baran

میتوان زیر باران گام برداشت و تا خدا پرواز کرد
  • جستجو 
  • بانوی گیسوحنایی نور نیمه شعبان 
  • تماس  
  • ورود 

اعمال وبرکات ماه ربیع

13 آذر 1395 توسط طيبه قيدي
اعمال وبرکات ماه ربیع

 

ماه محرم و صفر را پشت سر گذاشتیم با اندوه و اشک و ناله ،اشک ریختیم و دل تازه کردیم و با یاد عظمت آقا ابا عبدالله الحسین بزرگ شدیم، از خزان عفلت به برکت اشک های محرم و صفر به بهار رسیدیم و اکنون وقت آن است که در این بهار به یمن رویش دوباریمان سجده شکر به جای آوریم و این بهار را قدر بدانیم و بندگی کنیم.

ماه “ربیع الاول” همانگونه كه از اسم آن پیداست بهار ماه ها مى باشد؛ به جهت اینكه آثار رحمت خداوند در آن هویداست . در این ماه ذخایر بركات خداوند و نورهاى زیبایى او بر زمین فرود آمده است . زیرا میلاد رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) در این ماه است و مى توان ادعا كرد از اول آفرینش ‍ زمین رحمتى مانند آن به خود ندیده است . چرا كه او داناترین مخلوقات خداوند و برترین آنها و سرورشان و نزدیكترین آنها به خداوند و فرمانبردارترین آنها از او و محبوبترینشان نزد او مى باشد، این روز نیز برتر از سایر روزهاست . و گویا روزى است كه كاملترین هدیه ها، بزرگترین بخشش ها، شاملترین رحمتها، برترین بركتها، زیباترین نورها و مخفى ترین اسرار در آن پى ریزى شده است .

پس بر انسان مسلمان كه برترى رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) را قبول داشته و مراقب رفتار با مولایش مى باشد واجب است در این ماه به شکرانه ارازنی شدن آن نعمت بزرگ به عبادتی از سر شور و اشتیاق بپردازد،گرچه عبادات شبانه روزی عالمیان هرگز در خور چنین نعمتی نخواهد بود اما “آنچه سعی است ما در طلبش بنماییم".

مهمترین اعمال این ماه
شب اوّل:
این شب به نام «لیلة المبیت» مزیّن است، در این شب یک حادثه مهمّ تاریخى واقع شد و آن این که در سال سیزدهم بعثت، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) از مکّه به قصد هجرت به سوى مدینه، از شهر خارج شد و در «غار ثور» پنهان گردید و امیر مۆمنان على(علیه السلام) براى اغفال دشمنان، فداکارانه در بستر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) خوابید
آیه شریفه «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ اللّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبادِ ؛ بعضى از مردمِ (با ایمان و فداکار) جان خود را در برابر خشنودى خدا مى فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است»(1) در حقّ آن حضرت نازل شد.(2)
سال هجرت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مبدأ تاریخ مسلمانان است و تحوّلى عظیم در جهان اسلام روى داد.
1- روزه گرفتن به شكرانه سلامتی پیامبر اعظم و امیرمۆمنان از گزند كفار و مشركان در اول ربیع‏الاول.
2- خواندن زیارت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و علی (علیه السلام) در این روز.

روز هشتم:
در روز هشتم ربیع الأوّل، سال 206، شهادت امام حسن عسکرى(علیه السلام) طبق روایتى واقع شده است و از همان روز، امامت حضرت صاحب الزّمان، حجّة بن الحسن ـ عجّل الله تعالى فرجه الشریف ـ آغاز گردید.(3)
در این روز شایسته است زیارت امام حسن عسکری علیه السلام خوانده شود.

روز دهم :
روز ازدواج رسول خدا(صلى الله علیه وآله) با حضرت خدیجه کبرى(علیها السلام) است در حالى که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) 25 ساله بود و حضرت خدیجه(علیها السلام)40 ساله. به همین مناسبت روزه این روز به عنوان شکرگزارى مستحب شمرده شده است.(4)

روز دوازدهم:
این روز مطابق نظر مرحوم شیخ کلینى و مسعودى و همچنین مشهور میان اهل سنّت، روز ولادت با سعادت نبىّ مکرّم اسلام(صلى الله علیه وآله)است.(5)
همچنین در این روز، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بعد از 12 روز که مسیر راه میان مکّه و مدینه را پیمود وارد مدینه گردید.(6) و نیز روز انقراض دولت بنى مروان در سال 132 است.(7)
اعمال مستحب در این روز به شكرانه انقراض دولت اموی دو مورد است:
1- روزه گرفتن.
2- دو ركعت نماز مستحبی كه در ركعت اول بعد از حمد، سه بار سوره كافرون و در ركعت دوم بعد از حمد سه بار سوره توحید خوانده می‏شود.

روز چهاردهم:
در سال 64 در چنین روزى، یزید بن معاویه به هلاکت رسید.(8)
وى پس از سه سال و نُه ماه خلافت که همراه با جنایات عظیمى بود - که مهمترین آن واقعه کربلا و شهادت ابى عبداللّه الحسین(علیه السلام) و یارانش مى باشد - در سنّ سى و هفت سالگى در منطقه «حوران» زندگى ننگینش به پایان رسید جنازه اش را در دمشق دفن کردند ولى اکنون اثرى از او نیست.(9)

شب هفدهم:
طبق روایات مشهور شیعه، شب ولادت حضرت خاتم الانبیا، رسول معظّم اسلام(صلى الله علیه وآله) است و شب بسیار مبارکى است.(10)
1) غسل به نیّت روز هفدهم ربیع الاوّل.(فلاح السائل، صفحه 61 )
2) روزه: كه براى آن فضیلت بسیار نقل شده است، از جمله در روایاتى از ائمّه معصومین(علیهم السلام)آمده است: كسى كه روز هفده ربیع را روزه بدارد، خداوند براى او ثواب روزه یكسال را مقرّر مى فرماید.(اقبال، صفحه 603 )

3) دادن صدقه، احسان نمودن و خوشحال كردن مۆمنان و به زیارت مشاهد مشرّفه رفتن.(همان مدرک )

4) زیارت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) از دور و نزدیک در روایتى از آن حضرت آمده است: هر كس بعد از وفات من، قبرم را زیارت كند مانند كسى است كه به هنگام حیاتم به سوى من هجرت كرده باشد، اگر نمى توانید مرا از نزدیك زیارت كنید، از همان راه دور به سوى من سلام بفرستید (كه به من مى رسد).(همان ص 604)

5) زیارت امیر مۆمنان، على(علیه السلام) نیز در این روز مستحب است با همان زیارتى كه امام صادق(علیه السلام) در چنین روزى كنار ضریح شریف آن حضرت(علیه السلام) وى را زیارت كرد.(همان مدرک، صفحه 608 ) (این زیارت در بخش زیارات، مفاتیح آمده است).
6) تكریم، تعظیم و بزرگداشت این روز بسیار بجاست، مرحوم «سیّد بن طاووس»، در اقبال، در تكریم و تعظیم این روز به خاطر ولادت شخص اوّل عالم امكان و سرور همه ممكنات حضرت نبىّ اكرم(صلى الله علیه وآله) سفارش بسیار كرده است.

بنابراین، سزاوار است مسلمین با برپایى جشن ها و تشكیل جلسات، هرچه بیشتر با شخصیّت نبىّ مكرّم اسلام(صلى الله علیه وآله)، سیره و تاریخ زندگى او آشنا شوند و از آن، براى ساختن جامعه اى اسلامى و محمّدى بهره كامل گیرند.
همچنین یکسال قبل از هجرت رسول خدا(صلى الله علیه وآله)، در چنین شبى معراج آن حضرت صورت گرفت.(11)

روز هفدهم:
همان گونه که گفتیم مشهور میان علماى امامیّه آن است که روز هفدهم ربیع الأوّل، روز ولادت با سعادت رسول خدا حضرت محمّد بن عبداللّه(صلى الله علیه وآله) است و معروف آن است که ولادتش در مکّه معظّمه، واقع شده است، و زمان ولادتش هنگام طلوع فجر، روز جمعه، سنه عام الفیل بوده است.(12) (عام الفیل سالى است که ابرهه با لشکرش که بر فیل سوار بودند به قصد تخریب کعبه آمد، ولى همگى نابود شدند).

همچنین در چنین روزى در سال 83 هجرى قمرى، ولادت امام صادق(علیه السلام) واقع شده است و از این جهت نیز بر اهمّیّت این روز افزوده شده است.(13)

ماه ربیع الأوّل گرچه آغاز آن آمیخته با خاطره غم انگیز و اندوهبار شهادت امام حسن عسکرى(علیه السلام)است، ولى از آن جا که میلاد مبارک حضرت ختمى مرتبت رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) مطابق روایت معروف، در هفدهم این ماه و طبق روایت غیرمعروف، در دوازدهم آن واقع شده و میلاد حضرت صادق(علیه السلام) نیز در هفدهم این ماه است، ماه شادى و جشن و سرور است.
از آن جا که هجرت پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) که سرچشمه دگرگونىِ عمیق در جهانِ اسلام و عزّت و شوکت مسلمین شد، و همچنین داستان «لیلة المبیت» در این ماه واقع گردیده، و آغاز امامت پربرکت حضرت بقیة اللّه (ارواحنا فداه) همزمان با شهادتِ پدر بزرگوارش نیز مى باشد در مجموع از ماههاى بسیار پربرکت و پرخاطره است، که سزاوار است، همه علاقه مندان مکتب اهل بیت(علیهم السلام) آن را ارج نهند و گرامى بدارند.

پی نوشت ها :
1. سوره بقره، آیه 207.
2. اقبال الاعمال، صفحه 592 و تفسیر نمونه، جلد 2، صفحه 78.
3. کافى، جلد 1، صفحه 503.
4. اقبال، صفحه 599.
5. زاد المعاد، صفحه 412.
6. اقبال، صفحه 599 و کامل ابن اثیر، جلد 2، صفحه 7 (حوادث سال اوّل هجرت).
7. مصباح المتهجّد، صفحه 791.
8. اقبال، صفحه 601 (سیّد بن طاووس، در همین کتاب از شیخ مفید، استحباب روزه در این روز را به خاطر هلاکت یزید نقل کرده است).
9. تتمة المنتهى، صفحه 64.
10. مصباح المتهجّد، صفحه 791 و اقبال، صفحه 603.
11. اقبال، صفحه 601.
12. مصباح المتهجّد، صفحه 791 و اقبال، صفحه 603.
13. بحارالانوار، جلد 47، صفحه 1، حدیث 2.

منابع: کتاب ارزنده المراقبات مرحوم آیت الله حاج میرزا جواد ملكى تبریزى (ره)
makaremshirazi.org
pajoohe.com
tebyan.net

 

 نظر دهید »

طریق یاحسین(4)

08 آبان 1395 توسط طيبه قيدي
طریق یاحسین(4)

تقریبا به کربلارسیده بودیم . داشتیم کنارهم راه میرفتیم که صدای هق هق یکی از رفقابلندشد.

نگاهش کردم : چی شده ؟

اشاره کردبه دخترچندساله ای که دم موکب ایستاده بود. لیوان آب راگرفته بود دستش وباصدای بچه گانه ای به رفیقمان آب تعارف میکرد : ” عمی …ماء !”

 

به بچه ها گفتند : ” ازروش بپرید  که کثیف نشه “

یک پارچه سفید بود .پهنش کرده بودند وسط جاده !

-"لابد مال یکی از همین موکبهاست . باد باخودش آورده .”

داشتیم یکی یکی ازروی پارچه می پریدیم که یک نفر بدوبدوآمد، دستمان راگرفت وازروی پارچه ردمان کرد!

تازه فهمیدیم که پارچه رابادنیاورده، مرد عرب کفنش رازیرپای زائرهای اباعبدالله علیه السلام پهن کرده تا متبرک شود .

 

شماره میله ها که تمام شد ، دیگربه کربلا رسیده بودیم .

توی خیابان سمت چپ که پیچیدم ، هرگوشه وکناریکی ازرفقا ایستاده بود وصدای هق هقش توی همهمه رفت وآمدهای مردم گم شده بود.

آن لحظه نگاهمان راکه به ته خیابان دوختیم ، تصویر گنبد حریم حضرت عباس علیه السلام بودکه قبل ازهرچیزی خستگی سه روز راه رفتن رااز پایمان بیرون برد آخه مسیر ورودزائرهای پیاده کربلا ازجهتی است که اول به حریم سقای کربلا می رسند .


 گاهی یک چیزی میشودرویا . زیارت پیاده کربلاهم ازهمین رویاهاست .

رویای راه رفتن ازهمان راهی که کاروان غم دیده حسین علیه السلام رفته است . رویای رسیدن به کربلا ، وقتی پاهایت خسته وتاول زده اند .

رویای گشتن توی کوچه پس کوچه های یک شهر ، به دنبال حریم مولایت .

وقتی خاطره سفرکربلارامرورکنی ، حتما باحسرت میگویی: ” مثل یک رویابود.”

 نظر دهید »

طریق یاحسین (3)

01 آبان 1395 توسط طيبه قيدي
طریق یاحسین (3)

اهل ماداگاسکاربودوطلبه قم . کنارش که راخه میرفتم پرسیدم :

ازچی این پیاده روی خوشت اومده؟

همان طورکه به موکب دارهای عراقی اشاره می کرد گفت :

اتحاد مسلمون .

 

هرکسی اورامی دید ، نزدیک میرفت تاکمکش کند اما چند ثانیه ای طول نمی کشید که برمی گشت . 

به جای کف پا ، کف دستش تاول زده بود . از بس که چرخ خای ویلچرش را به جلو کشیده بود . با این حال کمک همه را ردمی کرد. 

می خواست برای زیارت اباعبدالله علیه السلام ، تمام راه را خودش برود .

 

مجبورشده بود نوبت بگذاریم درطول راه برای آوردن پرچم یا اباالفضل علیه السلام یا به قول رفقا ” علم” دعوا میشد . 

شنیده بودند که امام حسین علیه السلام به آنهایی که درراه زیارت کربلا ” علم ” بیاورد ، نظر خاص می کند . 

 

آنقدر توی جاده کربلا شیطنت کرده بودند که مسئول گروهشان به کلی ناامید شده بود . اسمشان راهم گذاشته بودند؛ ” گروه اخراجی ها" 

اماهمین مسئول گروه چشمهای خیسش گرد شده بود وقتی گروه اخراجی اش به کربلا رسید . توی بین الحرمین بودندکه یکی شان به سجده افتاده بود وگریه می کرد آن یکی صدای گریه اش بلند بود و…

آن قدر حال وروزشان دیدنی بود که حتی مستند سازهای تلویزیون هم این صحنه راشکار کردند وجمع شدند دورشان .

 

چند مرد جوان نشسته بودند توی موکب وپشت سرهم پمادهایی از کیفشان  درمی آوردند وزایرهارا ماساژ میدادند .

یک پماد مخصوص زانوبود ، آن یکی برای کمر ویکی دیگر برای عضلات . هرکسی راهم ماساژ می دادند آشکارا سر پامیشد .

سرصحبت را که بازکردیم ، دیدیم ایرانی اند وکلی پول  صرف خرید همان پمادها کرده بودند وتوی راه کربلا مردم را ماساژ میدادند .

 

به زائرها خرما میداد، خرمای کنجدی . دستم رادراز کردم سمت خرمایش که یک دفعه صدایش بلند شد : ” واحده”

دستم را عقب کشیدم ؛ یعنی میگوید فقط یک دانه بردارید؟

خوب  که دقت کردم به زائرها که از کنارش رد میشدند به سینی اشاره میکرد و می گفت : … ولو تمرهء واحدهء “  یعنی بیایید خرما بردارید ، اگرشده یک دانه .

ادامه دارد …

 

 نظر دهید »

طریق یاحسین (2)

30 مهر 1395 توسط طيبه قيدي

پیاده روی

همان ابتدای راه پاهایش تاول زده بود .

نمیدانم این شترازکجاپیدایش شده بود وکنارجاده برای خودش راه می رفت . اوهم توی آن افتاب ، مات شترشده بود .

صدایش کردم : بیا بریم دیگه !

انگارصدایم رانشنیده باشد ، بغضش راقورت داد وآرام گفت :

آخه روی این شتر … چطور بدون جهاز میشه سوارشد و تاشام رفت ؟…

 

داشتیم پیاده روی مان رامیکردیم که یک دفعه ایستاد . انگارنگاهش مضطرب شده بود . چفیه راازدورگردنش بازکردورفت .

وقتی برگشت ، تازه فهمیدیم چه شده است . وقتی چفیه اش رادیدم که چند مترآن طرف تر روی کالسکه بچه بسته است .

نمی دانست نوزاد عرب ، شش ماهه است یا بیشتر، فقط نمی خواست سربچه ای درراه کربلا زیرآفتاب بماند …

 

آمده بود کربلا که ازگناهان گذشته اش توبه کند .

آخرسفر می گفت : ” همه مراحل توبه را توی این سفردیدم ؛ پشیمونی از گناه ، استغفارتوی اعمال مسجد کوفه ، عبادت خدا توی حرم امام ها ،

حتی آب کردن گوشتی که از حرام به بدنت روییده توی پیاده روی زیر آفتاب داغ عراق .“

ادامه دارد …

 نظر دهید »

طریق یاحسین

26 مهر 1395 توسط طيبه قيدي
طریق یاحسین

به محضر بانوی کربلا ؛ نذر تنگی سینه اش ، وقتی دست برسرگرفت وگفت : وامحمداه.

خاطرات پیش رویتان مجموعه وقایعی است که دراردوی پیاده روی اربعین رخ داده است . اتفاقاتی که از لحظه ثبت نام تا برگشت از سفر را در برگرفته

همه سعی نویسنده برآن بوده تاذره ای از لذت زیارت پیاده مولای مان را به انهایی که تابحال این سفر را تجربه نکرده اند بچشاند و به انهایی که روزی باپای پیاده حضرت را زیارت کرده اند به یاد آورد که چه لحظات شیرینی برآنها گذشته است . باشد که مقبول مولایمان قرارگیرد .

ثبت نام

می خواست برای اردوی پیاده روی کربلا ثبت نام کند اما مادرش اجازه نمی داد . می گفت : “ امنیت نداره … خطرناکه “

فردایش که رفت دانشگاه یک دفعه شیشه پشت سرش شکست و پایش برید .

مانده بود چرا توی دانشگاه … کسی پیدا نمی شود که به اوبرسد ؟ حتی دوتا بیمارستان هم رفت اما کسی پذیرشش نکرد وبرگشت باهمان پای خونین به خانه

چندروزبعد که حالش بهترشد مادش آمد بالای سرش وگفت :

“فردا اون اردوی کربلا را ثبت نام کن … اگر قرارباشه برات اتفاقی بیفتد بذار زیرسایه امام حسین علیه السلام باشی“.

 

نه که نخواهد ، می خواست ثبت نام کند اما پول سفر رانداشت . مانده بود به مادر چه بگوید اما سکوت کرد آخه آخر ماه بود ومیدانست مادرهم

هنوز حقوق نگرفته ، با چشم خیس و درد دل شبانه با مولا ؛ خوابید و دوروز بیشتر وقت نداشت تا ثبت نام .

توراه رفتن به دانشگاه دوستش پشت خط داشت میگفت : یکی نذرکرده پول سفر یک زایر امام حسین رابرااربعین بپردازه وبعد سفر پس بگیره  اگر میری سفر ، پول را دراختیارت بگذارم  ؟ !

 

 نجف

ایستاده بود روبروی ایوان نجف ومیخواست به امامش سلام دهد

انگار حسی صمیمی تراز احساس امام و مامومی به مولایش داشت . مانده بود ، امام را چه چیزی خطاب کند که دلش آرام شود .

همان وقت بود که یاد حدیث پیامبر صلوات الله افتاد که فرمودند:

” من وعلی علیه السلام پدران این امتیم ” .

با اشک و  سلام بابا جان گفتن بود که  وارد صحن شد .

خروجی

به گوش جان رسد نسیمی جان فزا              خداحافظ نجف ، سلام ای کربلا

اینجا خروجی شهر نجف است . جایی که یکی از گیراترین جادبه های دنیارادرخود جاداده است ؛ یک تکه حلبی که دنیایت را به هم میریزد .

همان جایی که زائر های  پیاده کربلا کنارجاده میخکوب میشوند وزل میزنند به تیرهای چراغ برق خروجی نجف تا کربلا که شماره گذاری شدند تا راه راگم نکنند وبه هرکدام آنها می گویند میله .

میله شماره یک و تابلویی که نوشته رویش  دلت را میلرزاند : “ طریق یا حسین  علیه السلام “

      ادامه دارد …

 

 

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
تیر 1404
ش ی د س چ پ ج
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • ازهردری نوشتن
  • سلام برشعبان وانوارش
  • دل نوشته ها
  • انتظار یا...
  • درمحضربزرگان
  • طرح ونقد
  • لحظه ای بابهشتیان
  • حیات طیبه
  • معرفت
  • درسایه ساردعا
  • کلام وحی
  • بهلول عاقل
  • خاطرات
  • محرم

Random photo

شهید می گوید :

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • تماس
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس