُزنُ [ارشاد الساري لشرح صحيح البخاري /ج3/ص89-388 / ح1305]
2- پيامبر (ص) امر به عزاداري فرمودند.
ابن اسحاق نقل مي کند هنگاميکه پيامبر (ص) از جنگ احد به مدينه باز مي گشتند، از کنار خانه يکي از انصار قبيله بني عبد الاَشهَل و ظفر عبور کردند. زنان آن قوم بر کشته شدگان و شهداي خود در جنگ احد گريه کرده و نوحه سرايي مي کردند و پيامبر صداي آن را شنيدند. در اين هنگام چشمان رسول خدا (ص) پر از اشک شد و فرمودند: « ولي کسي نيست براي عمويم حمزه، گريه کند » سعد بن معاذ و اسيد بن حضير به خانه هايشان بازگشتند و اين کلام رسول خدا (ص) را به زنان انتقال دادند. آنان بر غم و اندوه فقدان عموي رسول خدا گريستند و به عزاداري پرداختند. قال ابن اسحاق: و مرّ رسول الله بدار مِن دور الانصار مِن بني عبد الاَشهل و ظفر، فسمع البکاء و النّوائح علي قتلاهم فذرفت عَينا رسول الله فبکي ثمّ قال: « لکن حمزة لا بَواکي له » فَلَمّا رجع سعد بن معاذ و اسيد بن خصير الي دار بني عبد الاشهل اَمَرا نسائهم أن يتحزمن ثم يذهبن فيبکين علي عمّ رسول الله (ص). [سيره ابن هشام/ج3/ص91]
پيامبر (ص) در اين کلام نوراني، گريستن و عزاداري کردن را تأييد مي کنند.
3- رسول خدا (ص) عزاداري کردند.
رسول اکرم (ص) در مرگ فرزند خويش، جناب ابراهيم گريستند. ابوبکر يا عمر – ترديد از راوي است- سؤال کردند: شما خودتان دستور به صبر مي داديد، چرا بر ابراهيم گريه مي کنيد؟ حضرت فرمودند: « چشمها گريان است، قلب مي سوزد، اما آنچه موجب خشم خداوند است نمي گويم. لَمّا تُوُفيَّ ابنُ رسول الله (ص) ابراهيمُ بَکي رسول الله (ص) فقال له المُعَزّي إمّا ابوبکر وَ إمّا عُمَر أنتَ اَحَقُّ مَن عَظَّمَ الله حَقّه. قال رسول الله (ص) تَدمَعُ العَينُ و يَحزَنُ القَلبُ و لانَقولُ ما يُسخِطُ الرَّبِّ [ سنن ابن ماجه / ج2/ص261/ح1589]
4- رفتار رسول خدا با کسيکه ديگران را از عزاداري نهي کرد.
روزي پيامبر خدا (ص) براي تشييع جنازه ي شخصي بيرون آمدند در حاليکه عمر بن خطاب همراه ايشان بود. زني از زنان شروع به گريه کرد، عمر وي را از گريه بازداشت و نهي کرد. رسول خدا (ص) فرمودند: « اي عمر! او را رها کن، چرا که چشم گريان و نفس مصيبت ديده است و اين جدايي تازه بوقوع پيوسته است. أنّ النّبيَّ کانَ في جَنازَةٍ فَرأي عُمَرُ امرَأةً فَصاحَ بِها ، فقال النّبيُّ دَعها يا عُمَرُ فاِنّ العَينَ دامِعَةٌ وَ النَّفسَ مُصابَةٌ و العَهدَ قَريبٌ. [سنن ابن ماجه/ج3/ص260/ح1587]
تمامي مواردي که ذکر شد، همگي از سيره و سنت پيامبر (ص) و از کتب اهل تسنن بود که بيان کرديم که البته گوشه اي از مطالب بسياري بود که در باب اين موضوع از کتب اهل سنت بيان کرديم. در بخش ديگر به بيان سيره پيامبر و اهل بيت عصمت در مورد عزاداري از منظر شيعه مي پردازيم.

بهر حال از آنچه گفتيم مشخص مي شود اصل عزاداري و گريه بر اموات، سنت است. ضمن آنکه در کنار سيره پيامبر اکرم، از قصص انبياء در قرآن نيز چنين برداشت مي شود که عزاداري، گريه و مرثيه جايز است. در داستان حضرت يعقوب آمده است:
« وَ قالَ يا أَسَفى‏ عَلى‏ يُوسُفَ وَ ابْيَضَّتْ عَيْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظيمٌ، قالُوا تَاللَّهِ تَفْتَؤُا تَذْكُرُ يُوسُفَ حَتَّى تَكُونَ حَرَضاً أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهالِكينَ، قالَ إِنَّما أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْني‏ إِلَى اللَّهِ » و يعقوب فرمود واسفا بر فراق يوسف، و از گريه غم چشمانش سفيد شد و سوز هجران و داغ دل بنهفت. فرزندانش به ملامت گفتند: به خدا سوگند که تو آنقدر دائم ياد يوسف مي کني تا از غصه فراقش مريض شوي و يا خود را به دست هلاکت سپاري. يعقوب گفت: من غم دل را با خدا به شکوه گويم. [يوسف، آيه 84 تا 86]
بر مبناي آيات فوق و تصديق خداوند، سوگواري بر پيامبر الهي، اگر منجر به مرض يا مرگ شود نيز مورد اشکال نيست. اين داستان يکي از پيامبران الهي است. چون معصوم است، فعل او مورد استناد است. امام زين العابدين فرمودند: يعقوب گريست و شکوه کرد براي کسي که ناپديد شده بود و نمي دانست که آيا مرده است يا زنده؟ در حاليکه اباعبدالله الحسين (ع) توسط گرگ صفتان عراق و شام به شهادت رسيد.
با جمع بندي موارد فوق، جواز اقامه عزاداري، واضح و روشن مي شود. اما طبق آيه مودت که در قرآن کريم آمده است (قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى ‏» بگو در برابر اين رسالت مزدي از شما نمي خواهم جز مودّت خويشاوندان خود را. شوري، 23) مودت اظهار علاقه و محبت همراه با اطاعت نسبت به اهل بيت است که بايد بروز پيدا کند. عزاداري براي اهل بيت اظهار همدردي با خاندان پيامبر عظيم الشأن اسلام (ص) است. امام صادق (ع) فرمودند: «رَحِمَ اللَّهُ شِيعَتَنَا شِيعَتُنَا وَ اللَّهِ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ فَقَدْ وَ اللَّهِ شَرَكُونَا فِي الْمُصِيبَةِ بِطُولِ الْحُزْنِ وَ الْحَسْرَةِ » خداوند شيعيان ما را رحمت کند، به خدا قسم آنان حقيقتاً مؤمن اند. به خدا سوگند آنان در اندوه و حسرتي دائمي در عزاي ما سهيم اند. [بحارالأنوار/ج43 /ص221 ]
حضرت رضا (ع) نيز فرمودند: « إِنَّ الْمُحَرَّمَ شَهْرٌ كَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِيَّةِ يُحَرِّمُونَ فِيهِ الْقِتَالَ فَاسْتُحِلَّتْ فِيهِ دِمَاؤُنَا وَ هُتِكَتْ فِيهِ حُرْمَتُنَا وَ سُبِيَ فِيهِ ذَرَارِيُّنَا وَ نِسَاؤُنَا وَ أُضْرِمَتِ النِّيرَانُ فِي مَضَارِبِنَا وَ انْتُهِبَ مَا فِيهَا مِنْ ثِقْلِنَا وَ لَمْ تُرْعَ لِرَسُولِ اللَّهِ حُرْمَةٌ فِي أَمْرِنَا» محرم ماهي است که جاهليت جنگ و کشتار را در آن حرام مي دانست اما در اين ماه ريختن خون ما اهل بيت را حلال دانستند و حرمت ما را شکستند … [امالي شيخ صدوق]
نمونه اي از عزاداري و گريه و مرثيه سرايي حضرت اميرالمؤمنين علي (ع) در غم شهادت حضرت زهرا (س) در زير آمده است. حضرت علي (ع) اگرچه از ديدگاه اهل سنت امام بحساب نمي آيد اما از صحابي رسول خدا بشمار مي آيد و صد البته برترين آنهاست. عبد الله بن عمر بن خطاب نقل مي کند که او از اهل بيت است و کسي را نمي توان با او مقايسه نمود.
اين مرثيه توسط حضرت علي (ع) هنگاميکه فاطمه زهرا (س) را غسل مي داد و کفن مي کرد، بيان شده است. [بحارالأنوار/ج43 /ص180]
فِرَاقُكِ أَعْظَمُ الْأَشْيَاءِ عِنْدِي
دوري تو براي من بزرگترين حوادث است
وَ فَقْدُكِ فَاطِمُ أَدْهَى الثُّكُولِ‏
و از دست دادن تو اي فاطمه، سخت ترين داغ است
سَأَبْكِي حَسْرَةً وَ أَنُوحُ شَجْواً
با حسرت گريه مي کنم و با حزن به نوحه سرايي مي پردازم
عَلَى خَلٍّ مَضَى أَسْنَى سَبِيلٍ
بر محبوبي که در والاترين راه گام نهاد
أَلَا يَا عَيْنُ جُودِي وَ أَسْعِدِينِي
اي چشمها بخشش داشته باشيد و بباريد و مرا ياري کنيد
فَحُزْنِي دَائِمٌ أَبْكِي خَلِيلِي‏
اندوه من هميشگي است و همواره براي يار خود اشک مي ريزم.

منبع: برگرفته ازسخنرانی حجة الاسلام علوی تهرانی - محرم 1393)

 1 نظر

معنای نعمت ازدیدگاه امام رضا

04 مهر 1395 توسط طيبه قيدي

ابراهيم بن عباس كاتب گفت: خدمت حضرت رضا (ع) بوديم که يكي از شاگردان پرسيد: معني نعيم در آيه ي شريفه‌ي «لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ» چيست؟

علي بن موسي (ع) با صدايي رسا فرمودند: هر كسي به طريقي معني مي‌كند، بعضي مي‌گويند: آب سرد است، بعضي مي‌گويند مراد خواب است. عده‌اي نيز مي‌گويند غذاي خوش طعم است. همانا پدرم از پدرش حضرت صادق (ع) نقل كردند كه وقتي اين گفتار شما در مورد معني نعيم خدمت ايشان گفته شد، خشمگين شده و فرمودند: هرگز خدا از مخلوق در مورد چيزهايي كه به آنها تفضل فرموده بازخواست و سؤال نخواهد كرد و براي چنين چيزي منت نمي‌گذارد. اين كار از مخلوق ناشايست است که اگر از غذا يا آب سرد يا چيزهاي ديگري كه به مردم داده منت گذارد، چگونه چيزي را كه براي مردم شايسته نيست مي توان به خداوند (جلّت عظمته) نسبت داد؟! نعيم به معني دوستي و ولايت با ما خاندان است كه خداوند بعد از توحيد و نبوت از آن سؤال خواهد كرد، زيرا اگر بنده به لوازم ولايت و محبت وفا كند، به نعيم بهشت كه زوال ندارد دست مي يابد.

حضرت رضا (ع) فرمودند: پدرم از حضرت صادق (ع) و ايشان از امام باقر (ع) به همين طريق از حضرت علي (ع) نقل كردند كه پيامبر اکرم (ص) فرمودند: يا علي! اولين چيزي كه بعد از مرگ از بنده سؤال مي‌كنند شهادت به توحيد و نبوّت من و اقرار به ولايت توست، به همان طريق كه خدا قرار داده و من نيز به مردم رساندم، پس هركس به اين قسمت اعتراف كند و اعتقادش نيز همان باشد بسوي نعمتي كه هرگز نابودي و زوال ندارد رهسپار خواهد شد.

ينابيع المودة/ج1/ص111

 

 نظر دهید »

راه تشرف به امام تشبّه است

04 مهر 1395 توسط طيبه قيدي

وظيفه اصلي منتظران نسبت به ساحت مقدس حضرت بقية الله اعظم (عج) چيست؟

استادم که خدابرعلومش بیفزاید وعمرش رابابرکت نماید ، میفرمایند:
گروهي بر اين باورند که وظيفه منتظران نسبت به امام (عج) اين است که به حضور ايشان تشرّف يابند، لذا همواره جهت تشرف به دنبال طريقي هستند. حال آنکه وظيفه اصلي ما تشبّه به ايشان است.
آن زمان که از حيث اعتقاد و اعمال و ظاهر و شئون زندگي به ايشان شباهت پيدا کنيم، بين ما و ايشان مناسبت ايجاد مي شود. زمانيکه مناسبت ايجاد شد، سنخيت ايجاد مي شود. زمانيکه سنخيت ايجاد شود، طبق قاعده ي عقلي « السّنخيّت علّة الانضمام، سنخيت دليل پيوستن است » تشرف خود به خود حاصل مي شود. بنابراين ما بايد اول به دنبال تشبّه به ايشان باشيم نه تشرّف.
بر اساس آيه 90 سوره واقعه « لا يمسه الّا المطهرون » درک مقام قرآن جز بواسطه تطهير جسم و روح ميسر نيست. بنا بر حديث ثقلين، آنچه براي قرآن ثابت است براي اهل بيت نيز ثابت است. پس تا به مقام تطهير نرسيم، به درک حضور امام (عج) نخواهيم رسيد. بدون تشبّه، تشرّف امکان ندارد.
جواني به نام اويس از اهالي قَرَن - منطقه اي در اطراف مدينه - عاشق و مشتاق ديدار رسول اکرم (ص) بود. از مادر خود اذن گرفت تا براي ديدار رسول خدا (ص) به مدينه برود. مادر از او خواست که تا قبل از ظهر به قَرَن باز گردد. اويس بسوي مدينه رهسپار شد اما از قضا آن روز پيامبر در شهر مدينه نبودند. هر چقدر منتظر شد، پيامبر بازنگشتند. او بنا به وعده اي که به مادر داده بود بدون ديدار پيامبر به قرن باز گشت. اولين کلامي که پيامبر به هنگام ورود به مدينه بيان کردند اين بود: « إنّي اَشَمُّ رائِحَةُ جَنَة مِن طَريقِ القَرَن » من بوي بهشت را از سوي قرن استشمام مي کنم. - يعني رفتار اويس قرني، بوي بهشت مي دهد -
اين توجه پيامبر (ص) حاصل از تشبهي بود که اويس به رسول خدا و سنت ايشان پيدا کرده بود. اگر چه در ظاهر برايش تشرف حاصل نشد.
آنچه بايد مورد توجه قرار بگيرد اين است که اعمال انسان بو دارد. يعني عمل خير عطر خوش و عمل شرّ بوي آزار دهنده دارد. آنچه که موجب توجه و جلب نظر امام زمان (عج) مي شود عطر خوش اعمال خير از سوي منتظران است و آنچه نظر ايشان را برمي گرداند بوي عفن گناهان پيروان است.
بنابراين وظيفه اصلي ما تشبّه به حضرت است که در پي آن تشرّف نيز خواهد آمد.

 

 1 نظر

برتری امام علی برانبیاء

04 مهر 1395 توسط طيبه قيدي

صعصعة ابن صوحان که از اصحاب بزرگوار حضرت علي (ع) است نقل مي کند که روزي از حضرت در مورد فضائلش پرسيدم. حضرت جواب به اين سوال را دور از اخلاق دانستند و فرمودند که سوال كنم. - وقتي سوالي مطرح باشد، پاسخ گفتن، از وظايف امام است -
پرسيدم: يا علي! تو برتر هستي يا آدم؟
فرمود: من. به آدم گفته شد تا به آن درخت نزديك نشود، امّا شد. ولي من براي رسيدن به يك لقمه حلال از هفتاد لقمه شبهه ناك گذشتم.
پرسيدم: تو برتري يا نوح؟
فرمودند: من. به نوح گفتند كه فرزندت، از اهل تو نيست. امّا فرزندان من را، سيد جوانان اهل بهشت خوانده اند.
پرسيدم: تو برتري يا ابراهيم؟
فرمودند: من. زمانيکه ابراهيم از خداوند درخواست کرد که زنده شدن مردگان را ببيند، گفت که مي‌خواهد قلبش اطمينان يابد و يقينش بيشتر شود. امّا براي من، اگر تمام پرده هاي عالم كنار رود، ذره‌اي به يقينم اضافه نخواهد ‌شد.
پرسيدم: تو برتري يا موسي؟
فرمودند: من. خداوند به موسي امر كرد تا به مدين برود و فرعون را هدايت كند. عرضه داشت: خدايا كسي را يار من قرار بده تا با همراهي او بروم. چون سالها قبل، فردي از اهالي مدائن را كشته بود، از خدا يار و ياور طلب کرد و خداوند هارون را وزير و مشاور او قرار داد. امّا من، زماني كه آيات برائت نازل شد، بدون آنكه يار و ياوري طلب كنم به جانب مكّه براه افتادم تا آيات را براي مردم مکه بخوانم، در حاليکه در جنگ‌هاي بدر و اُحد، بزرگان قريش را كشته بودم.
پرسيدم: تو برتري يا عيسي؟
فرمودند: من. مادر عيسي را درد زايمان فرا گرفت. وارد عبادتگاه شد. به او خطاب رسيد که از اينجا خارج شو! اينجا عبادتگاه است. امّا وقتي درد زايمان مادرم را فرا گرفت. ديوار كعبه شكافته شد و خطاب رسيد كه بر حريم امن الهي داخل شو.
پرسيدم: تو برتري يا رسول خدا؟
فرمودند: من جان و نفْس رسول خدا هستم. من وصّي و جانشين او هستم. من پسر عموي او هستم.

 

 نظر دهید »

یاران ناب

03 مهر 1395 توسط طيبه قيدي
یاران ناب

فرمانده ای امین

درعملیات رمضان تلفات زیادی دادیم . دریک محوربچه های گردان مسیر را اشتباهی ، حدود پانزده بیست کیلومتر جلورفته بودند.

آقامهدی باکری یک نفربرداشت ورفت جلو .آقا عزیز جعفری آمددم نفربر ما وگفت :

” به مهدی بی سیم بزن برگرده ، منطقه ناامنه ، اوضاع اصلا مناسب نیست “

پیام را با بی سیم رساندم .چندباردیگرآقا عزیزپیغام فرستاد که ” بگین مهدی برگرده” دفعه آخر، آقا مهدی پشت بی سیم به من گفت :

” اقای الموسوی! تاتک تک بچه های مردم راازاینجاجمع نکنم ، برنمیگردم عقب “

وتاجایی که توانسته بود زخمی هاوشهدارا به عقب منتقل کرد . نسبت به نیروها تااین حد حساس بود ، می گفت :

” این بچه ها ؛ امانت های مردم اند که دست ماهستند .امانت داری هم خیلی سخته ، شما اگر یک شیء روبهتون بدن وبگن این رو حفظ کن ، چه جوری حفظش می کنین ؟ این بچه ها هم همین طورن . اول باید به اونا برسم بعد به خودمون . یه مدیر اول باید به زیردستش برسه که کجاوچطورزندگی میکنه.”

جان نیروهاش رامثل جان خودش وعزیزانش دوست داشت .

(برگرفته از کتاب نمی توانست زنده بماند ، ص 28)

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 35
  • 36
  • 37
  • ...
  • 38
  • ...
  • 39
  • 40
  • 41
  • ...
  • 42
  • ...
  • 43
  • 44
  • 45
  • ...
  • 63
تیر 1404
ش ی د س چ پ ج
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • ازهردری نوشتن
  • سلام برشعبان وانوارش
  • دل نوشته ها
  • انتظار یا...
  • درمحضربزرگان
  • طرح ونقد
  • لحظه ای بابهشتیان
  • حیات طیبه
  • معرفت
  • درسایه ساردعا
  • کلام وحی
  • بهلول عاقل
  • خاطرات
  • محرم

Random photo

شهید می گوید:

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • تماس
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس